طبق آمارهای جهانی در حال حاضر، همه کشورها از جمله ایران شاهد روند رو به رشد پدیده طلاق هستند. بنا به دلایل گوناگون درصد طلاق بین مهاجران
شهروند ۱۲۶۳ ـ پنجشنبه ۷ ژانویه ۲۰۱۰
طبق آمارهای جهانی در حال حاضر، همه کشورها از جمله ایران شاهد روند رو به رشد پدیده طلاق هستند. بنا به دلایل گوناگون درصد طلاق بین مهاجران بیش از دیگران است بنابر این پیوندی که با دوستی و صمیمیت پر تلألو و سرشار از امید آغاز شده است، بیش از چند ماه یا چند سال پایدار نمانده پس از مدتی احساس ناامیدی، رنج و فریب خوردگی جانشین محبت و علاقه پیشین میشود. در این موقع زن یا شوهر، خود را تنها، درمانده و بازمانده میبیند. در اینجا است که سوگند وفاداری به عصبیت، نومیدی و ترس مبدل میشود. در این شرایط ناگوار چنانچه فرزندی هم در میان باشد وضع پیچیدهتر و مشکلتر خواهد شد. طلاق هرگز پدیده دلپسند و زیبایی نبوده و نیست، اما وقتی همه راهحلها به شکست منتهی میشود، زن یا شوهر ناگزیرند آن را به عنوان آخرین چاره بپذیرند. به طور کلی در جامعه ی ما در حال حاضر کمک و راهنمایی که زن و شوهر با توسل به آن بتوانند خود را از سرگردانی و حیرت ناشی از طلاق نجات دهند بسیار کم است و لازم است بیشتر بدان پرداخته شود.
تأثیر طلاق بر زن و شوهر
تشنج و از هم پاشیدگی ناشی از طلاق منحصر به یک یا چند هفته یا چند ماه نیست. طبق پژوهشهای به عمل آمده اغلب دو سال طول میکشد تا زن یا شوهر جدا شده بار دیگر اعتماد به نفس پیدا کرده و به راحتی با خودش کنار بیاید. برای برخی از زوجها هم زمان بیشتری نیاز است تا از کشمکشهای درونی، خود را رها سازند. این احساس ناراحتی حتی در مورد شوهران ناسازگار که بیجهت در پی معشوق و به امید زندگی بهتر، همسر و فرزندان خود را ترک میکنند نیز صدق میکند، لذا زن و شوهری که از هم جدا میشوند نیاز دارند در مدت سخت و دشوار جدایی به نحوی مورد حمایت قرار گیرند، تا از احساس گناه و تقصیر رهایی یابند.
از سوی دیگر مهمترین مشکلی که والدین فرزندان مطلقه پس از جدایی با آن روبرو هستند احساس شکست و ناکامی است چون والدین بر این گمانند که ایشان مسبب بدبختی فرزندان خود شدهاند. این احساس گناه بدون استثناء در همه پدرها و مادرها حتی آنها که سهمی در جدایی نداشتهاند مشاهده میشود.
تأثیر طلاق بر فرزندان
بنابر مطالعات اکثریت پژوهشگران، بچهها بعد از جدایی دچار ناراحتی و نگرانیهای گوناگونی میشوند. تأثیر طلاق با توجه به سن و جنس متفاوت است. واکنش فرزندان در سنین پیش دبستانی ۳ تا ۵ سال به صورت خشم و افسردگی نشان داده میشود. پسرها معمولاً ناآرامتر، خشنتر و بیقرارتر هستند و گاهی گرایش به تنهایی و بیعلاقگی به بازی، اخلالگری و بی نظمی به جای بازی دستهجمعی، نشان میدهند.
دخترها در این سن عصبی مزاج شده، برخی رفتار بزرگترها را در پیش میگیرند و نوعی کمالگرایی، احساس غمگینی و افسردگی، آمادگی برای گریه و زیادهطلبی از خودشان نشان میدهند. بچههای ۶ تا ۸ ساله بعد از جدایی، شدیداً دچار افسردگی میشوند، پسرها بیشتر از دخترها عوارض را نشان داده و بیشتر سراغ پدر را میگیرند با گذشت سن، غم و اندوه تبدیل به خشم و خشونت میشود.
افت تحصیلی و درگیری در مدرسه از دیگر تاثیرات جدایی در این سن بر روی پسرها است. در سنین جوانی فرزندان سازشپذیری بیشتری نسبت به مسأله نشان میدهند، زیرا در این سن وابستگی آنها به والدین کاهش یافته استقلال بیشتری احساس میکنند. با این وجود برخی از نوجوانان در ابتدای جدایی احساس فریبخوردگی میکنند و برخی واکنشهای خشمآلود نشان میدهند و سعی میکنند از محیط خانه دور شوند. مسئله اساسی زمانی پدید میآید که نوجوان در تعارض انتخاب یکی از دو طرف، پدر یا مادر، قرار میگیرد.
مشاجره دائمی یا طلاق
سالها تحقیق و مطالعه نشان داده است که جنگ و جدال دائمی در خانه اثر معکوس روی روحیه بچهها میگذارد. امکان اینکه در خانوادههای عاری از عشق و شادی یعنی جایی که همیشه جنگ و ستیز است بچهها گرفتار مشکلات رفتاری و شخصیتی گردند به مراتب بیشتر از محیطهای دیگر است. نزاع های دامنهدار زناشویی برای همه بچهها سخت و ناگوار است، اما تجربه نشان داده است که برای پسرها تحمل این اختلافات مشکلتر بوده آنها آمادگی بیشتری برای ابتلا به مشکلات رفتاری دارند به همین دلیل پسرهایی که در خانوادههای پر از تضاد و تشنج بزرگ میشوند اغلب بچههایی عصبی مزاج، خودسر و نامنظم بار میآیند. این گونه بچهها اغلب با پلیس و اولیاء مدرسه برخورد میکنند و تعداد دفعاتی که دستگیر میشوند دو برابر دفعاتی است که پسرهای بزرگ شده در خانوادههایی که پدر و مادر از هم جدا نشدهاند دستگیر میشوند. مشاجره خانوادگی روی دخترها به نحو دیگر تأثیر میگذارد. آنها احتمالاً افراد مضطرب، نگران، گوشهگیر و یا زیاده از حد مبادی آداب بار میآیند.
راههای کاهش آثار منفی طلاق
بدیهی است بچههایی که در خانوادههای پریشان بزرگ میشوند چنانچه پدر و مادر دوستانه از هم جدا میشدند از نظر روانی سالمتر بار میآمدند. اگرچه طلاق برای بچهها دردناک و ناراحتکننده است، ولی آنها قدرت انعطافپذیری دارند و چنانچه والدین در رابطه با این واقعیت درست برخورد کنند با وجود اینکه گاهی سالها طول میکشد تا کودک بتواند خود را با شرایط جدید وفق دهد، بچهها میتوانند بدون دردسر خود را با محیط جدید سازگار کنند، علاوه بر آن پدر و مادرها هنگامی به خوبی به وظیفه خود عمل میکنند که احساس رضایت خود را از دست ندهند و از زندگی جدید راضی باشند. برای رسیدن به این هدف لازم است والدین آماده جدایی در نظر داشته باشند که:
۱- فرزندان را از پیش، نسبت به موضوع آگاه کنند. برای کودک زمان ترک و زمان ملاقات را توضیح داده و به او اطمینان بدهند هر زمان بخواهد میتواند والدینش را ملاقات کند.
۲- در مورد علت طلاق توضیح دهند: سعی کنند با زبانی قابل فهم و به دور از جهت گیری علت جدایی را برای فرزند خود تشریح کنند، مثلاً «من و مادرت به دلیل عدم تفاهم قادر به ادامه زندگی با هم نیستیم.»
۳- کودک را به ادامه رابطه با پدر و مادر مطمئن کنند. برای جلوگیری از احساس ناامنی وشک و تردید در کودک این امر را مرتب به کودک القا کنند که هر دو دوست دارند همیشه با کودک باشند و هرگز او را تنها نمیگذارند.
۴- سعی کنند بعد از طلاق رابطه پدر و فرزند را فعال نگهدارند. اغلب سرپرستی فرزندان را مادرها تقبل میکنند. در این صورت پدرهایی که بعد از طلاق فعال نمیمانند ضررهایی را متوجه کودکان مینمایند.
۵- سعی کنند دوستانه جدا شده در غیاب هم از یکدیگر و خانوادههای هم به نیکی یاد کرده یا حداقل بدگویی نکنند. در غیر این صورت کودک دچار تعارض و عوارض منفی بیشتری خواهد شد.
۶- با توجه به اینکه اثرات نزاعها و مشاجرات دائمی روی فرزندان و خانواده به مراتب بیشتر از جدایی است، والدین جدا شده سعی کنند احساس گناه خود را کاهش داده تا بهتر بتوانند به خود و فرزندانشان کمک کنند.
* دکتر نسترن ادیب راد مشاور خانواده و جوانان در ایران و کانادا، مولف و مترجم پنج جلد کتاب در این زمینه است.
Dr.counselling@gmail.com