هنگامی که در پاییز سال ۲۰۰۹، اکثریت اعضای کمیته نروژی صلح نوبل در اقدامی نسنجیده و شتاب زده جایزه آن را به باراک اوباما اعطاء کردند، بی گمان حتی تصور نمی کردند که پنج سال بعد درنتیجه عملکرد – یا درواقع بی عملی – این برنده جایزه صلح نوبل دنیا به مراتب آشفته و پرآشوب تر از پیش خواهد بود.  کمیته اعطای جایزه صلح نوبل دلیل انتخاب خود را «تلاش فوق العاده برای تقویت دیپلوماسی بین المللی و ترغیب به همکاری بین مردم» توسط باراک اوباما ذکر کرده بود.  درحالی که، از مستقر شدن اوباما در کاخ سفید بیش از ۹-۸ ماه نمی گذشت و این زمان کوتاه برای آن که کمیته به نتیجه ای چنان قاطع برسد کافی نبود.

درواقع، می توان گفت که کمیته صلح نوبل غیر از تأثیرپذیری غیرقابل انکار از حرف های جوان بلندبالا و خوش قامتی که هم حرف های زیبا می زد و هم زیبا حرف می زد، بیشتر به خاطر سرخوردگی و نفی سیاست های نابخردانه و جنگ طلبانه دون کیشوت وار جرج دبلیو بوش، این جایزه را به باراک

دو روزنامه نگار آمریکایی که توسط داعش سر بریده شدند

دو روزنامه نگار آمریکایی که توسط داعش سر بریده شدند

اوباما اعطاء کرد.

اگر کمیته صلح نوبل شتاب نمی کرد و تصمیم خود را دوسال به تأخیر می انداخت تا بر مبنای کارنامه عملی و ملموس آقای اوباما داوری کند، به احتمال بسیار قوی این جایزه نصیب او نمی شد زیرا دراین دوسال رویدادهای بسیاری رخ داد که نمره هایی منفی در کارنامه آقای اوباما ثبت کرد.  یک سال و اندی بعد، شورش های موسوم به «بهار عرب» شمال افریقا و خاورمیانه عربی را دربرگرفت و مردم ستمدیده و به ستوه آمده از خودکامگی ها در تونس، لیبی، مصر، یمن، بحرین و… با امید به حمایت ضمنی رییس جمهوری که نیمه سیاهپوست و افریقایی تبار بود، برعلیه استبداد و فساد بپا خاستند.  انفعال آقای اوباما در حمایت ازاین جنبش ها موجب شد که تقریبا همه – به استثنای تونس – به بیراهه و کجراهه های ناآرامی، جنگ داخلی، حضور نیروهای بیگانه و کودتای نظامی افتادند.  اوج فاجعه، یک سال و نیم پس از دریافت جایزه نوبل، درسوریه رخ داد.  مردمی که از ۴ دهه استبداد خاندان اسد به جان آمده بودند، برای مطالبه حقوق پایمال شده خود، به خیابان ها آمدند و به تظاهرات مسالمت آمیز پرداختند.

 در بهار و تابستان سال ۲۰۱۱، که هنوز جنگ داخلی آغاز نشده و سروکله گروه های سلفی و جهادی پیدا نشده بود، آقای اوباما هم زمان لازم را دراختیار داشت تا با حمایت دیپلوماتیک از مردم بپاخاسته سوریه، زمینه به پیروزی رسیدن و استقرار حکومتی ناشی از اراده آنان را فراهم کند.  افسوس که آقای اوباما این فرصت گرانبها را در انتظار دریافت پاسخ نامه ای که به سیدعلی خامنه ای نوشته بود ازدست داد و با تعلل و کوتاهی های بعدی نیز کار را به جایی رساند که تاکنون نه تنها فقط شمار کشته شدگان جنگ داخلی سوریه به حدود ۲۰۰ هزار تن رسیده و نیمی از جمعیت آن درداخل و خارج کشور آواره و بی خانمان شده اند، بلکه آتش آن به نقاط دیگر منطقه مانند عراق و لبنان نیز سرایت نموده و تا همسایگی کشور ما نیز پیش رفته است.

 درواقع، بدون گزافه گویی می توان گفت که بازشدن پای گروه های سلفی و جهادی به سوریه و ظهور گروه تروریستی مخوفی مانند«دولت اسلامی» (داعش پیشین) در بخش های عمده ای از سوریه و عراق و پیشروی آن به سوی لبنان، ناشی از تعلل قابل سرزنش آقای اوباما بوده است.

این تعلل و کوتاهی و نداشتن درک درست از وظایفی که یک ابرقدرت برعهده دارد، تنها منجر به بروز فاجعه در خاورنزدیک و میانه نشده است.  عملکرد چند ماه اخیر ولادیمیر پوتین در الحاق شبه جزیره کریمه به روسیه و خیزبرداشتن برای اشغال و الحاق بخش شرقی اوکراین نیز نتیجه انفعال آقای اوباما است که دراین مورد نیز مانند مسئله سوریه سیاست صبر و انتظار درپیش گرفته است.  روزنامه “واشنگتن تایمز” درمورد سکوت اوباما نسبت به تهدید اوکراین به حمله اتمی می نویسد: «به اعتقاد بسیاری از کارشناسان، اتخاذ موضع سکوت ازسوی باراک اوباما نسبت به اظهارات اخیر پوتین درخصوص تهدید اوکراین به حمله هسته ای می تواند عواقب وسیعی درسطح جهانی داشته باشد».

به گزارش “رادیوزمانه”: «کمیساریای کمک به آوارگان سازمان ملل می گوید جنگ درشرق اوکراین بیش از یک میلیون نفر را آواره کرده است… طبق آمار سازمان ملل، تعداد کشته شدگان ازنیمه ماه آوریل تا ۲۷ اوت دستکم ۲۵۹۳ تن بوده است.  شرایط انسانی جنگ زدگانی که درمنطقه باقی مانده اند نیز وخیم توصیف می شود و بسیاری از مناطق از آب و برق نیز محروم هستند».  رابرت منندز، رییس کمیسیون امورخارجی مجلس سنای امریکا می گوید امریکا و ناتو باید سلاح دراختیار اوکراین بگذارند تا بتواند با حمله روسیه مقابله کند.

درخاورمیانه وضع ازاین هم فاجعه بارتر است.  به گزارش “خبرگزاری فرانسه” از واشنگتن: «پس از انتشار تصاویری از بریدن سر دومین خبرنگار امریکایی به دست جلادان گروه اسلام گرای داعش، نمایندگان کنگره امریکا از باراک اوباما رییس جمهوری این کشور خواستند برای مبارزه با این جریان طرحی فوری اجرا کند.  باراک اوباما به علت عدم ارائه راهبرد مشخص برای مبارزه با تهدیدهای داعش، همواره مورد انتقاد دموکرات ها و جمهوری خواهان قراردارد.  رییس کمیسیون روابط خارجی مجلس نمایندگان امریکا با بیان این که جان کری برای توضیح مسایل اخیر به کنگره احضار خواهد شد، گفت: همه براین باورند که دولت امریکا به یک راهبرد نیاز دارد و رییس جمهوری امریکا برای چگونگی مبارزه با تهدیدهای داعش باید به مردم و کنگره توضیح دهد».

به گزارش “رادیوفردا”: «وزیرامورخارجه امریکا خواستار ائتلاف جهانی برای مبارزه با سیاست نسل کشی گروه خلافت اسلامی یا داعش شد.  درخواست جان کری پس از آن اعلام شد که باراک اوباما، رییس جمهوری امریکا تایید کرد که واشنگتن استراتژی ای برای مقابله با دولت اسلامی یا داعش ندارد».

البته، آقای اوباما درمورد نداشتن راهبرد شکسته نفسی و فروتنی می کند.  به شهادت کارنامه ۶ سال گذشته، راهبرد تغییر ناپذیر او همواره بی عملی و انفعال بوده است!

* شهباز نخعی نویسنده در حوزه ی مسائل سیاسی، ساکن اروپا و از همکاران شهروند است.

Shahbaznakhai8@gmail.com