عدم توانایی تشخیص رفتارهای نامناسب، تحمل زیاد بدرفتاری، انتظار بیش از حد از خود و کمال طلبی و عدم توان دفاع از خود، بدون تردید از علایم مورد بدرفتار قرار گرفتن در زمان کودکی است. اگر کودکی بیاموزد که برای بقای خود، مجبور است بدرفتاری و سوءاستفاده را تحمل کند چگونه می تواند در بزرگسالی در مقابل بدرفتاری و سوءاستفاده به خود اجازه دفاع بدهد.

violence--children

متاسفانه بسیاری از ما، در دوران کودکی در معرض بدرفتاری بوده ایم، تحت سلطه قرارگرفته و یا با خشونت با ما رفتار شده است. اولین نکته ای که در این رابطه لازم است بیاموزیم این است که ما مسئول ظلمی که بر ما رفته است نیستیم. یکی از نتایج بسیار خطرناک تحت ظلم و ستم بودن این است که کم کم باورمان می شود که ما اصولا قربانی زاده شده ایم. در این صورت نه تنها اجازه می دهیم با ما با خشونت رفتار شود، بلکه گاهی خود را در معرض سوءاستفاده قرار می دهیم و یا شرایطی را فراهم می کنیم که با ما بدرفتاری شود. این بدین دلیل است که مرزهای فیزیکی و یا عاطفی مان شکل نگرفته و یا از دست رفته است.

برخی از کودکان بسیار مورد غفلت قرار گرفته اند و یا بیش از حد کنترل و یا تصحیح شده اند در چنین شرایطی یاد گرفته اند که دایم رفتارها و وضعیت خود را کنترل کنند. این نگرانی بیش از اندازه نسبت به رفتارهای خود، مشکلی است که لازم است مورد درمان قرار گیرد. این افراد یا مرزهای بسیار شکننده ای پیدا می کنند و یا این که مرزهای غیر قابل نفوذ و سختی خواهند یافت که در هر دو صورت سالم نیست و جلوی ارتباط سالم فرد را با محیط و دیگران سد می کند. این افراد هر حرکتی را علیه خود فرض می کنند و دچار بدبینی و کناره گیری از جامعه می شوند.

در هم شکستن مرزها و باور به قربانی بودن، از ماه های نخستین زندگی می تواند آغاز شود وقتی کودک در اولین تجربه “نه” گفتن، با واکنش نامناسب اطرافیان مواجه می شود، به عقب رانده شده و هرگز بعد از آن نمی تواند “نه” بگوید.  همچنین اگر برای پاسخ های طبیعی اش مورد بدرفتاری قرار بگیرد به سرعت یاد می گیرد که پاسخ های طبیعی اش را مورد سرکوبی قرار دهد. انسان به طور طبیعی تمایل دارد که در مقابل آزار و صدمه از خود دفاع کند و اگر این کار را نمی کند حتما باید برای این دفاع در گذشته تهدیدی را احساس کرده باشد. اگر به عنوان یک کودک یاد گرفتیم که صدمه و بدرفتاری را بپذیریم در بزرگسالی صدمه و بدرفتاری را جزیی از وجود خود و راهی برای زیستن در دنیا می دانیم. ما تصور می کنیم که دنیا اینگونه برنامه ریزی شده است و صدمه و آزار جزیی از روند طبیعی زندگی است پس باید آن را پذیرفت. در این صورت حتی گاهی به سمت آن می رویم یعنی کسانی را برمی گزینیم که به ما صدمه بزنند و یا روابطمان را با افراد بدرفتار ادامه می دهیم.

 

جمع بندی:

اگر شما هم در گذشته از نظر فیزیکی، جنسی و یا عاطفی مرزهایتان شکسته شده است و مورد بدرفتاری و بی حرمتی قرار گرفته است معنی اش این نیست که شما برای قربانی شده آفریده شده اید و باید قربانی بمانید. از این لحظه به بعد بدانید که این حق شما است که به دیگران بگویید که چگونه با شما رفتار کنند. حتی تماس های کوچک و یا هر نوع رفتار ناخوشایند با شما، اگر از نظر شما قابل قبول نیست باید متوقف شود. این به شما این پیام را می دهد که خودتان هستید و محترمید.

* دکتر نسترن ادیب راد مشاور خانواده و جوانان در ایران و کانادا، مولف و مترجم پنج جلد کتاب در این زمینه است.