نقد برای تقویت یا تضعیف؟
کنگره ایرانیان کانادا یکی از مهمترین نهادهایی ست که جامعه ایرانی تورنتو به وجود آورده است و طبیعی ست که به دلیل اهمیت این نهاد توقعات از آن هم بالاست، اما این که این نهاد توانسته باشد در طول حیات خود جوابگوی این توقعات بوده باشد، جای تردید بسیار دارد. این عدم پاسخگویی به نیاز جامعه و طبیعتا انزوای آن در طول سالیان و با هیئت مدیره های گوناگون از هر نظر (اعتقادات سیاسی/ اجتماعی متفاوت و بعضا متضاد) حضور و حیات کنگره را همواره با بحران و فراز و نشیب های بسیار مواجه کرده است.
این که ماهیت این نهاد به دلیل ناشناخته ماندن وظایف و مسئولیت هایش در قبال جامعه باعث این بحران ها شده، و یا شیوه ی عمل غیردمکراتیک هیئت مدیره ها در طول سالیان که وقتی صندلی های هیئت مدیره را اشغال می کنند بر اساس علایق و سلایق سیاسی خود عمل می کنند، این بحران ها را آفریده، جای بحث و گفت وگوی بسیار دارد. شاید یکی از راه های موثر برای بحران زدایی از این نهاد مهم شناخت بیشتر از وظایف و مسئولیت های آن و نیز درخواست از هیئت مدیره های آن برای پاسخگو بودن باشد. امری که متاسفانه در هیچ کدام از دوره های کنگره ایرانیان نه تنها مرسوم و معمول نبوده که این عدم شفافیت و غیرپاسخگو بودن را جزو حقوق خود و نیز از وظایف کنگره قلمداد کرده اند.
دو انتخابات گذشته به دلیل استقبال جامعه از آنها و نیز حضور پررنگ هیئت مدیره در جامعه ایرانی کانادایی و در رسانه های کانادایی سطح توقع جامعه را از کنگره ایرانیان و نیز هیئت مدیره اش بالا برد و باعث توجه بیشتر جامعه ایرانی به آن شد، و این نوید را می داد که هر چند کند و سخت اما کنگره کم کم دارد به جایگاه واقعی خود نزدیک می شود. اما متاسفانه باز هم کنگره نتوانست از آفت بحران خود را دور نگه دارد و این بلا دامان هیئت مدیره کنونی را هم گرفت.
در پی بیش از ۱۰ ماه از درخواست تنی چند از اعضای کنگره ایرانیان برای گفت وگو با هیئت مدیره برای بررسی برخی از مسائلی که پیرامون انتخابات سال گذشته و نقد عملکرد کنگره ایرانیان به وقوع پیوست و انتشار دو نامه یکی از سوی منتقدان به کنگره و دیگری پاسخ هیئت مدیره کنگره، به منظور کمک به باز شدن بحث و رفع سوءتفاهم های پیش آمده، پنجشنبه ۲۰ فوریه، در هوای توفانی تورنتو، شهروند میزگردی برگزار کرد. در این میزگرد چند تن از منتقدان عملکرد کنگره ایرانیان شرکت کردند. قرار بود در این میزگرد نمایندگان کنگره ایرانیان کانادا نیز شرکت کنند، اما متاسفانه این خواست عملی نشد، بنابراین تنها یک سوی معادله، منتقدان عملکرد کنگره ایرانیان، خانم ها مهردخت هادی و آتوسا مهدویان و آقایان دکتر شهرام تابع محمدی و دکتر ارسلان کهنمویی پور در این میزگرد حضور داشتند.
شهروند امیدوار است که نمایندگان کنگره ایرانیان فرصتی پیدا کنند و در این بحث و گفت و گو فعالانه شرکت کنند، تا مشکلاتی که همیشه گریبانگیر کنگره ایرانیان بوده، شناسایی و در رفع آنها کوشش شود. باشد که این گونه بحث ها در ارتقای فرهنگ دمکراتیک
در جامعه ایرانی کانادایی موثر افتد و بدین ترتیب ما شاهد رشد و شکوفایی مهمترین نهاد ایرانیان در کانادا و در پی آن جامعه ایرانی کانادایی باشیم.
کنگره در پاسخش نوشته، در جلساتی که از شما دعوت شده بوده شرکت نکرده اید، چرا؟
دکتر ارسلان کهنمویی پور ـ دعوت در واقع برای این که به این مشکلات پرداخته شود، نبوده. در یکی از دو ایمیل اولیه گفته بودند که شما بیایید در کمیته ی اساسنامه شرکت کنید. یکی از نکاتی که از اول داشتیم این بوده است که مسئله ی ما تغییر اساسنامه نیست. در واقع هیچ دعوتی به این معنا که بخواهند پاسخی به سئوالات روشن و ساده ی ما بدهند، نشده بود. من به عنوان یکی از اعضای کنگره هیچ گزارشی از کمیته ها ندیده ام، و نمی دانم این کمیته ها چه کرده اند.
در دو سه جلسه کنگره فراخوان عمومی داده بود، آیا شما در آن جلسات شرکت کرده اید؟
دکتر شهرام تابع محمدی ـ یک مسئله اساسی که باید روی آن دقت کنیم این است که در یک جامعه ی دمکراتیک جواب دادن به یک سری سئوالات ساده و پیش پاافتاده را مشروط نمی کنند به این که اول شما بیایید حسن نیت تان را ثابت کنید، تا بعد ما جواب دهیم. این نوع برخورد کاملا غیرمنطقی و غیردمکراتیک است. مثل این می ماند که در کانادا ما نامه ای به نخست وزیر بنویسیم و بگوییم شما سیاست هایتان را در مورد فلان مسئله به ما توضیح دهید. و نخست وزیر جواب بدهد که ما نمی دانیم شما مغرض هستید یا می خواهید دولت را تضعیف کنید. بیایید اول حسن نیت تان را ثابت کنید تا بعد ما به شما جواب دهیم!
سئوالات ما خیلی ساده است و هر کسی حتی اگر عضو کنگره ی ایرانیان نباشد، حتی اگر ایرانی یا کانادایی نباشد، باید بتواند این جواب ها را بگیرد. مثلا ما می پرسیم، کنگره ایرانیان کانادا چند عضو دارد؟ و هیئت مدیره به جای این که خیلی ساده بگوید این تعداد عضو هستند، به ما می گوید شما مغرض هستید، شما می خواهید بنیادهای این کنگره را به هم بریزید، و باعث استعفای دو تن از اعضای هیئت مدیره شدید!
در جلسه ای که شما با دو تن از اعضای هیئت مدیره و هیئت مشاور کنگره داشتید، در آنجا صحبت تعداد اعضا شد، درست است؟
مهردخت هادی ـ بله. آقای اسدپور گفتند به روایتی تعداد اعضا ۳۰۰ نفر است و به روایتی ۸۰۰ نفر.
درباره ی تفاوت این دو روایت هم پرسیدید؟
آتوسا مهدویان ـ گفتند شهروند همه ی اطلاعات را دارد شما می توانید آنجا بخوانید. که در جواب این حرف، شهرام گفت اگر یک عضو آی سی سی در آفریقا باشد چگونه می تواند این اطلاعات را داشته باشد، جز این که باید به وب سایت آی سی سی مراجعه کند.
با این پاسخ، آیا برداشت شما این است که اسناد کنگره به صورت منظم شده در دسترس نیست و مغشوش است؟
ارسلان کهنمویی پور ـ مسئله ی ما این نیست که چرا این گونه است. ما یک سری سئوال ساده داریم و به عنوان اعضا برای این ها جواب می خواهیم. حالا این که چرا جواب نمی دهند ما نمی دانیم و خود این برایمان سئوال است. خودشان در جلسه مطرح کردند که مصوبه خودشان است که کسی اگر به صورت کتبی صورت جلسات را از ما بخواهد، ما به آنها ارائه می دهیم. کتبی یعنی چه؟ وقتی ما به صورت کتبی برایشان نامه فرستاده ایم، چرا به جای جواب پرسش ها، به ما می گویند چرا در جلسات شرکت نکردید! جلسه در مورد کاندیداهای حزب لیبرال چه ربطی به پاسخ پرسش های ما داشته است.
آتوسا مهدویان ـ مهم این است که حتی در این یادداشتِ آقای زندی هم به هیچ کدام از آن سئوالات پاسخ داده نشده.
به سایت آی سی سی هم مراجعه کرده اید؟
شهرام تابع محمدی ـ جواب این پرسش ها هم آنجا نیست. ما اگر فرض کنیم که جامعه ی ایرانی تورنتو یا کانادا یک کشور باشد، دولت آن می شود هیئت مدیره کنگره ایرانیان کانادا. این دولت دو راه در پیش رو دارد. یا می تواند دمکراتیک عمل کند یا دیکتاتوری. اگر بخواهد دمکراتیک عمل کند، مثل کانادا، اگر من و شما همین الان نامه ای به نخست وزیر بنویسیم و پرسشی کنیم، مطمئن باشید ظرف یکی دو هفته نامه ای از دفتر نخست وزیر به دست ما می رسد که خیلی با احترام به ما جواب داده شده است. روش دیکتاتوری آن چیزی ست که در جمهوری اسلامی انجام می شود. شما اگر از نظام جمهوری اسلامی سئوالی کنید، به شما می گوید شما تروریستید، شما وابسته به صهیونیست جهانی هستید، شما ضدانقلابید، و … ولی جواب شما را نمی دهد. الان روشی که هیئت مدیره کنگره در پیش گرفته دقیقا همان روشی ست که جمهوری اسلامی دارد. به جای این که بیاید جواب یک سری سئوال ساده را بدهد، به ما می گوید شما مغرضید، شما گروه اندک هستید.
چه شد که شما به فکر نوشتن این نامه و طرح این پرسش ها افتادید؟
شهرام تابع محمدی ـ اصل قضیه از انتخابات سال پیش شروع شد که خیلی سئوال برانگیز بود. چند تن از اعضای هیئت مدیره و مشاور پیش از انتخابات استعفا دادند. در جریان انتخابات چند نفر از کاندیداهای هیئت مدیره انصراف خودشان را اعلام کردند و وقتی با تمام این شرایط انتخابات برگزار شد در درست بودن انتخابات شک و تردید بود. بسیاری بودند که عضو کنگره نبودند و رای دادند. من خودم چند نفرشان را می شناسم. این شرایط را که ما دیدیم یک گروه کوچک دور هم جمع شدیم و صحبت کردیم که چه کار می شود کرد. مسئله ای که همان اول بین همه مشترک بود، این بود که ما نمی خواهیم کنگره را زیر سئوال ببریم و تضعیف کنیم بلکه این کنگره نهادی ست که می تواند بسیار موثر باشد و کمک بکند، بنابراین ما باید به شکلی پیش برویم که بدون این که کنگره تضعیف شود، ما بتوانیم درخواست ها یا پیشنهادهایمان را به هیئت مدیره منتقل بکنیم.
آتوسا مهدویان ـ در واقع ما می خواستیم با هیئت مدیره وارد یک دیالوگ شویم و بتوانیم صحبتی داشته باشیم. می خواستیم ببینیم چرا تاریخچه ی این ارگان این گونه بوده که استعفاهای قبلی اتفاق افتاده، یا موردهایی که پیش آمده، یا این که اهداف اولیه چه بوده و اهداف آنها برای آینده چیست، فکر کردیم با این نامه و سئوالات اولیه بتوانیم این دیالوگ را راه بیندازیم، ولی متاسفانه چیزی که ما در نظر داشتیم مسیر دیگری را طی کرد.
آیا شما همه ی اساسنامه و مقررات کنگره را خوانده اید؟ آیا خواسته هایتان با این اساسنامه همخوانی دارد، یا مغایر با آن است؟
ارسلان کهنمویی پور ـ مواردی که ما مطرح کردیم در اساسنامه به عنوان اصولی که هیئت مدیره باید رعایت کند نیامده، ولی هیچکدام آنها با مواردی که در اساسنامه است، منافاتی ندارد. در واقع خواسته ی ما این است که عملکرد دمکراتیک و شفاف را از هیئت مدیره ببینیم. ممکن است جزئیاتی که در اساسنامه هست این را تضمین نکند، اما هیچ دلیلی ندارد که ما نتوانیم شرایطی را ایجاد کنیم که به این خواسته برسیم.
در تکمیل صحبت دوستان، ما هدفمان این بود که این دیالوگ را با جامعه ی ایرانی آغاز کنیم. این دیالوگ تنها خطابش هیئت مدیره کنگره ایرانیان کانادا نیست، هیئت مدیره بخشی از این جامعه ی بزرگ ایرانی ست که در واقع مالک کنگره ایرانیان کانادا است. هیئت مدیره هیچ زمانی مالک کنگره نیست و نگرانی که ما داشتیم و داریم، به خاطر اتفاقاتی است که در طول چند سال در کنگره افتاده است، در سال اخیر بعد از این که امیدهایی ایجاد شد و اعضای بیشتری در انتخابات ماقبل آخر شرکت کردند، حس این که شاید ما روند تغییری ببینیم به وجود آمد، اما باز دوباره استعفاها، انتخابات غیرشفاف و … باعث شد که سرخوردگی و انفعالی در جامعه به چشم بخورد و جامعه دوباره فاصله بگیرد. ما در واقع می خواهیم با جامعه دیالوگی را آغاز کنیم و به جامعه یادآوری کنیم که شما مالک کنگره هستید و نمی توانید کنار بنشینید و از آن فاصله بگیرید و بگویید مشکل آنهاست، مشکل هیئت مدیره است. این مشکل همه ی ماست و باید خودمان را درگیر کنیم و در مسیر شفاف سازی و دمکراتیزاسیون این نهاد بسیار مهم جامعه مان قدم برداریم.
مهردخت هادی ـ من می خواستم از انگیزه ی شخصی خودم از امضا کردن این نامه بگویم. من معتقدم که مشکل ما پروسه ی انجام دادن و ساختن نهاد است و امیدم این بود و هنوز هم هست که در واقع در پروسه ی تصحیح کردن همدیگر بتوانیم رشد کنیم. هیچ سازمانی در موقع درست شدن از اول تکمیل نیست و یک روند تکمیلی دارد. اگر فکر کنید هیچ جایی اشتباهی نکرده اید، این خودش بزرگترین اشتباه است چون دارد چیزی ساخته می شود. برای این که کنگره بعد از هفت، هشت سال جای درستی را پیدا کرده باشد و جامعه بهش اعتماد کند و بده بستان افراد جامعه با کنگره در جریان باشد، باید منافع کنگره و منافع جامعه درنظر گرفته شود. هر هیئت مدیره ممکن است دستور کار خاص خودش را داشته باشد در چارچوب اساسنامه و روی آنها کار کند، این که روی چه چیزی تمرکز می کنند، مهم نیست، مهم روشی است که انتخاب می کنند. روش آی سی سی اشکال دارد. آی سی سی نشان داد که روش شنیدن و تصحیح خود را ندارد. دقیقا نقطه ی ناامیدی جامعه و بویژه جوانان آن، اینجاست که در نهادهایش، شنیدن و گفت وگو داشتن و تصحیح کردن وجود ندارد و وقتی فکر می کنی داری درست می گویی یعنی بزرگترین اشتباه را می کنی.
در یادداشتی که کنگره در رسانه ها منتشر کرد از جمله شهروند، آمده که شما جوانان را ناامید و دلسرد کرده اید، نظرتان چیست؟
ارسلان کهنمویی پور ـ نکته ی اصلی اینجاست که ما پرسیدیم چرا وقتی اعضای هیئت مدیره و مشاور کنگره استعفا می دهند، شما به جامعه اطلاع نمی دهید. این طلب شفافیت است و اقدامی ست که باید هیئت مدیره انجام دهد. در پاسخ می گویند تقصیر ما بوده که دوستان استعفا داده اند. در واقع سئوال ما این است که شما چرا گزارش نمی دهید و بخشی از آن گزارش می تواند توضیح علت استعفا باشد. ما نمی دانیم که چرا افراد استعفا می دهند. یکی از افرادی که استعفا داده است و در جلسه ای که ما با هیئت مدیره داشتیم حضور داشت خانم یسنا بهشتی بود که نقطه ی امیدواری بود برای ما و اینکه افرادی مثل ایشان روند مثبتی در پیش بگیرند و ما بتوانیم آن شفافیتی را که انتظار داریم ببینیم. بنابراین ما ناراحتیم از استعفای ایشان و چه طور ممکن است ما باعث استعفای ایشان شده باشیم. بهتر است هیئت مدیره بیاید توضیح دهد و بگوید چطور ما باعث شدیم افراد استعفا بدهند. مسئله اصلی این است که هیئت مدیره استعفای افراد را به اعضایش گزارش نمی دهد.
گفته شده که بعضی از پرسش های شما تفتیش عقاید است. برای چی شما باید بفهمید چه کسی چه رایی داده و این مغایر اساسنامه است. ممکن است توضیح دهید چرا این کار غیرقانونی را از هیئت مدیره می خواهید؟
شهرام تابع محمدی ـ ما بورد (هیئت مدیره) های مختلف داریم. یک بورد داریم که بورد پنتاگون هست، اگر کسی از این بورد بیرون بیاید و مسائل آن جا را منعکس کند، مسلما می گیرند و زندانش می کنند و از بورد اخراجش می کنند. ولی اگر بوردهای دیگر را نگاه کنیم می توانیم برسیم به آن سر طیف. مثلا یک پارلمان مثل یک هیئت مدیره است که کشور را اداره می کند. در یک پارلمان هیچ چیز مخفی وجود ندارد، آنها به طور دائم دارند جلساتشان را منعکس می کنند، مگر به دلایل امنیتی یک جلسه را مخفی نگه دارند. اگر من و شما همین الان تلفن را برداریم و به دفتر نمایندگانمان در پارلمان انتاریو یا کانادا زنگ بزنیم و بگوییم این خانم یا آقا در مورد فلان مسئله چه رأیی داده و در چند جلسه شرکت کرده و در چند جلسه غایب بوده، مطمئن باشید که اطلاعات کاملا دقیقی می گیریم. هیئت مدیره ی کنگره ایرانیان کانادا هم در همین حد است. ما آنجا هیچ مسئله ی امنیتی یا نظامی نداریم که افشایش منجر به فاجعه ی بزرگ در جامعه بشود، بلکه دقیقا برعکس لازم است که افراد جامعه به طور دائم اطلاع داشته باشند که منتخبانشان در کنگره چه می کنند و به چه چیزی رأی مثبت می دهند و به چه رأی منفی. در واقع اگر کنگره استثنائاً یکی از جلساتش را بخواهد مخفی نگه دارد، آنها باید بیایند توضیح بدهند که چرا می خواهند این جلسه را مخفی نگه دارند، وگرنه روند طبیعی این است که به طور دائم به جامعه گزارش داده شود.
ارسلان کهنمویی پور ـ اینجا ما با بورد یک شرکت طرف نیستیم. این نهاد در واقع جامعه ی ایرانی را نمایندگی می کند. نامی که یدک می کشد کنگره ایرانیان کانادا است. بنابر این هیچ چیزی برای پنهان کردن از ایرانیان کانادا نباید داشته باشد. شنیده ایم که وقتی دوستان می روند به جلسه ی هیئت مدیره، تعهد می دهند که محتویات جلسه به بیرون درز پیدا نکند. این به نظر من شگفتی آور است. ما امیدمان این است که فرهنگ کنگره ایرانیان کانادا را طوری تغییر دهیم که وقتی افراد آنجا می روند تعهد بدهند که هیچ نکته ای در جلسه از جامعه ایرانی پنهان نماند.
نکته ی اصلی این است که اگر هدفمان را اعتمادسازی در جامعه قرار دهیم، باید فراتر از بسیاری از معیارهای مورد انتظار هم برویم تا این اعتمادسازی را به ثمر برسانیم. یعنی اگر مثلا ماهی یک بار گزارش دهی کافی باشد، ما باید دو هفته یک بار این کار را بکنیم. مثلا زنگ بزنند به شهروند و بگویند ما می خواهیم هر سه هفته یک بار حتما با شما جلسه ای داشته باشیم. البته این مثالها از واقعیت عملکرد کنگره از ابتدا تاکنون بسیار دور است و این همان چیزی است که ما خواهان تغییرش هستیم.
آتوسا مهدویان ـ این که پرسش ما خلاف اساسنامه بوده را شاید به عنوان یکی از ایرادهایی که از ما گرفته اند شنیده باشید. برای اینکه حرف دوستان را کامل کرده باشم، این را بگویم که به ما نگفتند که اگر این پاسخ ها را به شما بدهیم، خلاف اساسنامه ی ما هست.
برای همین من پرسیدم که خواسته هایتان با اساسنامه کنگره همخوانی دارد یا نه؟
مهردخت هادی ـ اتفاقا در همان جلسه هم این مطرح شد و شهرام هم همین جواب را داد و مخالفتی با آن نشد.
واقعیتی این جا مشخص است که شما به هیچ عنوان قصد توطئه و خرابکاری و کارشکنی ندارید، از آن طرف هم به نظر می آید دوستان در آی سی سی با نیت خیر می خواهند کارهایی بکنند، شما فکر می کنید با چه روشی می توانید این دیالوگ را هم با هیئت مدیره آی سی سی شروع کنید و هم به جامعه اطلاع رسانی کنید.
شهرام تابع محمدی ـ ما امروز نزدیک ده ماه است که این قضیه را شروع کرده ایم. حتی فرض کنید اگر ما آدم های مغرضی بودیم، پرسش های ما آنقدر ساده است که برای خود هیئت مدیره خیلی بهتر بود که همان اول کار جواب این سئوالات را می داد و ما را روانه می کرد و قضیه را این قدر کش نمی داد.
بعد از این که ما نامه ی اول را چاپ کردیم، تلاش های خیلی زیادی کردیم که از هر طریقی که هیئت مدیره صلاح بداند ما وارد شویم و با آنها صحبت کنیم. یک جلسه گذاشتند ما به آن جلسه رفتیم. در نامه ای که دکتر زندی نوشته و در شهروند چاپ شده، این جلسه را به حساب مذاکره با ما گذاشته اند، اما آن جلسه برای این بود که دکتر اسدپور بیاید و به ما بگوید که هیئت مدیره حاضر نیست نه با ما، و نه با هیچ گروه دیگری مذاکره کند.
ما روش های زیادی را به کار بردیم برای این که بتوانیم هیئت مدیره را راضی کنیم و به آنها بگوییم ما هیچ نظر سوئی نداریم و نمی خواهیم این هیئت مدیره استعفا بدهد یا ضعیف بشود، فقط می خواهیم کمک کنیم تا هیئت مدیره ببیند مشکلات کنگره کجاست و چگونه باید حلش کنیم. از جمله مشکلات کنگره این است که چرا جوانان عضو آن نمی شوند؟ چرا از هر ۴۰۰ ایرانی در تورنتو، فقط یک نفر عضو کنگره است؟ چرا اعضای بیشتری نداریم؟ و چرا هر بار کمتر و کمتر به برنامه های کنگره می آیند؟ ولی هیئت مدیره هر بار جواب تندتر و توهین آمیزتری به ما داد.
منظورتان از جواب تندتر و توهین آمیزتر چیست؟
شهرام تابع محمدی ـ در نامه ی اولی که برای ما فرستادند، خیلی صریح یک سری آدم ها را متهم کرده بودند به این که اینها هستند که دارند کارشکنی می کنند.
این نامه را ما چاپ نکردیم، ولی نامه ی خودمان را چاپ کردیم و به آنها هم پیشنهاد دادیم که اگر می خواهند، خودشان نامه شان را چاپ کنند. آنقدر زبان و ادبیات نامه تند بود و آنقدر از واژه های هرز و تهدید در این نامه استفاده شده بود که ما ترجیح دادیم به خاطر خود هیئت مدیره نامه را چاپ نکنیم. نهایتا بعد از هشت، نه ماه به این نتیجه رسیدیم به این هیئت مدیره امیدی نیست. نمی شود با این هیئت مدیره مذاکره کرد. این هیئت مدیره هیچ قصد ندارد که بیاید و با ما مذاکره کند. در نتیجه گزارشی برای جامعه ی ایرانی تهیه کردیم و گفتیم چه کارهایی کرده ایم. در نتیجه ما نگاهمان به آینده است و الان دیگر مسئله مان این است که هیئت مدیره ی بعدی چگونه انتخاب می شود. ما منتظر هستیم تا با آن هیئت مدیره مذاکره کنیم. امیدواریم که یک هیئت مدیره ی جوان تر، دمکراتیک تر و مدرن تر باشد که بتوانیم با آنها صحبت کنیم.
برای همین برای ما به عنوان اعضای کنگره مهم است که بدانیم انتخابات آینده که در ماه می هست، چگونه انجام می گیرد؟ هیئت مدیره چه روشی را پیش می گیرد برای اینکه مطمئن شود کسی که عضو کنگره نیست، رای نخواهد داد؟ چگونه می خواهد ما را مطمئن کند که کسانی که نامزد انتخابات می شوند این فرصت را دارند که بر شمارش آرا نظارت داشته باشند؟ چه روشی می خواهد پیش بگیرد که در شمارش آرا تقلب نشود؟ امیدوارم هیئت مدیره دست کم به این پرسش ها پاسخ بدهد.
ارسلان کهنمویی پور ـ چه روشی می خواهد پیش بگیرد تا بیشترین کاندیدا را داشته باشیم؟ وقتی می گوییم “ما” صحبت از تعدادی از اعضای کنگره ایرانیان کانادا است. ما اعضای جامعه ی ایرانی کانادا، به عنوان شهروند مسئول وظیفه مان این است که مطالعه کنیم ببینیم چه اتفاقی دارد در جامعه مان می افتد و در آن درگیر شویم، اما در عین حال از نهادهایمان توقع داریم که به ما پاسخگو باشند. در واقع بخشی از امیدمان این است که به عنوان یک عضو، گفتمانی را در جامعه شروع کنیم که افراد بیایند و در این بحث درگیر شوند. و به نقطه ای برسیم که این خواست عمومی تر بشود، حداقل هزار نفر ایرانی پا پیش بگذارند و به این شکل بتوانیم تغییر ایجاد کنیم.
مهردخت هادی ـ گفتید که می خواهید چکار کنید که این رویه عوض شود، می خواهم بگویم در واقع ما در این پروسه مقدار زیادی سعی کردیم که از شخصی کردن قضایا کاملا پرهیز کنیم. در تمام مراحلی که پیش رفتیم بخصوص در جواب نامه ی اول، ما خواستیم این شانس را به کنگره بدهیم که اگر می خواهند خودشان چاپ کنند یا اگر می خواهند تغییرش دهند. به خاطر این که حمله ها کاملا شخصی بود با اسم بردن از افراد. ولی ما در تمام نوشته هایمان سعی کردیم برخورد شخصی نکنیم.
می گویند لحن نامه ی اول شما تحکمی و باید و نباید در آن زیاد بوده، نظر شما چیست؟
ارسلان کهنمویی پور ـ اول بگذارید چیزی بگویم. شما نمی توانید به خاطر لحن یک نامه، پاسخ آن را ندهید. من بارها در مقاطع مختلف به دفاتر نخست وزیر نامه نوشته ام و همیشه هم جواب گرفته ام. البته نامه مودبانه بوده، ولی هیچگاه نشده که بگویند چون لحن نامه انتقادی بوده، یا نسبت به دولت من تند بوده، جواب نمی دهیم.
در مورد لحن نامه، ما در واقع با یک گروه بزرگتری کار می کردیم و چیزی که از جامعه ی بزرگتر خارج از آن گروه می گرفتیم دو نوع نگاه بود، یک نگاه این که ترجیح می داد لحن خیلی ملایم تر باشد، و گروهی می گفت نه خیلی تندتر باشد، ما نامه را در یک جای میانه قرار دادیم.
این هم بخشی از فرهنگی ست که باید از آن رد شویم، این که روی لحن متوقف شویم و به محتوا نپردازیم.
شهرام تابع محمدی ـ من برمی گردم به مسئله دموکراسی و سنت. فرهنگ حاکم بر این هیئت مدیره یک فرهنگ کهنه ی سنتی فئودالی است. یک زمانی این فرهنگ کار می کرده، این کدخدامنشی، ریش سفیدی و استاد و شاگردی کار می کرده، امروز دیگر این کار نمی کند. امروز ما به یک جامعه ی دمکراتیک احتیاج داریم و در یک جامعه ی دمکراتیک مردم این حق را دارند که به رهبران سیاسی شان باید ـ نباید بگویند. این رهبران سیاسی هستند که این حق را ندارند به مردم باید ـ نباید بگویند. این تفاوت یک جامعه ی دموکراتیک است با جامعه ی استبدادی. تفکری که حاکم بر هیئت مدیره کنگره ایرانیان کانادا است این است که ما رئیس هستیم و هیچکس اجازه ندارد کوچکترین سئوالی بکند، اما در یک جامعه ی دموکراتیک این دیالوگ بین رهبران سیاسی جامعه و شهروندانش باید وجود داشته باشد وگرنه دمکراسی از بین می رود.
برای چی کنگره برایتان مهم است؟ از کنگره چه توقعی دارید؟
ارسلان کهنمویی پور ـ کنگره ایرانیان کانادا به نظر من مهمترین نهاد جامعه ی ایرانی کاناداست، بخشی به خاطر اسمی است که یدک می کشد و بخشی از آن به خاطر اهدافی است که در نظر گرفته است. اگر جامعه ی کانادا هر سئوالی و یا هر خواسته ای در مورد جامعه ی ایرانی داشته باشد، اولین جایی که به آن رجوع می کند کنگره ایرانیان کانادا است کما اینکه می بینیم که در یکی دو سال اخیر که من دنبال کرده ام این اتفاق افتاده. بنابراین این نهادی ست که مرا نمایندگی می کند برای همین من به آن اهمیت می دهم و برایم مهم است نهادی که مرا نمایندگی می کند، واقعا مرا نمایندگی کند و به عنوان یک عضو انتظار دارم که به توقعاتم رسیدگی شود. این فرق می کند با نهاد دیگری که کارهای خوبی هم انجام می دهد آنها دارند کار خودشان را انجام می دهند، ولی نمایندگی مرا برعهده ندارند.
مهردخت هادی ـ چیزی که من در نظر دارم این است که کامیونیتی ایرانی در کانادا دارد خیلی گوناگون می شود و برای این که بتوان این ها را زیر یک سقف آورد و منافع جمعی را ایجاد کرد و برایش در کشور دیگری به غیر از کشور خود این افراد، کار کرد، وجود یک سازمان لازم است و اهمیت کنگره برای من به خاطر این گوناگونی کامیونیتی بیشتر هم می شود.
آتوسا مهدویان ـ برای من هم علت این که آی سی سی مهم است و حتی از اول به وجود آمد، این است که سازمانی ست که حداقل بتواند با دولت کانادا، جایی که ما همه تصمیم گرفتیم زندگی کنیم، برای منافع اعضای جامعه ی ایرانی دیالوگی به راه بیندازد و لابی کند، و به این دلیل این نهاد خیلی مهمی ست.
خواسته های ایرانی ها و نگرش آنها بسیار متنوع است، چگونه آی سی سی می تواند همه ی آنها را نمایندگی کند. به عنوان مثال سفارت ایران بسته می شود، یک سری ایرانی ها انتظار دارند که بروند صحبت کنند که چرا سفارت بسته شد، و یک سری می گویند برای اعتراض به جمهوری اسلامی لازم بود که بسته شود. یک سری مسائل اقتصادی برایشان مهم است و یک سری مسئله حقوق بشر برایشان مهم است. چگونه می شود این ها را با هم جمع کرد. چه مکانیزمی باید به کار بسته شود؟
ارسلان کهنمویی پور ـ گام اول این است که باید بپذیرد تمام این دیدگاه ها را نمایندگی کند. یعنی بپذیرد که آنجا ننشسته که عقاید خودش را نمایندگی کند چون رای گرفته است. وقتی این را پذیرفتیم باید ببینیم چه پروسه ای را باید در پیش بگیریم. مثلا در مثال سفارت، به جای این که موضع بگیرند، روش های نظرسنجی راه بیندازند و چند هزار ایرانی شرکت کنند و هیئت مدیره به دولت بگوید ما نظرسنجی کردیم مثلا ۲۳ درصد می گویند ما موافقیم یا ۳۸ درصد مخالفیم و این را اعلام کنند.
شهرام تابع محمدی ـ یک سری مسائل هست که بین جامعه ی ایرانی با تمام گوناگونی اش مشترک است. آنها را می شود رویش دست گذاشت و کار کرد. مثلا یکی از این مسائل حقوق بشر است که بحثی ست که همه باید از آن حمایت کنند. یکی از کارهایی که کنگره ایرانیان کانادا می تواند بکند و باید بکند، این است که مسئله حقوق بشر در ایران را دائم رویش فشار بیاورد و پیش ببرد. یک نمونه ی کار این بود که خارج از کنگره، تعدادی از ایرانیان موفق شدند در پارلمان کانادا اعدام های سال ۶۷ را به عنوان جنایت علیه بشریت به رسمیت بشناسانند. این کاری بود که کنگره ی ایرانیان کانادا باید می کرد، نه افراد دیگر. البته ما از این که این افراد این کار را کردند از آنها متشکریم ولی واقعا وظیفه ی کنگره ایرانیان کانادا بود.
ما در جامعه ی ایرانی کانادا افراد متفاوتی داریم، به لحاظ مذهبی بهایی، زرتشتی، مسیحی، یهودی، مسلمان، ضد دین، غیردینی، سکولار داریم، به لحاظ فکری از آدم های منتهی الیه راست سیاسی تا چپ افراطی در جامعه ی ما هستند، هیچکس را نباید از این جامعه اخراج کنیم و کنار بگذاریم. روش هایی که ارسلان گفت روش های ساده ای ست که می توان به آن وسیله کارها را پیش برد.
خانم مهدویان، شما جزو هیئت مشاوران بودید، چرا آنجا ایرادهایتان را عنوان نکردید؟
آتوسا مهدویان ـ من در کل در دو جلسه ی گروه مشاوران حضور داشتم و هر دو هم مربوط به برنامه ریزی دو برنامه بود. یک برنامه در ماه دسامبر و یکی هم مربوط به آن جلسه ی بزرگی که در رویال یورک برگزار شد.
دو نفر از گروه مشاوران، آقای بنایی و آقای وکیلی کسانی بودند که از طرف هیئت مشاوران می خواستند به عنوان نماینده در جلسه ی هیئت مدیره شرکت داشته باشند که بتوانند پیام ها و نظرات هیئت مدیره را به هیئت مشاوران منتقل کنند. در این مدت هم هیچ وقت مسئله ای پیش نیامد که بخواهند هیئت مشاوران را در جریان بگذارند.
اما نزدیک انتخابات مسائلی پیش آمد که به نظر می آمد شخصی بود. اختلاف نظراتی که بین دکتر زندی و آقای شهروز بود، منجر به استعفای آقای شهروز آن هم در فاصله ی بسیار کمی به انتخابات، شد. من مدت کوتاهی در هیئت مشاوران بودم، بنابراین فرصتی نبود که بخواهم نظری بدهم یا انتقادی بکنم.
من وقتی دیدم دارند برای انتخابات لوایحی را پیش می برند که به نظرم درست نبود، فکر کردم جزو این گروه نباشم بهتر است، برای همین استعفا دادم.
آیا حرفی باقی مانده برای گفتن؟
مهردخت هادی ـ یک نکته را باید بگم. در بین کسانی که نامه به کنگره ایرانیان کانادا را امضا کرده بودند، گوناگونی نظرات زیاد بود، ولی من در جلسه ی امشب خودم را به عنوان نماینده این افراد نمی دانم، من تجربه ی شخصی خودم را در این پروسه مطرح کردم.
طبیعی است. ما از شما چهار نفر به عنوان امضاکنندگان نامه ی دوم که چندی پیش در شهروند منتشر شد، دعوت کردیم.
شهرام تابع محمدی ـ من هم فکر می کنم بد نباشد موضوعی را مطرح کنم، شاید کسانی که این مطلب را می خوانند یادشان نباشد که هشت، نه ماه پیش چه اتفاقی افتاد و ما چه خواسته هایی داشتیم، بنابراین من می خواهم خیلی ساده آنها را مطرح کنم.
ما پرسیدیم که کنگره چند عضو دارد؟ از هیئت مدیره خواستیم که گزارش انتخابات سال پیش را بدهند…. چند عضو در انتخابات شرکت کردند، چند رای باطل شده، و هر نامزد چند رای آورده. وقتی ما می گوییم گزارش، منظورمان گزارش رسمی هیئت مدیره است نه آن گزارشی که یک خبرنگار رفته آنجا و دیدگاه شخصی خودش را از انتخابات مطرح کرده است. آنها ما را به گزارش مندرج در شهروند رجوع می دهند که گزارش رسمی هیئت مدیره نیست. آن چه ما دنبالش هستیم یک گزارش رسمی با عددهای مشخص است، که براساس اساسنامه چه تعداد باید شرکت می کردند و چه تعداد شرکت کردند، و با جزئیات لازم.
همچنین ما گزارش جلسات هیئت مدیره را خواستیم. ما معتقد هستیم که اعضای جامعه ی ایرانی کانادا چه عضو باشند و چه نباشند، این حق را دارند که بدانند کسانی که به اسم آنها آنجا نشسته اند، چه کارهایی می کنند. یعنی گزارش رسمی جلسات هیئت مدیره، شامل موضوع جلسه، شامل اعضای حاضر و اعضای غایب هیئت مدیره در جلسه، تعداد افراد غیر هیئت مدیره که در جلسه حاضر هستند، اعضای هیئت مشاور حاضر در جلسه، چه بحث هایی در جلسه مطرح شده، اعضا چه رایی داده اند.
دیگر این که ما می خواهیم گزارش مالی سال گذشته ارائه شود. چه درآمدی داشته و چه مخارجی داشته و بالانس آن در پایان سال چه بوده.
در انتخابات که یک گزارش مالی اعلام کردند.
ارسلان کهنمویی پور ـ ولی با جزئیات در سایت شان قرار نداده اند.
شهرام تابع محمدی ـ در ادامه پرسش هایمان، خواسته بودیم که برنامه سال آینده شان را مطرح کنند. از آنها خواسته بودیم که گروه های کاری شان را تشکیل دهند و هنوز نگفته اند که تشکیل داده اند یا نه. از آنها خواستیم که هیئت مشاوران را تشکیل بدهند، هیئت مشاوران فقط این نیست که تعدادی اسامی روی سایت بگذارند به عنوان مشاور، باید بگویند با مشاوران چه مشورتی کرده اند و چه نظراتی از آنها گرفته اند.
دیگر این که مشخص کردن سیاست های کنگره و این که کنگره چه جاهایی حق دارد موضع گیری سیاسی کند و به چه شکلی، در مواردی که اختلاف هست در جامعه ایرانی، مثل همان مسئله باز و بسته بودن سفارت، کنگره کدام یک از این نظرات را باید نمایندگی کند و پیش ببرد. ما اینها را مطرح کردیم ولی هیچوقت هم به نتیجه نرسیدیم.
به قول مولوی “نه هر بحری گهر دارد، نه هر کلکی شکر دارد” یعنی واقعا هر کسی که می گوید من دمکرات هستم و آزادیخواه، لزوما این گونه نیست و اگر می خواهند این را نشان دهند باید در عمل نشان دهند که دمکراسی را رعایت می کنند و یک بخش آن شفافیت است.
ارسلان کهنمویی پور ـ و پاسخگویی. یعنی تصور این که دمکراسی، یعنی این که ما در انتخابات رای بدهیم و چند نفر انتخاب شوند و بعد دیگر کار ما تمام شده، نیست. آنهایی هم که انتخاب شده اند نمیتوانند تصور کنند که نیازی به پاسخگویی به اعضا نیست.
شهرام تابع محمدی ـ دموکراسی چیزی ست که اگر جامعه با آن آشنا شود، اگر فقط یک بار این فرصت پیش بیاید که جامعه آن دمکراسی را امتحان کند، دیگر به وضعیت قبلش برنمی گردد. مثلا در جامعه ی سوئد امکان ندارد تفکر ولایت فقیه را بتوان پیاده کرد. برای این که جامعه ی سوئد بنیان دمکراسی را درک کرده و فهمیده است.
مهردخت هادی ـ نهادسازی کار بسیار پیچیده و دشواری است بخصوص وقتی به عنوان کار داوطلبانه انجام می شود. درخواست های ما خواسته هایی نیست که بدون هزینه کردن مقدار زیادی انرژی قابل انجام باشد، اما درست انجام گرفتنش تنها راه رسیدن به یک نهاد جمعی با هدف منافع جمعی.
با تشکر از شما به خاطر شرکت تان در این میزگرد.