در حاشیه پنل “بستن سفارتخانه ها و نقش لابی های جمهوری اسلامی” با شرکت حسن داعی که ١۴ اکتبر ٢٠١٢ در کانادا برگزار شد. و در پاسخ به ایمیل های رسیده در این پیوند.
از آن جائی که وقت سخنرانی کوتاه بود و هنگام پرسش و پاسخ وقت چندانی به من نرسید، به ناچار من به موضوع جنگ و تحریم اقتصادی نتوانستم به طور همه جانبه بپردازم. در این جا لازم می دانم که در این خصوص نظراتم را بازگو کنم.
در خصوص تحریم اقتصادی دو تن از مدافعان آن که خود از فعالان سکولارهای سبز هستند در حمایت از نظرات آقای حسن داعی در جلسه اعلام کردند “که اگر تحریم بد است پس باید چکار کرد؟ اگر مدافعان حقوق بشر فکر می کنید که تحریم اقتصادی به مردم سختی وارد می کند، پس تظاهرات و اعتصاب کارگری هم اشتباه است. چرا که مردم و کارگران ممکن است دستگیر و کشته شوند.” ایشان سپس گفتند که،” فراموش نکنیم که ایران رژیمی دارد که با دسترسی به نفت و پول آن به سرکوب مردم در ایران و صدور تروریسم در سطح بین المللی و برنامه هسته ای مشغول بوده است. پس برای جلوگیری از این فجایع باید از تحریم اقتصادی حمایت کرد.”
برای روشن تر شدن همین بحث من در ابتدا به موضوع نفت می پردازم. در سال ٢٠٠۴ ایران ۱/۵% نفت جهان را که به میزان ۹/۳ میلیون بشکه در روز بود تولید می کرد، که درآمد حاصل از آن ٢۵تا ٢٩ بیلیون دلار آمریکایی بود. در سال ٢٠١٠ ایران ۶/۲ میلیون بشکه نفت صادر کرد که دومین کشور صادرکننده نفت به حساب آمد و درآمدش به ٢۵٠ بیلیون دلار آمریکائی افزایش یافت و تولیدش هم کاهش یافت. یعنی در مدت شش سال درآمدش هشت برابر شد. از بعد از تحریم، صادرات نفت از ۵/۲ به یک میلیون بشکه کاهش یافته ولی با وجود کاهش صادرات نفت، درآمد حاصله از آن چندان کاهش نیافته است چرا که بهای نفت افزایش یافته است.
ایران نفت را از طریق سایر کشورها از جمله هند، چین، روسیه، و ترکیه به فروش می رساند، پس می بینیم که اگر منظور تحریم اقتصادی یعنی قطع درآمد حاصل از فروش نفت باشد، عملا اینطور نیست چرا که رژیم آنقدر نفت وارد بازار می کند تا با پول حاصله از آن، هم در قدرت باقی بماند و هم به منظور حفظ بقای خود و کسب موقعیت ویژه در خاورمیانه و شمال آفریقا، نیروهای ضد مردمی را تا دندان مسلح کند. اما قطع روابط اقتصادی همین یک قلم صادرات نفت نیست. بلکه جلوگیری از واردات مواد غذائی، از گوشت و حبوبات گرفته تا لبنیات و شیر خشک و مواد ضد عفونی کننده و شوینده، تا وسایل یدکی ماشین و کارخانجات، تا وسایل پزشکی و داروئی همه و همه باعث شده که قیمت مواد خوراکی چندین برابر شود و قدرت خرید را از مردم سلب کند. اما چیزی که در این معامله غایب است همان خرید و فروش اسلحه و ابزار جنگی است که به راحتی با کسب درآمد حاصله از فروش همان یک میلیون بشکه در روز توسط دلالان سرمایه که اتفاقا مارک آمریکایی و روسی هم بر آنان حک شده است روزانه دو دستی تقدیم جمهوری اسلامی می شود. و صد البته رژیم جمهوری اسلامی نیز برای تحکیم خود در منطقه بیشترین تلاش خود را در مسلح کردن سربازان اسلام سیاسی در منطقه می کند.
تحریم اقتصادی برای رژیم جمهوری اسلامی وقت بیشتر می خرد. این امکان را برایش به وجود آورده تا در پاسخ به اعتراضات جهت کمبود مواد غذائی همچون اعتراضات اخیر که با شعار “نان من، مرغ من کو”، در پاسخ به بیکاری، به نبودن دارو و وسایل پزشکی، به نبودن لوازم اولیه خانه، به بستن کارخانجات، فورا دولتهای غرب را باعث و بانی این کمبودها دانسته و در رسانه های خود ٢۴ ساعته از خطر احتمالی جنگ دم زند.
عواقب تحریم اقتصادی بر مردم
مدافعان تحریم اقتصادی بر این باورند که اگر مردم از نظر اقتصادی به تنگ آیند طغیان خواهند کرد و رودرروی رژیم خواهند ایستاد و دیر یا زود آن را سرنگون خواهند کرد. این نظر از جانب بخشی از شرکت کنندگان بخصوص مدافعان مجاهدین در جلسه ١۴ اکتبر ٢٠١٢بود. تاریخ تحریم های اقتصادی تاکنون عکس این نظریه را ثابت کرده است. تحریم اقتصادی عراق از آگوست ۱۹۹۰ آغاز شد و تا ماه می ۲۰۰۳ یعنی ١٢ سال و نه ماه به طول انجامید. حاصل آن نابودی دولت صدام نبود، بلکه به فنا کشاندن یک میلیون و نیم انسان بود که بیش از ۵۶٧ هزار نفر آن هم کودکان بودند. در پایان هم با حمله نظامی آمریکا و همکاری دول اروپا بود که صدام ساقط شد. تحریم اقتصادی در آفریقای جنوبی از اواسط سال ١٩٨٠ شروع شد و تا ١٩٩۴ به طول انجامید. در طول ١۴ سال جز فقر و فلاکت و بیماری و مرگ و میر هزاران هزار کودک، نوجوان و سالمند و بیکار و کم درآمد حاصل مردم ضد آپارتاید نشد. در نهایت تحریم اقتصادی در دوران آپارتاید کمکی بود در جهت تقویت دسته جات اوباش. پر واضح است که تحریم اقتصادی نه تنها طول عمر رژیم آپارتاید را کوتاه تر نکرد، بلکه به طول حیاتش هم افزود.
آقای حسن داعی تحریم اقتصادی را با کمبود و یا نایاب بودن بخشی از مواد غذائی، داروئی، بهداشتی و درمانی دوران انقلاب تشبیه می کند و می گوید مردم با پیت های خالی در صف طویل نفت برای چهار لیتر نفت ساعت ها وقت می گذاشتند، چرا که در هنگام انقلاب کمبود نفت به علت کم کاری و یا اعتصاب کارگران نفتی بود که مردم با جان و دل آن را طلب می کردند و از کارگران اعتصابی تقدیر می کردند. ایشان در ادامه می گویند که آن زمان ما به مردم نگفتیم که مبارزه نکنید خطر دارد. چیزی که در معادله آقای حسن داعی و مدافعان تحریم غایب است این است که واردات به ایران هرگز چه قبل از انقلاب و چه در دوران انقلاب قطع نشد. درتمام آن دوران، بیمارستان ها دسترسی کامل به دارو داشتند. هنوز داروی ضد اسهال و شیر خشک به وفور در داروخانه ها یافت می شد. حتی قیمتشان چندان تغییر نکرد. هنوز مرغ و گوشت و برنج در بازار یافت می شد. صف ها طویل تر شده بودند آنهم به علت بسته شدن مغازه ها ولی هنوز می شد شیر خشک به نوزادان رساند. هنوز مرزها باز بودند و کامیون های پر از بار وارد ایران می شدند. دوران انقلاب هیچ خدشه ای به واردات وارد نیاورد. اما صادرات بسیار کاهش یافت بخصوص صادرات مواد نفتی، چرا که کارگران شرکت نفت به درستی در ابتدا کم کاری کردند و سپس به صف تظاهرات و اعتصابیون پیوستند و از استخراج نفت خودداری کردند. شما بگوئید کجای این دو دوره با هم همخوانی دارند.
امروز در ایران یک میلیون بشکه نفت تولید می شود و با میزان چندین برابر از قبل از تحریم هم به فروش می رسد، امروز از واردات به ایران جلوگیری می شود بجز چند کشور روسیه، چین و ژاپن تمام کشورهای اروپائی و شمال امریکا ایران را تحریم کرده اند . ضربات تحریم بیش از این که به دولت و دولتمردان جانی آن وارد آید، به مردم چندین برابر وارد خواهد آورد. نتیجه آن هم تلفات بسیار دهشتناکی خواهد بود که قربانیان اولش بیماران، کودکان، سالمندان، نوجوانان خواهند بود.
اما در باب جنگ نیز باید گفت آنانی که می خواهند مبارزات مردم را دور بزنند، امید به دخالتگری دولت آمریکا بسته اند. در پاسخ به این دسته باید گفت که رژیم جمهوری اسلامی و جنبشش با تکیه با غرب توانست در ایران به قدرت برسد و در منطقه هم بسط و گسترش یابد.
باید به این دسته از دوستان گفت که وظیفه اصلی که دول غرب به دوش جمهوری اسلامی گذاشتند این بود که جنبش سوسیالیستی و آزادیخواهانه را با دستگیری و اعدام به عقب براند تا راحت تر بتواند حکومت ضد مردمی خود را تحکیم کند. این خواست فوری سیاستمداران غربی بود که رژیم جمهوری اسلامی را تاکنون زیر بال و پر خود بگیرند تا مبارزات کارگری، چپ و جنبش های مترقی را درهم بکوبند. جمهوری اسلامی از بدو روی کار آمدنش با تمام قوا، با ارتشش و سپاه پاسدارانش با اوباشان بسیجی اش با کشتار بیش از ١٠٠ هزار نفر خوش خدمتی خود را به غرب بارها و بارها ثابت کرده است. امروز تلاشش سهم خواهی بیشتر برای این خوش خدمتی است. اگر غرب با جمهوری اسلامی شاخ تو شاخ شده برای این است که پای خود را از گلیمش بیش از حد دراز کرده است. حمایت بی دریغ این رژیم از سوریه و تلاشش برای کسب سلاح های هسته ای هر چند جدال این دو قطب تروریستی را تقویت کرده است و بدینجا رسانده که برای مهار این ستون فقرات اسلام سیاسی تعرضاتی بدان صورت گیرد از جمله بستن سفارتخانه ی آن در کانادا، ولی چه کسی است که نداند این اقدامات دول غربی و به طور مشخص کانادا هیچ ربطی به حمایت از مبارزات آزادیخواهانه مردم در ایران نداشته و این که اینها اصلا مسئله شان حتی همان حقوق بشری که از آن دم می زنند نیست. تصور این که از این رو غرب بتواند ناجی مردم ایران باشد، خیال واهی بیش نیست.
این بازی سیاسی از بعد از سقوط شوروی همواره ادامه داشته است. نگاه زودگذر به وقایع جاری در خاورمیانه نشان از تشدید خشونت میلیتاریستی هر چه بیشتر دولت آمریکا در رو در روئی با تروریسم اسلام سیاسی است که یک زمانی خود عامل تقویتش در منطقه بوده است. هنوز بشریت از شوک وارده از حمله و تجاوز امریکا به عراق رها نشده که زمزمه ی حمله نظامی اش را به ایران سر داده است. این که این تهاجمات به منظور برقراری آزادی، دمکراسی، تمدن و تثبیت امنیت در این کشورها است و رسانه های جمعی تلاش دارند به خورد مردم دهند، تنها برای فریب مردم غرب است. هدف اصلی دولت آمریکا بسط و توسعه امر سیاسی و میلیتاریستی خود در جهان است. هدف اسلام سیاسی نیز تثبیت موقعیت خود در خاورمیانه و به رسمیت شناختنش در سطح بین المللی است و تروریسم کور و عنان گسیخته و ضد انسانی تنها یکی از راههای رسیدن به این هدف است.
اگر تروریسم اسلامی را مبارزه ی ضد امپریالیستی بخوانید، اگر عملیات تروریست اسلامی را برای خنثی کردن حمله به اسلام تصور کنید، اگر اعمال ضد بشری اسلام سیاسی را توجیه کنیم، اگر حمله نظامی آمریکا به ایران مورد حمایت قرار گیرد و بشریت متمدن علیه آن بپا نخیزد، در آن صورت رو در روئی این دو قطب تروریستی جامعه مدرن بشری را به تباهی خواهد کشاند.
ما باید یک کمپ پیشرو، انسانی و قدرتمندی را در مقابل این دو قطب تروریستی به وجود آوریم. ما باید اهداف خانمان برانداز هر دو قطب تروریستی را افشا کنیم. در کمپ ما، کمپ انساندوستان، با پرچم نه به تروریست اسلامی و نه به تروریست دولتی باید مانع از این شویم که جدال این دو قطب کمترین آسیبی به مردم، زندگی و رفاه و آسایش آنان وارد کند.
باید از همه دستاوردهای مترقی، انسانی و آزاد دفاع کنیم. باید ضمن آن که مبارزه سرنگونی طلبانه مردم، کارگران، زنان و جوانان را همه جانبه حمایت می کنیم ولی در عین حال همه تلاش های دول غربی را برای دور زدن مبارزه و انقلاب مردم، با دخالت گری، تجاوز نظامی و تقویت یک نیروی ارتجاعی بر علیه نیروی ارتجاعی حاکم به طور وسیع افشا و خنثی کرد.