فاصله

پشت شیشه

بهار

سرشار از تب رُستن

سبز و پُرطراوت

بر خزان زده اى می گذرد

با نگاه

گُنجشگ و سار را نوازش می کنم

وبه پیغام حسرت

عطر خوش یاس و نسترن را

مى بویم 

کاستن از چگونه زیستن

بجرم تک روى در ساحت هستى

با ماهى مظلوم تُنگ و

طوطى دلتنگ در قفس

همبندم

خرداد ١٣٩٩

سقوط

سخت بود اما گُذشت .

بى هنگام زاده شدیم

افسانه، باور    

و مَجاز، حقیقت مان شد 

از سکوت تا سقوط

در فاصله دو نقطه

دیده صیقل می خورد.

ببار باران

باران ببار، ببار.

بر دار  و درخت

گُل و گُلشن

نرگس و سوسن

چلچله و قنارى

زنبور وشاپرک

کندوى عسل

شیرین خواهد شد.

خرداد ١٣٩٩