بیآیندگی در کشور مادری دلیل اصلی مهاجرت است
سال ۲۰۱۵ سال کابوس پناهندگی اروپا بود
روز دوشنبه بیستم جون روز جهانی پناهندگان بود و به همین خاطر آژانس پناهندگان سازمان ملل خبر میدهد که شمار پناهندگان و آوارگان در جهان طی سال گذشته به رقم بیسابقه ۶۵٫۳ میلیون نفر رسیده که نیمی از آنها کودکان هستند. بیشتر اینان کسانی هستند که از مناطق جنگی گریختهاند.
آژانس پناهندگان سازمان ملل این مطلب را در گزارش تازهای با عنوان «روندهای جهانی» درج کرده است؛ این گزارش روز دوشنبه ۳۱ خرداد و به مناسبت روز جهانی پناهندگان انتشار یافته است.
به گزارش خبرگزاری رویترز، آژانس پناهندگان سازمان ملل در گزارش تازه خود مینویسد که آمار جدید حاکی از این است که تعداد پناهندگان و آوارگان طی پنج سال گذشته ۵۰ درصد افزایش پیدا کرده است.
به همین خاطر یک پرسش برای مدیر آکادمی حقوق بشر نروژ فرستادم و چرایی نپیوستن بیشتر کشورهای اروپایی به کنوانسیون پناهندگان را جویا شدم.
آنچه در زیر میخوانید پاسخ پرسشی است که برای خانم لیلیان یورت Lillian hjorth، مدیر آکادمی حقوق بشر نروژ فرستاده بودم. همینجا سپاسگزار مهر او هستم که به پرسش شهروند پاسخ داد.
اگر چه کنوانسیون حقوق مهاجران سازمان ملل متحد یکی از ۹ کنوانسیون اصلی این سازمان بینالمللی است، حتا یکی از کشورهای اروپایی هم هنوز آن را در کشور خود به تصویب نرساندهاند. چرا؟
ـ بحران کنونی پناهندگی فشار زیادی بر جامعهی اروپا وارد کرده است. اگر در همین نروژ، قرار بود همهی کسانی که میل داشتند به این کشور بیایند را پذیرا میشدیم تا از مزایای دولت رفاه بهرهمند شوند، بیتردید تا اکنون پایههای بنیادی جامعه در هم فرو رفته بود و گریزی از زوال نبود. برای حفظ مزایای دولتهای رفاه، همه توافق دارند که باید برای پذیرش پناهندگی و مهاجرت قاعدهمند عمل کرد. چنانچه پادشاه هم در یکی از سخنرانیهای خود گفته است؛ ما نمیتوانیم همهی آفریقاییها را پذیرا باشیم. بنابراین پرسش اصلی این است که چه کسی «ارزش» کافی برای استفاده از مزیت رفاه در دولتهای اروپایی را دارد.
هرچند همگان حق دارند درخواست پناهندگی بکنند، اما تنها کسانی که به خاطر نژاد، دین، ملیت، عضویت در گروهی خاص یا به علت داشتن عقیده سیاسی، در خطر هستند، طبق قوانین بینالمللی حق پناهندگی و پشتیبانی دارند. در سال ۱۹۵۲ که نروژ به کنوانسیون پناهندگی سازمان ملل پیوست، متعهد شد به کسانی که نیاز به حمایت دارند، پناهندگی بدهد. همان زمان بیش از ۱۵۰ کشور جهان این قرارداد را امضا کردند و متعهد شدند که پناهجویان واقعی را پذیرا باشند. به غیر از پناهجویانی که شرایط ذکر شده در کنوانسیون پناهندگی را دارند، افراد دیگر از سایر قارهها به خاطر فقر و بیکاری و تنها برای یافتن کار و کسب درآمد نمیتوانند به کشورهای اروپایی وارد شوند. در این معنا نروژ هم استثنایی بر این قاعده نیست و نمیتواند پناهجویان اقتصادی را پذیرا باشد. چنین مهاجرانی در تعریف متعارف اقتصاد از نظر مالی و در اقتصاد جهانی درجه دو محسوب میشوند. پناهجویانی هستند که اجازه اقامت در کشور نروژ را دریافت نکردهاند؛ یعنی درخواست پناهندگیشان رد شده است و موسوم هستند به «بدون مدرکها». اینها در مرز بودن و نبودن زندگی میکنند؛ یعنی امیدوارند که سرانجام در پایان تونل سیاهی که در آن بهسر میبرند، روزنی روشن پیدا شود.
مهاجرت برای یافتن کار، پدیدهی تازهای نیست، اما این پدیده در سالهای اخیر به شدت رشد یافته است. سازمان بینالمللی مهاجرت که کمکهای لازم برای مهاجرت را ارائه میکند و ۱۶۲ کشور عضو آن هستند، در آخرین گزارش خود اعلام کرده که تعداد مهاجران نسبت به سال ۱۹۶۰ سه برابر شده است. اکنون ۲۳۰ میلیون نفر (بیش از سه درصد جمعیت جهان) خارج از خانه و کاشانهی خود زندگی میکنند. اینان در انتظار هستند که جایی برای زندگی پیدا کنند. بین ده تا پانزده درصد از این رقم مهاجران غیرقانونیاند. دلیلهای بسیاری که گاه پیچیده هم هستند، موجب این همه مهاجرت و فرار از مام وطن شده است: جنگ و درگیریها، نقض حقوق بشر، دولتهای دیکتاتور، فقر و نیاز مالی و …
اگرچه مهاجرت، چالشهای زیادی با خود به گوشهگوشهی جهان میبرد، اما وجههای مثبت هم دارد. به عنوان نمونه ارتباط بین مهاجرت و توسعه انکار ناپذیر است. مبلغ پولی که مهاجران برای خانوادهی خود به کشورشان میفرستند، برابر است با سه برابر کل کمکی که جهان به کشورهای جهان سوم میکند. تجربه، نگرش جدید و مهارت کاری که مهاجران در کشور میهمان کسب میکنند، در صورت بازگشت آنها به کشور مادریشان موجب توسعه و رشد بیشتر میشود. بسیاری از کشورهای میهمان نیز از همین موارد بالا استفاده میکنند. شرایط ایجاد شده موجب میشود نیروی کار متخصص به طور رایگان در اختیار آنها قرار بگیرد و رشد و توسعهی بیشتر را رقم بزند. با وجود مزایای زیادی که مهاجرها برای کشورهای میهمان دارند، بیشتر آنها در بدترین شرایط ممکن زندگی میکنند. شرایط دشواری که یاد شد، برای کسانی که پاسخ منفی برای درخواست پناهندگیشان دریافت کردهاند و به طور غیرقانونی در کشورهای میهمان زندگی میکنند، بسیار اسفانگیز و اندوهناک است. آنها در معرض تعرضهای نژادپرستانه هستند، از متن جامعه به کلی کنار گذاشته میشوند و زالوهای پولپرست از نیروی کار ارزان آنها سوء استفاده میکنند؛ برخی از کارفرماها از نیروی کار آنان در کار سیاه و کم درآمد استفاده میکنند. آنها هم که محتاج یک قرص نان هستند، تن به هر کاری برای سیر کردن شکم خود میدهند. شرایطی که آنها دارند از دوران بردهداری هم بدتر است. قاچاقچیها و زالوصفتهای سرمایهدار، برای فرار از مالیات، از نیروی کار مهاجران غیرقانونی استفاده میکنند و یوغ بردگی را آگاهانه بر گردن آنها مینهند.
۲۵ سال پیش سازمان ملل برای جلوگیری از سوء استفاده از نیروی کار مهاجران، کنوانسیون بینالمللی کار مهاجران را تصویب کرد تا از حقوق مهاجران و خانوادهشان دفاع کند. در مقایسه با کنوانسیون حقوق کودکان، زنان و سایر کنوانسیونهای سازمان ملل، کنوانسیون دفاع از حقوق مهاجران، حقوق آنان را به طور جزیی توضیح نمیدهد؛ بلکه تنها توصیه میکند که رفتار کشورها و مردم با مهاجران و پناهجویان باید بر اساس همهی موازین حقوق بشر باشد. در تدوین این کنوانسیون رعایت حقوق بشر برای پناهندگان قانونی و پناهجویان غیرقانونی تصریح شده است. آنها باید سقفی بالای سرشان و لقمه نانی برای خوردن داشته باشند. آنان باید از کمکهای بهداشتی و درمانی برخوردار باشند و از هرگونه اقدام خشونتآمیز و تهدید مصون بمانند. کودکان حق رفتن به مدرسه را دارند. به خاطر آسیبپذیر بودن موقعیت پناهجویان، تأکید شده که بدون دلیل موجه نباید دستگیر شوند، به طور دستهجمعی اخراج گردند یا مدارک و داراییشان مصادره شود. در همین کنوانسیون آمده است که اگر چنین اتفاقی رخ دهد، آنها باید حق داشته باشند در دستگاههای حقوقی از حق خود دفاع کنند و حتا خسارت دریافت کنند. در همین پیمان بینالمللی آمده است که هیچکس را نمیتوان بر خلاف میلاش وادار به مهاجرت کرد.
اگرچه این کنوانسیون یکی از بهترین تلاشهای بینالمللی برای دفاع از حق و حقوق مهاجران است و یکی از برجستهترین کنوانسیونهای سازمان ملل، اما تعداد اندکی از کشورهای جهان آن را امضا کردهاند. ۴۸ کشوری که این توافقنامه بینالمللی را امضا کردهاند و متعهد به اجرای آن شدهاند، بخشی از آنها خود تولید کنندهی مهاجران هستند؛ مانند مکزیک، مراکش و بسیاری از کشورهای آفریقایی.
هدف پشتیبانی از شهروندان کشورها خارج از مرزهای خودی است. فیلیپین زمانی به این پیمان جهانی پیوست که تعداد زیادی از کارگران مهاجر این کشور در خارج از خاک خود مورد آزار و اذیت واقع شدند. هیچ یک از کشورهای اروپایی یا آمریکای شمالی مفاد این کنوانسیون را امضا نکردهاند و تعهدی در برابر آن ندارند. استرالیا یکی از کشورهای بزرگ مهاجر پذیر، هم چنین کشورهای حوزهی خلیج فارس، هند و آفریقای جنوبی هنوز به این کنوانسیون نپیوستهاند.
تعداد انگشتشمار کشورهای صنعتی که این کنوانسیون را پذیرفتهاند، نشان میدهد که کشورهای موسوم به غربی یا صنعتی میل ندارند که مسئولیتی بیشتر از حقوق کارگران مهاجر یا پناهنده را پذیرا باشند. این بی میلی در مورد پناهجویانی که شهره شدهاند به «بدون مدرکها» بسیار بیشتر از کارگران مهاجر است که تنها برای کار سرگرداناند. راهحلهایی که آنها طرح میکنند، باید ارجاع شود به ریشه و چرایی مهاجرت؛ بیآیندگی در کشور مادری دلیل اصلی مهاجرت است که کمتر به آن اشاره میشود. برای جلوگیری از مهاجرت و پناهندگی، وضع قوانین دشوار، کارساز نخواهد بود. اگر به جای تصویب قوانین سختگیرانه، همکاری بینالمللی برای مبارزه با فقر و بیکاری ساماندهی شود، بیتردید توسعه و رشد کشورهای موسوم به جهان سوم در چلهی کمان خواهد بود و میل کمتر برای مهاجرت تعداد آوارگان را کمتر خواهد کرد. اگر به جای برقراری دیوارهای بلند مرزی، همکاری جهانی و برخورد یکسان با موضوع مهاجرت و پناهندگی رخ دهد و همهی کشورها مؤظف باشند موقعیت اقتصادی خود را به درستی گزارش کنند، طرح و برنامهریزی برای جلوگیری از سیل مهاجرت به صورتی که اکنون شاهد آن هستیم، ممکن میشود.
گزارشهای کنوانسیون دفاع از حقوق مهاجران حاکی است که با وجود نپیوستن بیشتر کشورهای سرمایهدار غربی، سیستمهای جهانی حقوق بشر رشد کردهاند. همین گزارش دلیل فرار بیشتر مردم از کشورهای مادریشان و راهی غربت شدن را در نبود کمترین رفاه و آسایش که نیاز اولیه بشر میباشد، دانسته است.
سال ۲۰۱۵ سال کابوس پناهندگی اروپا بود؛ بیش از یک میلیون و سیصد هزار نفر برای یافتن سرپناهی امن، به اروپا پناهنده شدند. پیامد این سیل انسانی، این خواهد بود که تعداد کسانی که موسوم هستند به «بدون مدرکها» باز هم افزایش خواهد یافت. چنین بیحقوقی زمانی رخ میدهد که مفاد تدوین شدهی کنوانسیون دفاع از حقوق مهاجران و پناهندگان، به صراحت به حق آموزش برای کودکان، حق بهداشت و درمان برای همه و حق خدمات اجتماعی برای همگان اشاره دارد.
آمار سازمانهای مردمنهاد نشان میدهد که پناهجویان هرگاه درخواست حقوق خود کردهاند با دیوار بلند حاشای دولتهای اروپایی مواجه شدهاند که چنین حقی را به رسمیت نمیشناسند. این شرایط برای کسانی که «بدون مدرک» هستند بسیار اسفبارتر است. حقوق مهاجران شامل موارد غیرمتعارف هم میشود. مواردی که در حد زیادی باید در ارتباط باشد با جهانی شدن و نظم جدیدی که سرنوشت میلیونها آواره را رقم میزند. همه میدانیم که شرایط امروز جهان بسیار سخت و پیچیده است؛ اگرچه دولتهای رفاه حق دارند که از آنچه به دست آوردهاند دفاع کنند، اما فراموش نباید کرد که حقوق بشر تنها برای مردمان کشورهای دولت رفاه نوشته نشده که بیانیهای است برای همهی مردم جهان؛ فقیر و غنی، زن و مرد، سفید و سیاه.