با موضعگیری های خود، احساسات هموطنان عرب خودرا نیازارید
طی چهار ماه گذشته شاهد برخی از بیانیه ها و نوشته هایی بودیم که یا در موضعگیری های خود، وجود مردم عرب در عربستان ایران را نادیده گرفته اند، یا حاوی احساسات نژاد پرستانه ضد عربی و ضد ترکی بودند. بیانیه سخنگوی “َشورای هماهنگی راه سبز امید” به امضای اردشیر امیر ارجمند، نمونه اول و مقاله سایتی به نام “فضول محله” و شعر منتشر شده در خبرگزاری فارس، نمونه دوم این نوشته ها بود. ما در این جا به بررسی این سه مورد می پردازیم:
۱-بیانیه شورای هماهنگی راه سبز امید
نخست، آقای اردشیر امیرارجمند سخنگوی “شورای هماهنگی راه سبز امید” روز بیست و دوم بهمن ماه گذشته بیانیه ای در محکوم کردن “بازداشت و اعمال خشونت های غیر قانونی نسبت به شهروندان خوزستانی” صادر کردند. پیش از آن نیز شماری از شخصیت ها و سازمان سیاسی وحقوق بشری – از جمله دیده بان حقوق بشر و عفو بین الملل – درباره دستگیری ۶۵ تن از شهروندان عرب و مرگ دو تن از آنان بیانیه هایی صادر کرده و این اعمال سرکوبگرانه را محکوم کرده بودند که از این بابت از همه آنان سپاسگزاریم.
در بیانیه شورای هماهنگی راه سبز امید آمده است: “ضمن محکوم کردن سرکوب، بازداشت و اعمال خشونتهای غیر قانونی نسبت به شهروندان خوزستانی که مطالبات خود را از طرق مسالمت آمیز دنبال میکنند، یک بار دیگر به اقتدارگرایان حاکم که ایجاد رعب و وحشت و اعمال خشونت و سرکوب را نشان از قدرت تو خالی خود می دانند، لزوم آزادی همه زندانیان سیاسی فارغ از قومیت و مذهب آنها و رعایت حقوق همه قومیتها و اقلیتهای مذهبی را یادآور میشود”.
در حالی که همه رسانه ها، سازمان های سیاسی و حقوق بشری ایرانی و خارجی از دستگیری و مرگ ” شهروندان عرب” در شوش و حمیدیه و اهواز سخن گفته اند بیانیه یاد شده هویت قومی این افراد را نادیده می گیرد. ما از صادر کنندگان بیانیه می پرسیم که آیا حساسیت خاصی نسبت به واژه “عرب” دارند که از ذکر آن ابا داشته اند؟
ظاهرا آقایان از همگنان خود در حزب مشارکت، بسی محافظه کارترند که مطبوعاتشان در روزگار اصلاحات، مقاله ها وگفت و گوها درباره “شهروندان عرب” را منتشر می کردند و حساسیتی هم نداشتند. وقتی آقای امیر ارجمند و شورای هماهنگی راه سبز امید از بر زبان راندن نام یکی از ملیت های تشکیل دهنده جامعه ایران یعنی عرب ها – با شش میلیون نفر جمعیت – پرهیز می کنند، چگونه می توان امیدوار بود که آقایان در فردای ایران، حقوق ملی و تاریخی این مردم را رعایت کنند؟
ما از این شورا انتظار داریم از رسوبات ذهنی نسبت به “عرب ها” رها شوند و این خطای خودرا تصحیح کنند.
دوم، سایتی به نام ” فضول محله” www.fozoolemahaleh.com مطلبی منشر کرده است با عنوان “ساختن هزاران مسجد و نامگذاری عربی خیابان ها، فرهنگ ما را به کجا میبرد؟” به قلم شخصی به نام سهراب ارژنگ. اگر مساله محدود به این سایت می بود شاید به این سایت گمنام و نویسنده گمنام ترش نمی پرداختیم، اما وقتی برخی از سایت های فارسی این مطلب را نقل می کنند، نقد این گونه مطالب عرب ستیز بر ما واجب می آید. در بخشی از این مقاله آمده است: “از مسجد، حسینیه، مراکز به اصطلاح علمی، حوزه های آخوندی ملاها که در شهرهای گوناگون که بگذریم، به یک نوع فرهنگ زدایی و پایمال کردن آن در سرتاسر کشور می رسیم و آن تغییر نام های زیبای پارسی میدان ها، و خیابان ها، مؤسسات، و ساختمان ها به تازی و یا نامیدن تازیان به خاک خفته و بلای کشورمان و یا کشورهای عربی، چون امام و امام زاده است. نیازی به ذکر مثال نیست. همه می دانند که نام های ابوذر، حر، غدیر، و یا هریک از امامان ۱۲ گانه، و مشابه آن، جایگزین نام های زیبای پارسی ما شده است”.
البته هر شهر و استانی که اکثریت مردمش فارس باشند حق دارند میدان ها، خیابان ها و اماکن عمومی را به “نام های زیبای پارسی” بنامند بی آن که لفظ تحقیر آمیز “تازی” را به کارگیرند و به ملیت های دیگر توهین نمایند. اما از گردانندگان این سایت و دیگرانی که این مطلب را نقل کرده اند می پرسیم که آیا این حق را برای دیگر خلق های ایران هم قائلند تا “نام های زیبای ترکی، کردی، عربی، بلوچی یا ترکمنی ” بر میدان ها و خیابان ها و اماکن عمومی شهرها واستان های خود بگذارند؟
آیا مثلا هموطنان عرب حق دارند در عربستان (خوزستان) “نام های زیبای عربی” بر استان، شهرها و محله های خود بگذارند و جایگزین نام های تحمیلی “پارسی” کنند که با زور سرنیزه بر آنان تحمیل شده است؟
از سال ۱۹۲۵ تاکنون نام تاریخی استان ما را از عربستان به خوزستان و شهرهای ما را از “محمره” و”عبادان” و”خفاجیه” و”فلاحیه” و”معشور” و”خلف آباد” به خرمشهر و آبادان و سوسنگرد و شادگان و ماهشهر و رامشیر تبدیل کرده اند. کار به جایی رسیده که نام رودخانه ها، اماکن طبیعی، روستاها، کوچه ها و خیابان را هم به “نام های پارسی” بدل کرده اند که برخی از آنان افرادی عرب ستیز بوده اند مثل ابراهیم پورداود و امثال ایشان. ما حق نداریم نام نوزادانمان را از میان نام های عربی غیرمذهبی بگذاریم. تابلوهای مغازه های عرب ها در استان عربستان باید به “زبان پارسی” باشد و البته سنگ قبر مرده هایمان نیز.
این امر در مورد دیگر ملیت های غیر فارس نیز کمابیش صدق می کند. ما از نویسنده مقاله می پرسیم که آیا این فرهنگ زدایی نیست که شما هیچ اشاره ای به آن نمی کنید و فقط خود را می بینید و ملیت خود را و در واقع تنها به قاضی می روید.
شما که با تبختر نژادپرستانه سخن از ملتی می کنید که گویا ” فرهنگ غنی و اصیل خود را رها کرده و دنباله رو پا برهنگان عرب گشته است” هشتاد وپنج سال است که با چماق “فرهنگ غنی و اصیل” شصت در صد از مردمان ایران را از زبان و فرهنگ و ادبیات شان محروم کرده اید و البته به برکت زبان رسمی، در همه دوران تحصیل به زبان مادری خود تعلیم می بینید و هنوز هم اغلب میدان ها و خیابان ها و اماکن عمومی، و نیز صدها کتابفروشی و رسانه های ارتباطی در سراسر ایران همگی به “زبان پارسی” است و سالانه صدها عنوان کتاب به “زبان زیبای پارسی” رسمی چاپ و منتشر می شوند و البته با پشتوانه پول نفت همان “پابرهنگان عرب”، که بر اثر سیاست های نژاد پرستانه شما در بدترین حالت اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی نگه داشته شده اند. حال که با دیدن کمترین خدشه ای به این وضع به خروش می آیید آیا هیچ گاه فکر کرده اید که هموطنان غیر فارس شما یعنی اکثریت شهروندان این مملکت، یک در صد آن چه شما دارید، ندارند؟
سوم، سایت خبرگزاری نیمه رسمی فارس وابسته به سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ایران در تاریخ ۲۱ فروردین ۹۱ برابر با ۹ آوریل ۱۲ در بخش گروه فرهنگی/حوزه کتاب و ادبیات، رباعیاتی را منتشر کرده که در آن به عرب ها و ترک ها توهین کرده است .
در این گزارش که زیر عنوان “شعری درباره عملکرد ترکیه در قبال سوریه” منتشر شده شخصی به نام “شجاعالدین ابراهیمی” به قول خبرگزاری فارس ” در پی رخدادهای سوریه و مداخله کشورهای غربی، عربی و ترکیه در امور داخلی این کشور رباعیهایی را سروده است.”
در رباعی اول که نام “توطئه جدید” بر آن اطلاق شده شاعر ضمن “تازی” نامیدن عرب ها می گوید: “در سوریه «ترک» در پی «تاز» شده ست”…”چون «توطئهای «جدید» آغاز شده ست”.
بی گمان واژه “تازی” در زبان فارسی امروزی برای توهین به عرب ها به کار می رود و خبرگزاری نیمه دولتی حکومت اسلامی – آریایی این را می داند.
این فرد به ظاهر شاعر که در مناسبت های مختلف هواداری خود را از نظام جمهوری اسلامی ایران و رهبر آن آیت الله علی خامنه ای اعلام داشته است در رباعی دیگری که نام “دم شیر” دارد چنین می گوید :”در «بیشه» چو ابراز به طنازی کرد…ترکیه «سگ» مراد را «تازی» کرد”. و در ادامه با تاکید بر این که سوریه عراق نیست می افزاید:” «سوریه» عراق نیست حتم است سقط…با این «دم شیر» خر اگر بازی کرد .
در اینجا شاعر با استفاده از استعاره، عرب ها را “سگ” توصیف کرده و ترک ها را “خرانی” نامیده که با دم شیر بازی می کنند. شیر در اینجا اشاره به بشار اسد است زیرا “اسد” در زبان عربی یکی از نام های شیر است.
به نظر می رسد خبرگزاری نهاد نظامی – اسلامی سپاه پاسداران هم، حجاب های به ظاهر اسلامی و دینی را کنار گذاشته و باطن حقیقی خویش را نشان داده است. در این جا گرچه در ظاهر رهبران ایران و ترکیه و سوریه مضمون این شعر بی مایه هستند، اما نفرت نژادی علیه ملت های عرب و ترک در این شعر کاملا هویداست.
در پایان ضمن نکوهش این برخوردهای عرب ستیز و ترک ستیز بر اصرار خود در مبارزه علیه نژاد پرستی در ایران ادامه داده و از شخصیت ها و نیروهای دموکرات وانسان دوست می خواهیم ما را در این راه یاری نمایند.
کانون مبارزه با نژاد پرستی و عرب ستیزی در ایران
بیانیه شماره ۹/۱۳/۰۴/۱۲