دکتر جواد هیأت[هیئت]، انسان وارسته، طبیبی ست حاذق، که وجدان زبانشناختی قومی اش و عشقش به سرزمین بومی اش آذربایجان، به ویژه شهر زادگاهش تبریز و مردمان آن زبانزد خاص و عام است. او از همان آغاز وظیفه ای را بر دوش گرفت که انگار بدان مثل فریضه ای بنیادی و آسمانی می نگریست و هرگز لحظه ای از نثار وقت و از بذل و بخشش مادی و معنوی در راه آن غافل نشد. خطۀ آذربایجان در ایران برای او فقط یک زادگاه نبود، بل که او از همان آغاز عزم جزم کرده بود که هرگز لحظه ای از سرنوشت زبان و فرهنگ بومی خود یعنی آذربایجان غافل نماند. و در این ایثار شورانگیز چندان پیش رفت که انگار فرمانی غیبی او را مأمور کرده بود که مأموریت دارد خواه یک تنه و خواه با جمع کردن متفکران و نویسندگان آذربایجان ایران و با بستن پل ارتباط فرهنگی با جمهوری آذربایجان ـ زبان مادری خود را تا آن جا که امکاناتش و زندگانی اش اجازه می دهد با جلب و جذبِ روشنفکران و نویسندگان آذربایجانی دیگر احیا و ترویج کند و برای به کارگیری آن از ابتدایی ترین تا والاترین سطح آن، هم از همت خود مایه بگذارد و هم بقیۀ نویسندگان، شعرا و فضلای آذربایجان را به یاری بطلبد تا زبان و فرهنگ مظلوم ماندۀ آذربایجان جان تازه بگیرد، احیا شود و مردم آذربایجان وقوف یابند که زبان مادری بخشی از هویت و شناسنامۀ هر فردی ست که بر آن زاده می
شود.
دکتر هیأت قدرت تشویق دیگران را با حمایت از آنان و کوشش هایشان، توأم کرده بود و می توان گفت بیش از نیم قرن از حیات پر بار خود را هم از نظر فرهنگی و هم از نظر مادی بذل این حق بزرگ، یعنی زبان مادری خود ـ زبان ترکی آذربایجان ایران ـ کرد و هرگز از کوشش در راه ارتباط سالم فرهنگی بین جمهوری آذربایجان(آذربایجان شمالی) و آذربایجان ایران لحظه ای
غافل نماند.
گاهی انسان ها حجتِ رفتن دنبال حق و حقیقت را از وجدان خود، به صورت الهام دریافت می کنند. زنده یاد دکتر هیئت چنان با شیفتگی این فریضۀ حیاتی قومی و ملی را بر دوش گرفت که انگار آن را نوعی فریضۀ الهی و دینی بشمار می آورد، به همین دلیل لحن و بیان او سلاح اصلی او در تشویق دیگران، به ویژه نسل جوان به سوی فریضۀ اصلی یادگیری زبان مادری و بومی آذربایجان بود، طوری که نسل های جوان علاقمند شده به فرهنگ آبا و اجدادی در آذربایجان خود را مدیون او می دانستند.
قدرت تشویق او الهام از قدرت دلباختگی اش به زبان بومی آذربایجان می گرفت. این فرزند وفادار در واقع چنان در کار خود مقاومت نشان داد که حیثیت زبان بومی آذربایجان، پیش آذربایجانیان برگشت.
نسل خود زنده یاد دکتر هیئت و نسل بعدی، از حقارتی که پدران و مادرانشان به سبب سرکوب زبان مادری متحمل شده بودند، یکسره رهایی یافتند و دیدند که سرمایۀ واقعی حتی از شاهرگشان به آنان نزدیک تر بود و فقط یک تلنگر درست ضرورت داشت که آن سرمایه را نسل های معاصر به کار بیندازند.
درود بر روان بزرگ دکتر جواد هیئت و درود بر همۀ کسانی که خاطره مادر خود را و زبان مادری خود را با انساندوستی دکتر هیئت همزمان به یاد می آورند.
اکنون دکتر هیئت بخشی از حافظۀ جمعی مردم آذربایجان است. با درود به روان پاک این فرزند برومند و پدر فرهنگی نسل جوان و نسل های آیندۀ مردم آذربایجان، و با آرزوی توفیق فرهنگی برای نسل های آیندۀ آذربایجان.
آقای دکتر شما این قدر شعار زبان قومی می دهید پس چرا پیامتان را به زبان فارسی می نویسید جانم.