صادق تیرافکن هنرمندی کوشا و جستجوگر به معنای واقعی بود. به همین خاطر، و به خاطر استعداد فوق العاده اش بود که راه درازی را در مدت کوتاهی طی کرد. مدت کوتاه در کار و عمر هنرمندی که می خواهد معنای خاص خودش را هر چه زودتر و هر چه جامع تر به جهان و جهانیان منتقل کند مانع و اسباب حسرت می شود، چرا که اهل معنا خوب درک می کنند که تمام راه، اگر به تمامی طی می شد، چه می شد.
کارش را بی ماجرای چندانی شروع کرد و با خٌلق خوش و مهربانی بی اندازه اش، جای حقیقی خود را آرام آرام سراغ کرد و یافت. با همه ی اهل هنر و همکارانش همراه شد و می دانست که این عرصه چه خطیر و چه پر رقابت است و اگر ساده می گرفت کار را، گمان می کرد که همه ی حرف های اصلی و عمده را پیشترها، دیگران گفته اند. اما صبور بود و پافشاری کرد و نهراسید از اسم های مشهور و پیام و بیان شخصی را یافت و از ترکیب عکس ها و حروف و نشانه ها، به زبان محکم و خاص خود مسلط شد و ده سال گذشته را در نمایشگاه های گوناگون گذراند و قدم به قدم به شهرت و اعتبار و محبوبیت نزدیک تر شد. آثارش در حراج های بزرگ به قیمت بسیار خوب و مناسب به فروش رسید و هر چند این سال های آخر را کم تر در ایران گذراند، اما همان جا هم شناخته و مورد احترام و تقلید بود و نسل جدید هنرمندانی که پایه و بنیان کارشان عکاسی بود، مرتبت کارش را در حد هنرمندان مشهور زمانه می دانستند.
عمر کوتاهش را بی تفاخر و تحقیر دیگران و همدلی و لطف و عنایت محض گذراند و با این که می دانست با چه بیماری دشوار و کاهنده ای سر و کار پیدا کرده است، اما همچنان تا به آخر جنگید و وا نداد و آن لبخند مهربان همیشگی اش را فراموش نکرد و چه خوب و با وقار، انتهای راه را پذیرفت و بی هیچ شکایت و دادخواهی و تلخی، همه ی ما را تنها گذاشت و گذشت.