اگر در یک حکومت شورایی برای احراز پستهای کلیدی، مثل (پست وزارت دادگستری)، داشتنِ دانش و تجربه ی قضایی، دانش انسان شناسی، کاردانی، تجربه ی مدیریت ، فرهیخته گی ویژه گیهای مثبت فردی، و شیفته گیِ خدمت به انسان، از جمله پیش شرطهای اساسی آن است؛ در جمهوری اسلامی ایران، داشتن پیشینه ی مشارکت در قتل و سرکوب (در کارنامه ی کاری)، یکی از شرطهای اساسی احراز مقامهای کلیدی است. و مگر غیر از این باید از یک حاکمیت قرون وسطایی انتظار داشت؟
اجازه بدهید برای نمونه، بخشی از کارنامه ی مصطفی پورمحمدی: وزیر “به اصطلاح” دادگستریِ جمهوری اسلامی ایران، در دولت حسن روحانی را با هم مرور کنیم:
مصطفی پورمحمدی، زمستان ۱۳۳۸ در یکی از محلات قدیمی قم متولد شد. پدرش، حسین پورمحمدی خیاط بود و لباس آخوندی می دوخت. وی، در اواخر سال ۵۸، در سن بیست سالگی به عنوان دادستان انقلاب به مسجد سلیمان اعزام می شود. (جوانترین عضو دستگاه سرکوب جمهوری اسلامی در آن زمان)
این انتصاب، حاوی دو نکته ی مهم است؛ نکته ی اول: بی اهمیتیِ جان شهروندان این کشور برای سران و مسئولان جمهوری اسلامی ایران است؛ به طوری که تصمیم گیری در مورد زندگی و یا مرگِ مردم را به دست جوانی بیست ساله می دهد. نمونه ای دیگر در همین رابطه، اعزام موجودی روانی به نام خلخالی است به کردستان؛ برای سرکوب مردمِ آن سامان!
نکته ی دوم اینکه: پورمحمدی توانسته در آن سنّ کم، به رژیم نشان دهد که سنگدلی و ویژگی های منفیِ لازم برای جلاد بودن و سرکوب و کشتار مردم را دارا است.
مصطفی پورمحمدی دادستان انقلاب اسلامیِ استان خوزستان، بندرعباس، کرمانشاه و مشهد از سالهای ۶٣-۵٨، مشاور ریاست دفتر و مدیر گروه سیاسی و اجتماعی خامنهای از سال۸۱ تاکنون، استاد دانشگاه امام صادق از سال ٨۴-۷٩، معاون و جانشینِ وزیر اطلاعات از سال ۷٨-۶۶، نماینده ی رِی شهری وزیر وقتِ اطلاعات در هیئت مرگ و یکی از مجریانِ پروژه ی قتل عام زندانیان سیاسی درسال ۶۷. معاونتِ بخش خارجی وزارت اطلاعات در دوران علی فلاحیان و قربانعلی دُری نجف آبادی از دیگر مسئولیت های او در اوایل دهه ی۷۰ است.
پورمحمدی، در دوران دُرّیِ نجف آبادی، مردِ دومِ وزارت اطلاعات محسوب می شد. او همچنین به عنوان یکی از مسئولان دفتر ویژه ی اطلاعات و امنیت خامنه ای به حساب می آید.
توجه داشته باشید که برای احراز مسئولیتِ دفتر اطلاعات و امنیت خامنه ای چه پیشینه ی طولانی یی در سرکوب و کشتار مردم لازم است!
” … از اوایل سال ۵۹ به دلیلِ اخراج بیش از ۶۰۰ معلم در استان هرمزگان و بخصوص شهر بندرعباس که منجر به اعتصابات گسترده ی معلمان و دانش آموزان شد، تنشهای سیاسی در سطح شهر بسیار بالا گرفت و بندرعباس، حتی پیش از بسیاری شهرهای ایران بنا به جَو و بافتِ غیرِمذهبی به یکی از کانونهای مخالفت با جمهوری اسلامی درآمد.
با حمله ی سپاه و بسیج و عوامل حزب الله به اجتماع معلمان و دانش آموزان و دستگیریِ چند صد معلم و دانش آموز، ظاهرن از شدت و دامنه ی مخالفتها علیه رژیم کاسته شد، اما همین اعتراضاتِ صنفیِ دامنه دار که به مدت یکسال طول کشید و تقریبن تمامی مدارس شهر را به تعطیلی کشاند، گرایش شدید جوانان به گروهها و سازمانهای سیاسی موجود را سبب شد.
اهمیتِ شهر بندرعباس باعث شد تا خمینی بعد از شروع جنگ شخصن لاهوتی را برای کنترل اوضاع (که به دنبال اعتراضات معلمان و دانش آموزان و کشته شدن یک حزب اللهی در درگیریها، از دست حکومت خارج شده بود)، به این شهر بفرستد. بعد از ناکامیِ لاهوتی، نوبت به رِی شهری رسید تا با بِگیر و بِبَندها شهر را در کنترل خویش درآورد، اما آتشِ زیرِ خاکستر، بار دیگر شعله گرفت و به رویاروییِ نیروهای سیاسی با حکومت انجامید و اینبار رژیم، پورمحمدی را با اختیاراتِ تام به عنوانِ دادستان انقلاب به بندرعباس فرستاد و ماشینِ کشتار پورمحمدی که جوانان و سیاسیونِ بندرعباس و دیگر شهرهای استان هرمزگان را به کام مرگ فرستاد، آنچنان دهشتناک بود که خاطره ی تلخِ آن سالها هنوز از یاد مردم و جان به دربُردگان نرفته است. پورمحمدی، حتی با بیشرمی دستور می داد تا قبرهای اعدام شده گان (هر هفته) با بولدزر صاف شود و اگر کاظم گورکن (قبرکنِ معروفِ بندر) نبود، خانواده ها هیچگاه(!) موفق به شناساییِ گورهای عزیزان خود نمی شدند.
لیست ( تعدادی از) جوانانی که به دستور شخصِ پورمحمدی … در زندانِ “شهرک ” بندرعباس تیرباران شدند، به شرح زیر است:
۱- موسی آباد، ۲- علی احمدی سرخونی، ۳- راج احمد شاهی ، ۴- منصور احمد شاهی، ۵- نصرالله احمد شاهی،
۶- سعید اسکندری (سعید یکی از شش تن از اولین موج اعدامیها بود که بدون محاکمه و فقط برای زَهرِ چشم گرفتن و ایجاد فضای رعب و وحشت، توسط پورمحمدی در زندان شهرک تیرباران شدند)۷- ناصر اسکندری، ۸- احمد اسلامی (دانش آموز)، ۹- احمد اسلامی جوزانی، ۱۰- کامیار اسماعیل زاده ( دانش آموز ۱۸ ساله، پدرکامیار- از پزشکان قدیمی بندر و معروف به دکتر لَنگو ، پس از اعدام پسرش هرگز قادر به طبابت نشد)،۱۱- محمد سرافراز (درجه دار نیروی دریایی، دارای همسر و دو فرزند. جرم محمد، پناه دادن به دو دختر فعال سیاسی بود که بعدها آزاد شدند)،۱۲- مهدی ایزدشناس (۱۶ ساله، دانش آموز- پورمحمدی، پدر مهدی را که از بازاریان سرشناس بندر بود وادار میسازد که در نماز جمعه، از تیربارانِ فرزند خود اظهار شادمانی کند تا پسر دیگرش که در زندان بود اعدام نشود.)
۱۳- بازماندگان، ۱۴- نعمت بِشخور (۲۳ ساله، معلم- نعمت که به دروغ متهم به قتلِ بازجو شاهوَند بود و بعدن چندین نفر دیگر را به همین جرم متهم نمودند؛ به مدت دو روز از تیرِ برقِ میدان مرکزیِ شهر بندرعباس یعنی فلکه ی برق، با مقوایی که جرائمی بر آن ردیف کرده بودند، آویزان بود. بعدن زندانیان همبندِ نعمت فاش کردند که نعمت، زیر شکنجه به قتل رسیده است.)
۱۵- علی بَرنِشان (دانش آموز ۱۶ ساله، با وجود سن بسیار کم، به شدت شکنجه شد؛ تا جایی که هنگام تیرباران مجبور شدند وی را که نمی توانست روی پاهایش بایستد به تیرک ببندند)، ۱۶- محمد چشم بِراه (کارگر ماهر اداره ی بنادر و کشتیرانی، محمد یکی از دوست داشتنی ترین بچه های بندر، جرمش شرکت در سازماندهیِ شورای کارگران اسکله ی بندر بود)
۱۷- عباس برخوردارزاده، ۱۸- مسعود برخوردارزاده، ۱۹- حسن بشیری، ۲۰- سعید بشیری، ۲۱- عارف بلوکی (دانش آموز ۱۸ ساله)، ۲۲- منصور بَنّازاده، ۲۳- علی بهروزی (دیپلمه ی هنرستان،۲۱ ساله و جزو اولین موج اعدامیها برای زهر چشم گرفتن و ایجاد فضای رعب و وحشت در بندر عباس)، ۲۴-ماشالله پورطُرُق (درجه دار نیروی دریایی، وی از محبوبیت زیادی در بین درجه داران نیروی دریایی برخورداربود)،۲۵- موسی پیشداد (دانش آموز ۱۸ ساله) ۲۶- قنبر پیشدست (حسابدار ارشد و کارمند اداره ی بنادر و کشتیرانی) در درگیری با عوامل پورمحمدی در اطراف قلعه گنج کشته شد ۲۷- عزیز پوراحمدی، در خانهای در خیابان سازمان، حوالی تکیه ی معروفی بهنام مِنبرکَرتی پس از چندین ساعت درگیری با عوامل پورمحمدی، کشته شد. ۲۸- حسین پور قنبری، ۲۹- احمد پیل افکن (دانش آموز۱۸ ساله)، ۳۰- محمد امین ترابی (۲۴ ساله- پس از اعدام، حکم سه سال زندان وی توسط دیوان عالی کشور تأیید شد!!)، ۳۱- کریم ترابی (دیپلمهی ۲۰ ساله، کریم را به جرمِ داشتن چند برگ اعلامیه تیرباران کردند)، ۳۲- محمد تقی ترابی (دانش آموز ۱۸ساله)، ۳۳- جلالی، ۳۴- احمد چشم بِراه (۱۶ ساله، دانش آموز)، ۳۵- عبدالله حسینی ۳۶- سعید خراسی، ۳۷- محمود خدادادزاده (دانش آموز۱۸ ساله)، ۳۸- ناصر دستوری، ۳۹- حجت دشتی، ۴۰- سیروس دشتی، ۴۱- فاطمه رخبین، ۴۲- محمد رمضان پور(دیپلمه ۲۲ ساله – بعدها وقتی برادر محمد، جاوید رمضان پور به عنوان نماینده ی مردم بندر لِنگه به مجلس شورای اسلامی رفت. زمانی که هاشمی رفسنجانی ریاست مجلس را برعهده داشت، با اعتراض شدید صادق خلخالی و رَدِّ اعتبارنامه اش روبرو شد، تنها بهایندلیل که برادرش بهعنوان محارب اعدام شده بود.)، ۴۳- حسین رکنی (دانش آموز۱۸ ساله و عضو تیم فوتبال سینگو) ۴۴- حسن روان (در خانه ای در خیابان سازمان، حوالی تکیه ی معروفی بهنامِ مِنبر کَرتی، پس از چندین ساعت درگیری با عوامل پورمحمدی کشته شد.)
۴۵- نادر روستا (۱۷ ساله، دانش آموز)،۴۶- حسین روحانی (۱۷ ساله دانش آموز و عضو تیم فوتبال سینگو)
۴۷- محمد زحمت پیشه (۱۸ ساله دانش آموز، یکی از شش نفرِ اولین موج اعدامیها که بدون محاکمه و فقط برای زهر چشم گرفتن توسط پورمحمدی در بندر عباس اعدام شد.)، ۴۸- غلامرضا سالاری (دانش آموز)، ۴۹- سلیمان سلیمانی۵۰- محمد سلیمانی (۱۸ ساله دانش آموز، روبهروی دانشگاه تهران توسط یکی از نیروهای اطلاعاتی بندرعباس بهنام حسین فرج زاده، معروف به حسین چلوکباب (که سرپرستی روزنامهی جمهوری اسلامی را نیز عهدهدار بود و چندی پیش در بندرعباس فوت کرد و از وی به عنوان روزنامهنگار پیشکِسوَت تجلیل شد) با فریاد آی دزد دستگیر و پس از شکنجههای هولناک، سرانجام در زندان شهرک بندر تیرباران شد)،۵۱- غلام شاه ضمیری، ۵۲- عباس شریفیان (دانش آموز)۵۳-پرویز شنگیپور (دانش آموز۱۷ ساله)، ۵۴- صادقی، ۵۵- محمد حسن صحافی (معلم و یکی از فرهیختهگان و روشنفکران دلسوختهی بندر)، ۵۶- کریم عبدالله پور (۲۴ساله کارگر ماهر ادارهی بنادر و کشتیرانی و یکی از بهترین مجسمهسازان بندرعباس، جرم کریم شراکت در سازماندهی شورای کارگران اسکله بندر بود)،۵۷- محمد عظیمی (۱۸ ساله، دانش آموز-عضو تیم فوتبال سینگو، پدر وی یکی از فرهنگیان زحمتکشی است که سالها در دبیرستان ششم بهمن خدمت کرده و پس از سالها دارو و درمان، موفق شده بود صاحب یک فرزند شود که او نیز به دست پورمحمدی تیرباران شد.) ۵۸- غلامعلی علم شاهی، ۵۹- منصور علیمرادی، ۶۰- اسحاق فرامرزی (اسحاق، وحشت زیادی در دل نیروهای دادستانی و امنیتی ایجاد کرده بود؛ چون نیروهای امنیتی طی چند درگیری که منجر به کشته شدن تعدادی از آنان شده بود، نتوانسته بودند وی را دستگیر نمایند، اما سرانجام در یک برخورد خونین در نزدیکی روستای کَهورِستان (بین بندرخمیر و بندرعباس)، کشته می شود)، ۶۱- فتحالله فربد (دیپلمه، ۲۳ ساله)، ۶۲- محمود فولاد خانی (دانش آموز، نوزده ساله) ۶۳- محمد فیروزی (دانش آموز۱۷ ساله)، ۶۴- محمد قادری، ۶۵- طاهره قاسمی (دانش آموز)،۶۶- علیرضا قاسمیان (دانش آموز ۱۷ ساله، علیرضا در جاده ی بندرعباس- شیراز (حوالی داراب) به علت اینکه ماشینش خراب شده بود، به اشتباه سوار مینیبوسی میشود که تمام سرنشینانش پاسدار بودند و همانجا دستگیر می شود.) ۶۷- صنم قریشی (دانش آموز- صنم روزِ روشن -هنگامی که در بلوار مرکزی شهر بندر عباس مشغولِ فروشِ نشریه بود- در مقابلِ چشمانِ مردم، توسط یکی از بازجویان پورمحمدی با نامِ شمشیری، با اسلحهی کمری به قتل رسید. شمشیری به خاطر این قتل، حتی مورد بازخواست هم قرار نگرفت، اما بعدن ترور شد) ۶۸-کمالی، ۶۹- علی کَهوری، ۷۰- اسماعیل محمودی، ۷۱- موسی محمودی، ۷۲- ناصر مرادی، ۷۳- عباس مکاری (دانش آموز)،۷۴- موسی مکاری (دانش آموز)، ۷۵- حمید مکرانی (دانش آموز ۱۷ ساله) ۷۶- حمید معتقدی (هجدهساله، دانش آموز-عضو تیم فوتبال سینگو)، ۷۷- مهشید معتضد کیوانی (خانم خانه دار، مهشید چندماه پس از بهدنیا آوردن تنها پسر خود توماج، در حالیکه وی را شیر میداد، در زندان شهرک تیرباران شد) ۷۸- محمد معینی (دانش آموز)، ۷۹- علی مهمی،۸۰- صالح نیایی، ۸۱- سروش نیکخواه، ۸۲- محمد یزدانی ۸۳- عبدالعلی یعقوب زاده، ۸۴- ماهرخ یوسفی، ۸۵- بهروز یوسفی،۸۶- محمود یوسفی، در درگیری با عوامل پورمحمدی در اطراف قلعه گنج کشته شد. ۸۷- سید حسین هاشمی
لازم به یادآوری است که در تمام آن سالها ازخانوادهی تمامی کسانی که در زندان شهرک تیرباران شدند مبلغ هزار و دویست تومان پولِ تیر درخواست میشد و تا پول دریافت نمی گردید، جسد را تحویل خانواده ها نمیدادند”(۱)
اینها بخشی از نام انسانهای شریفی است که توسط مصطفی پورمحمدی کشته شدند. متأسفانه کوششهای من برای بهدست آوردن نام کسانی که در مسجد سلیمان و دیگر شهرهای خوزستان که پورمحمدی از زمستان ۵۸ بهعنوان یک قاتل موجب کشته شدنِ آنها شده، هنوز بهجایی نرسیده است.
همانطورکه می دانید، مصطفی پورمحمدی طی سالهای ۶۳-۶۰ در مشهد به عنوان دادستان با همدستیِ علی رازینی و محمد سلیمی (حاکمان شرع) موجب اعدام بسیاری از جوانان آن دیار شدند.
اسامی تعدادی از مجاهدین و مبارزان چپ که در مشهد، توسط جنایتکاران: مصطفی پورمحمدی (دادستان)، علی رازینی و محمد سلیمی (حاکمان شرع) طی سالهای ۶٣-۶٠ اعدام شدند را در زیر ملاحظه میکنید. در میان آنها تنی چند هم در درگیری شهید شده اند که به آنها اشاره شده است.(۲)
۱-علی ﺁﮔﺎﻩ (مجاهد، اعدام سال ۶۰ یا ۶۱) ۲- ﺳﻌﻴﺪ اﺭﺩﻭﺑﺎﺩی، ﻫﺠﺪﻩ ﺳﺎﻟﻪ (مجاهد) ۴ ﺁﺑﺎﻥ سال۶۰، ﺗﻴﺮﺑﺎﺭاﻥ ۳- ﻣﺤﺘﺮﻡ اﻛﺒﺮی ﻧﻮﺯﺩﻩﺳﺎﻟﻪ (ﻣﺠﺎﻫﺪ) تاریخ اعدام، ۵ ﺩِی ﻣﺎﻩ ﺳﺎﻝ ۶۰ – ﺗﻴﺮﺑﺎﺭاﻥ ۴- ﻧﻮﺭعلی اللهی ﺑﻴﺴﺖ و ﺩﻭ ﺳﺎﻟﻪ (مجاهد) ۷ ﻣﺮﺩاﺩ سال ۶۰ – ﺗﻴﺮﺑﺎﺭاﻥ ۵- ﻏﻼﻣﺤﺴﻴﻦ اﻫﺮابی، سی و ﻧﻪ ﺳﺎﻟﻪ (مجاهد) ۲۲ ﺧﺮﺩاﺩ ماه ﺳﺎﻝ۶۳- ﺳﺮﺑﺪاﺭ ۶- اﺣﻤﺪ ایمی (مجاهد) ۷ ﻣﺮﺩاﺩ سال ۶۰- ﺗﻴﺮﺑﺎﺭاﻥ ۷- ﺭﺿﺎ ﺑﺤﺮﺁﺑﺎﺩی، ﻫﺠﺪﻩﺳﺎﻟﻪ (مجاهد) اﻭﻝ ﻣﻬﺮماه سال۶۰- ﺗﻴﺮﺑﺎﺭاﻥ ۸- ﺳﻴﻤﻴﻦ ﺑﺪیعی، ﺑﻴﺴﺖﻭﻳﻚﺳﺎﻟﻪ (مجاهد)، اعدام آبانماه سال۶۰- ﺗﻴﺮﺑﺎﺭاﻥ ۹-ﺭﺳﻮﻝ ﺑﺮاﺭی (مجاهد، اعدام سال۶۰ یا ۶۱) ۱۰- ﺣﺴﻴﻦ ﺑﺰاﺯاﻥ ﺣﺪﻭﺩ ﺑﻴﺴﺖوﭘﻨﺞﺳﺎﻟﻪ (مجاهد، ﺧﻮﺩﺳﻮﺯی ﺩﺭ دستشویی ﺑﺎﺯﺩاﺷﺘﮕﺎﻩ ﻣَﻠِﻚﺁﺑﺎﺩ ﺳﺎﻝ ۶۰) ۱۱- ﺷﻬﺮاﻡ ﺑﻬﺮامی، ﺑﻴﺴﺖﺳﺎﻟﻪ (ﻣﺠﺎﻫﺪ) ۱۰ اﺭﺩﻳﺒﻬﺸﺖماهِ سال ۶۱ سربدار۱۲- ﻧﻮﺷﻴﻦ ﺑﻬﺮﻭﺯ، ﺑﻴﺴﺖﺳﺎﻟﻪ (ﻣﺠﺎﻫﺪ) ۲۹ ﺁﺫﺭﻣﺎﻩ سال ۶۰- ﺗﻴﺮﺑﺎﺭاﻥ ۱۳- ﻫﺎﺩی ﺑﻬﺸتی، ﺑﻴﺴﺖوﺷﺶ ﺳﺎﻟﻪ (مجاهد) ﺩاﺭای ﻫﻤﺴﺮ، اﻭﻝ ﺁﺑﺎﻥماه سال ۶۰- ﺗﻴﺮﺑﺎﺭاﻥ ۱۴- ﺑﻬﺮﻭﺯ ﭘﺎﺷﺎیی، ﺑﻴﺴﺖ ﻭﺳﻪ ﺳﺎﻟﻪ (مجاهد) ۱۰ ﺩِیﻣﺎﻩ سال۶۰ – ﺗﻴﺮﺑﺎﺭاﻥ ۱۵- ﺑﻬﺮاﻡ ﭘﺎﺷﺎیی، ﻧﻮﺯﺩﻩﺳﺎﻟﻪ (مجاهد) ۱۰ ﺩِیﻣﺎﻩ سال ۶۰، ﺗﻴﺮﺑﺎﺭاﻥ ۱۶- ﺩﻛﺘﺮ ﺯﺭﻳﻦ ﭘﺮﺗﻮی، مجاهد، ﺩﺭﮔﻴﺮی – ﺩِیﻣﺎﻩ سال۶۰ ) ۱۷- ﺣﺴﻦ ﺗﻔﻘﺪی (مجاهد) ۱۰ اردیبهشت سال ۶۱ به همراه همرزمش سعید جابانی و عدهای دیگر سربدار شد. ۱۸- ﺣﻤﻴﺪ ﺟﺎﺑﺎنی (مجاهد) پانزدهساله (برادر سعید و کورش جابانی) دهم دِیماه سال ۶۰ – ﺗﻴﺮﺑﺎﺭاﻥ ۱۹- ﻛﻮﺭﻭﺵ ﺟﺎﺑﺎنی ﺑﻴﺴﺖﺳﺎﻟﻪ، ۷ ﺩِیﻤﺎﻩ سال ۶۰- ﺗﻴﺮﺑﺎﺭاﻥ۲۰- ﺳﻌﻴﺪ ﺟﺎﺑﺎنی (مجاهد) ﺑﻴﺴﺖوﭼﻬﺎﺭﺳﺎﻟﻪ، ﺩاﺭای ﻫﻤﺴﺮ(همسرش ﻓﺎﻃﻤﻪ ﺟﻮﻛﺎﺭ، هنگام اعدام سعید حامله بود و دخترشان چهل روز بعد از اعدام او بهدنیا آمد) دهم اردیبهشتماه سال ۱۳۶۱- ﺳﺮﺑﺪاﺭ ۲۱- ﺳﻴﻒ اﻟﺪﻳﻦ ﺟﻼلی ﻧﻮﺯﺩﻩﺳﺎﻟﻪ (مجاهد )۱۰ اﺭﺩﻳﺒﻬﺸﺖماه ﺳﺎﻝ ۶۱- ﺳﺮﺑﺪاﺭ ۲۲- ﻣﺮﻳﻢ ﺟﻴﻮاﺭ ﺑﻴﺴﺖوﺩﻭﺳﺎﻟﻪ ( مجاهد) ۳۰ ﺁﺫﺭ ماه سال ۶۰- ﺗﻴﺮﺑﺎﺭاﻥ ، وقت تیرباران شش ماهه حامله بود ۲۳- ﻣﺤﻤﺪعلی ﺟﻴﻮاﺭ ﺑﺮاﺩﺭ ﻣﺮﻳﻢ، ﻫﺠﺪﻩ ﺳﺎﻟﻪ (مجاهد) ۳۰ ﺁﺫﺭماه سال ۶۰- ﺗﻴﺮﺑﺎﺭاﻥ ۲۴- ناصر ﺣﺎﺝ ﺁﻗﺎﺟﺎنی (مجاهد) ۱۰ اردیبهشتماه سال ۶۱- سربدار ۲۵- ﻣﺤﻤﻮﺩ ﺣﺎﺝ ﺑﺎﻗﺮاﻥ (مجاهد) ﺩاﺭای ﻫﻤﺴﺮ و ﻳﻚ ﭘﺴﺮ- ۷ ﺑﻬﻤﻦ ﺳﺎﻝ ۶۳ – ﺳﺮﺑﺪاﺭ ۲۶- ﺁﺭﻳﺎ ﺣﺪﻳﺪی ﺑﻴﺴﺖﺳﺎﻟﻪ (مجاهد) ۲۷ ﺗﻴﺮﻣﺎﻩ ﺳﺎﻝ ۶۰- ﺗﻴﺮﺑﺎﺭاﻥ ۲۷- ﺑﻬﺮﻭﺯ ﺣﻖ ﻧﻆﺮ(رزمندگانی، بیست ویکی دوساله- اعدام سال۶۰ یا ۶۱) ۲۸- ﻣﺤﻤﺪ ﺣﻜﻤتی سیﺳﺎﻟﻪ (مجاهد) هنگام اعدام، ﺩاﺭای ﻫﻤﺴﺮ و یک ﭘﺴﺮِ ﺩﻭ ﻳﺎ ﺳﻪ ﺳﺎﻟﻪ بود؛ ۱۲ ﺗﻴﺮﻣﺎﻩ سال۶۰ – ﺗﻴﺮﺑﺎﺭاﻥ ۲۹- اﺣﻤﺪ ﺧﺮﺳﻨﺪ، ﭼﻬﻞﺳﺎﻟﻪ (مجاهد) ۲۵ ﺷﻬﺮﻳﻮﺭ ﺳﺎﻝ۶۰ – ﺗﻴﺮﺑﺎﺭاﻥ ۳۰- ﻏﻼﻣﺮﺿﺎ ﺧﻠﺨﺎلی (مجاهد) ﺳﺎﻝ ۶۱- ﺳﺮﺑﺪاﺭ ۳۱- ﻟﻴﻼ ﺧﻮﺷﺮﻓﺘﺎﺭ ﻫﻔﺪﻩﺳﺎﻟﻪ (ﻣﺠﺎﻫﺪ) تاریخ اعدام،۵ ﺩِیماه ﺳﺎﻝ ﺷﺼﺖ – ﺗﻴﺮﺑﺎﺭاﻥ ۳۲- ﺻﻐﺮی ﺩاﻭﺭی (ﻣﺎﺩﺭ ﺷﺎﻳﺴﺘﻪ – مجاهد،۶۰ ساله، اعدام ۱۱ خرداد سال۱۳۶۱) ۳۳- اﻣﻴﺮ ﺩِﻫﺎ (مجاهد) ﺩاﺭای ﻫﻤﺴﺮ ﻭ ﻳﻚ ﺩﺧﺘﺮ ﺣﺪﻭﺩ ﭘﻨﺞﺳﺎﻟﻪ (ﺩﺭﮔﻴﺮی ﺳﺎﻝ۶۰) ۳۴- ﻫﻮﺷﻨﮓ ﺭﺟبی، ﺑﻴﺴﺖوﻫﻔﺖ ﺳﺎﻟﻪ (مجاهد) ﺩاﺭای ﻫﻤﺴﺮ ﻭ ﻳﻚ ﭘﺴﺮِ ﺣﺪﻭﺩ ﭼﻬﺎﺭﺳﺎﻟﻪ، اﻭﻝ ﺩِیﻣﺎﻩ سال ۶۰- ﺗﻴﺮﺑﺎﺭاﻥ ۳۵- ﭘﻮﺭاﻥ ﺭﺣﻴمی (مجاهد) اﻭﻝ ﺩی ﻣﺎﻩ سال۶۰، ﺗﻴﺮﺑﺎﺭاﻥ ۳۶- ﻋﺒﺎﺱ رﺳﺘﮕﺎﺭ ﻣﻘﺪﻡ، ﺑﻴﺴﺖوﭘﻨﺞ ﺳﺎﻟﻪ (مجاهد) ﻫﻤﺴﺮِ ﻣﺮﻳﻢ ﺟﻴﻮاﺭ- ﺳﺎﻝ۶۰ ﺯﻳﺮ ﺷﻜﻨﺠﻪ جاودانه شد. ۳۷- ﺳﻴﻤﻴﻦ ﺭﺿﻮانی- (ﻣﺠﺎﻫﺪ) تاریخ اعدام، ﺳﺎﻝ ﺷﺼﺖ – ﺗﻴﺮﺑﺎﺭاﻥ ۳۸- ﻓﺮﺯاﻧﻪ ی ﺭﻭﺣﺎنی ﻫﺠﺪﻩ ﺳﺎﻟﻪ (ﻣﺠﺎﻫﺪ) ۲ ﺩِی ﻣﺎﻩ سال ۶۰- ﺗﻴﺮﺑﺎﺭاﻥ ۳۹- ﻧﻔﻴﺴﻪ ﺭﻭﺣﺎنی (مجاهد، اعدام- سال۶۰ یا ۶۱) ۴۰- ﻣﺤﻤﺪﻋلی ﺭﻭﺣﺎنی (مجاهد، اعدام سال ۶۰ یا ۶۱) ۴۱- ﺟﻤﻴﻠﻪ ﺭﻭﺿﻪ ﺧﻮاﻥ ﺑﺎشی- ﺑﻴﺴﺖﻭﺳﻪﺳﺎﻟﻪ (مجاهد، اعدام سال۶۱) ۴۲- ﺑﻬﻤﻦ ﺭﻫﺒﺮ، ﺑﻴﺴﺖوﺩﻭﺳﺎﻟﻪ (چپ) ۱۲ ﺷﻬﺮﻳﻮﺭ ﺳﺎﻝ۶۰- ﺗﻴﺮﺑﺎﺭاﻥ ۴۳- ﺑﻬﻨﺎﻡ ﺭﻫﺒﺮ، ﻫﺠﺪﻩﺳﺎﻟﻪ (چپ)، ۱۲ ﺷﻬﺮﻳﻮﺭ ﺳﺎﻝ۶۰- ﺗﻴﺮﺑﺎﺭاﻥ ۴۴ – ﺟﻮاﺩ ﺭئیساﻟﺴﺎﺩاتی، ﻧﻮﺯﺩﻩﺳﺎﻟﻪ (ﻣﺠﺎﻫﺪ) ۱۳ ﺁﺑﺎﻥ ﺳﺎﻝ ۶۰- ﺗﻴﺮﺑﺎﺭاﻥ ۴۵ – ﻋلی ﺯائرﻳﺎﻥ- سیوﺩﻭﺳﺎﻟﻪ (مجاهد) ﺩاﺭای ﻫﻤﺴﺮ ﻭ ﻳﻚ ﭘﺴﺮ ﺣﺪﻭﺩ ﺳﻪﺳﺎﻟﻪ، ۲۷ ﺷﻬﺮﻳﻮﺭ۶۰ – ﺗﻴﺮﺑﺎﺭاﻥ۴۶- ﻧﻌﻤﺖاﻟﻠﻪ ﺳﺎﺩاﺕ ﺷﻜﻮهی، ﺑﻴﺴﺖوﻫﺸﺖﺳﺎﻟﻪ (پیکارگر) ﺩاﺭای ﻫﻤﺴﺮ (ﭘﺮﻭﻳﻦ اﺻﻼﻥ ﺑﻴگی) ۶ ﺧﺮﺩاﺩماه ﺳﺎﻝ ۶۱- سربدار ۴۷- ﻓﺎﻃﻤﻪ ﺷﺎﻳﺴﺘﻪ- ﺑﻴﺴﺖﻭﭘﻨﺞﺳﺎﻟﻪ (مجاهد) ﺷﻬﺮﻳﻮﺭماه سال ۶۰ – ﺗﻴﺮﺑﺎﺭاﻥ ۴۸- ﻋﺒﺪاﻟﺮﺿﺎ ﺷﺎﻳﺴته- ﺑﺮاﺩﺭ(فاطمه) ﺑﻴﺴﺖﻭﭘﻨﺞﺳﺎﻟﻪ، ۷ اﺳﻔﻨﺪ ماه سال۶۰ – ﺗﻴﺮﺑﺎﺭاﻥ (ﺗﻬﺮاﻥ) ۴۹- اﺣﻤﺪ ﺭﺿﺎ ﺷﺎﻳﺴﺘﻪ (مجاهد، اعدام- ۱۱ خرداد سال۶۱)۵۰- ﺯﻫﺮا ﺷﺮﻳﻒ ﺑﺨﺎﺭایی، ﺑﻴﺴﺖوﺷﺶﺳﺎﻟﻪ، ﺩاﺭای ﻫﻤﺴﺮ و ﻓﺮﺯﻧﺪ ﻳﻚﺳﺎﻟﻪ (مجاهد)، (همسرش ﺑﻪﻧﺎﻡ ﻫﺎﺩی ﻋﺪاﻟﺘﻴﺎﻥ ﺭﻭﺯ ﺩﺳﺘﮕﻴﺮی- ﺩﺭ ﺩﺭﮔﻴﺮی ﺷﻬﻴﺪ ﺷﺪ.) ۲۶ ﻣﺮﺩاﺩ ماه ﺳﺎﻝ۶۲- ﺳﺮﺑﺪاﺭ ۵۱- ﺛﺮﻳﺎ ﺷﻜﺮاﻧﻪ- ﺑﻴﺴﺖوﺷﺶ ﺳﺎﻟﻪ متأهل (ﻣﺠﺎﻫﺪ) تاریخ اعدام ، ۳۰ ﺁﺫﺭماه ﺳﺎﻝ ۶۰ – ﺗﻴﺮﺑﺎﺭاﻥ ۵۲- ﻓﺎﻃﻤﻪ ﺷﻬﺮﺳﺘﺎنی- ﺑﻴﺴﺖوﻫﻔﺖ ﺳﺎﻟﻪ، متأهل (ﻣﺠﺎﻫﺪ، اعدام ۴ اﺭﺩﻳﺒﻬﺸﺖماه سال۶۱) ۵۳- ﻧﻴﺮﻩ ﺷﻴﺮﻭانی- ﺣﺪﻭﺩ ﺑﻴﺴﺖوﺩﻭﺳﺎﻟﻪ (مجاهد، اعدام سال ۶۲) ۵۴- ﻋﺒﺎﺱ ﺻﻔﺪﺭی (مجاهد، اعدام سال۶۰ یا ۶۱) ۵۵- اﺑﻮاﻟﻔﻀﻞ ﺻﻔﻮی (مجاهد، اعدام سال ۶۰ یا ۶۱) ۵۶- ﺑﻬﺮﻭﺯ ﺻﻼحی ﺩﻳﺴﻔﺎنی، سیﺳﺎﻟﻪ (به احتمال زیاد، اقلیتی) اﻭﻝ اﺳﻔﻨﺪ ﺳﺎﻝ۶۱- ﺳﺮﺑﺪاﺭ ۵۷- ﻣﺮﻳﻢ ﺻﺪﺭاﻻﺷﺮافی- هفدهساله (ﻣﺠﺎﻫﺪ) ۱۱ ﺧﺮﺩاﺩماه ﺳﺎﻝ ۶۱- ﺳﺮﺑﺪاﺭ ۵۸- ﻓﺮﺷﺘﻪ ﺻﻨﻮﺑﺮی- ﺑﻴﺴﺖوﭘﻨﺞﺳﺎﻟﻪ (مجاهد، اعدام سال ۶۱) ۵۹- ﻋلی ﻋﺮﺏ (مجاهد) ﺩاﺭای ﻫﻤﺴﺮ، سال ۶۰- ﺗﻴﺮﺑﺎﺭاﻥ ۶۰- نوﺷﻴﻦ ﻋﻠﻮی (ﻣﺠﺎﻫﺪ) ﺳﺎﻝ ۶۰ – ﺗﻴﺮﺑﺎﺭاﻥ ۶۱- ﺑﺘﻮﻝ ﻓﺮﻫﺎﺩی (مجاهد، اعدام ،۲۴ ﻣﺮﺩاﺩماه سال ۶۱) ۶۲- ﻣﺤﻤﺪ ﻗﺎﻧﻊ (مجاهد) سال ۶۰- ﺗﻴﺮﺑﺎﺭاﻥ ۶۳- ﺭﻣﻀﺎنعلی ﻗﺮﺑﺎنی- ﺑﻴﺴﺖوﻫﻔﺖﺳﺎﻟﻪ (مجاهد) سال۶۰ – ﺗﻴﺮﺑﺎﺭاﻥ ۶۴- ﻣﺮﻳﻢ ﻛﺎﻇمی (مجاهد، اعدام سال ۶۰ یا ۶۱) ۶۵- ﻧﺎﺩﻳﺎ ﻛﺎﻭﻳﺎنی (مجاهد، اعدام سال۶۰ یا ۶۱) ۶۶- ﻓﺮﻳﺪﻭﻥ ﻛﻴﺎنی- ﺑﻴﺴﺖوﻫﺸﺖ ﺳﺎﻟﻪ (مجاهد) ﺩاﺭای ﻫﻤﺴﺮ و ﻳﻚ ﭘسر و ﻳﻚ ﺩﺧﺘﺮ، ۱۵ اﺳﻔﻨﺪ ﻣﺎﻩ ﺳﺎﻝ۶۰- ﺗﻴﺮﺑﺎﺭاﻥ ۶۷- ﻫﻤﺎ ﻛﺸﺎﻭﺭﺯ- ﺑﻴﺴﺖوﻳﻚﺳﺎﻟﻪ (ﻣﺠﺎﻫﺪ)،۲۹ ﺁﺫﺭﻣﺎﻩ ﺳﺎﻝ۶۰- ﺗﻴﺮﺑﺎﺭاﻥ ۶۸- ﻋﺰﻳﺰاﻟﻠﻪ ﮔﻠﺸنی- ﺣﺪﻭﺩ ﭘﻨﺠﺎﻩﺳﺎﻟﻪ (بهایی) متأهل، ۱۰ اﺭﺩﻳﺒﻬﺸﺖماه سال ۶۱ سربدار۶۹- اﺣﻤﺪ ﮔﻠﻜﺎﺭ(مجاهد) ۵ اﺳﻔﻨﺪ ﺳﺎﻝ ۶۰ – ﺗﻴﺮﺑﺎﺭاﻥ ۷۰- ﻋﻠﻴﺮﺿﺎ ﮔﻨجی، ﺩاﺭای ﻫﻤﺴﺮ ﻭ ﻳﻚ ﺩﺧﺘﺮ (مجاهد، اعدام سال ۶۰ یا ۶۱) ۷۱- ﺣﺴﻴﻦ ﻣﺎﺟﺪی (چپ) ﺩاﺭای ﻫﻤﺴﺮ و ﻳﻚ ﭘﺴﺮ، ۲۶ ﺧﺮﺩاﺩ سال ۶۰ – ﺗﻴﺮﺑﺎﺭاﻥ ۷۲- ﻣﺎﻧﺪاﻧﺎ ﻣﺠﺎﻭﺭﻳﺎﻥ (مجاهد) سال۶۰- ﺗﻴﺮﺑﺎﺭاﻥ ۷۳- ﻣﻴﺘﺮا ﻣﺠﺎﻭﺭﻳﺎﻥ، دخترعموی ماندانا (مجاهد) سال۶۰ – ﺗﻴﺮﺑﺎﺭاﻥ ۷۴- ﺯﻫﺮا ﻣﺤﻤﺪﺯاﺩﻩ ( مجاهد) سال۶۰- ﺗﻴﺮﺑﺎﺭاﻥ، به وقت تیرباران سهماهه حامله بود ۷۵- اﺣﻤﺪﺭﺿﺎ ﻣﺤﻤﺪﺯاﺩﻩ- ﺑﻴﺴﺖوﺩﻭ ﺳﺎﻟﻪ (مجاهد) ۱۱ ﺁﺑﺎﻥ ﺳﺎﻝ۶۰ – ﺗﻴﺮﺑﺎﺭاﻥ ۷۶- ﺳﻴﺪ ﻣﺤﺴﻦ ﻣﺤﻤﺪﺯاﺩﻩ، ﺑﻴﺴﺖوﻳﻚ ﺳﺎﻟﻪ (مجاهد) ۱۰ اﺭﺩﻳﺒﻬﺸﺖماه ﺳﺎﻝ ۶۱ – ﺳﺮﺑﺪاﺭ ۷۷- ﺳﻴﺪ ﺣﺴﻦ ﻣﺤﻤﺪﺯاﺩﻩ، ﺑﻴﺴﺖوﺳﻪﺳﺎﻟﻪ (مجاهد)۱۰ اﺭﺩﻳﺒﻬﺸﺖماه ﺳﺎ ﻝ ۶۱- ﺳﺮﺑﺪاﺭ ۷۸- ﺟﻌﻔﺮ ﻣﺤﻤﺪﻳﺎﻥ ﺑﺎﺟﮕﻴﺮاﻥ (مجاهد) ۱۶ ﺷﻬﺮﻳﻮﺭ ﺳﺎﻝ ۶۱ – سربدار۷۹- ﻛﺎﻇﻢ ﻣﺤﻤﻮﺩﺯاﺩﻩ- سیﺳﺎﻟﻪ مجاهد (ﻫﻤﺴﺮش- ﻣﻬﺮی اَﮊﺩَﺭ اﻓﺸﺎﺭ، ﺩﺭ ﺳﺎﻝ ۶۷ ﺩﺭ ﻋﻤﻠﻴﺎﺕ ﻓﺮﻭﻍ ﺟﺎﻭﻳﺪاﻥ ﺷﻬﻴﺪ ﺷﺪ) هنگام اعدام، ﺩﺧﺘﺮی ﺳﻪ ﻳﺎ ﭼﻬﺎﺭﺳﺎﻟﻪ داشت. اﺳﻔﻨﺪ ﻣﺎﻩ ﺳﺎﻝ۶۰ – ﺗﻴﺮﺑﺎﺭاﻥ ۸۰- ﻃﺎﻫﺮ ﻣﺮﺗﻀﺎیی- سی ﻭﺩﻭﺳﺎﻟﻪ (مجاهد) ﺩاﺭای ﻫﻤﺴﺮ و ﻳﻚ ﭘﺴﺮ ﺣﺪﻭﺩ ﭘﻨﺞﺳﺎﻟﻪ ، ۲۸ اﺭﺩﻳﺒﻬﺸﺖ ﺳﺎﻝ۶۰ – ﺗﻴﺮﺑﺎﺭاﻥ ۸۱ – ﻣﺮﺿﻴﻪ ﻣﺸﻜﻮﺭی (مجاهد) ﻧﻮﺯﺩﻩﺳﺎﻟﻪ،۳۱ ﺷﻬﺮﻳﻮﺭماه سال۶۰- ﺗﻴﺮﺑﺎﺭاﻥ ۸۲- ﺳﻴﻤﺎ ﻣُﻂَﻠِبی – ﺑﻴﺴﺖﺳﺎﻟﻪ (مجاهد) ۳ ﺁﺫﺭماه ﺳﺎﻝ۶۰ – ﺗﻴﺮﺑﺎﺭاﻥ ۸۳- ﻫﻤﺎﻳﻮﻧﺪﺧﺖ ﻣﻆﻔﺮی ﻧﺎئینی- ﺑﻴﺴﺖوﭘﻨﺞﺳﺎﻟﻪ (مجاهد، اعدام سال۶۱) ۸۴- ﺑﻬﻤﻦ ﻣﻘﺪﺱ ﺟﻌﻔﺮی- ﺑﻴﺴﺖوﺷﺶﺳﺎﻟﻪ (مجاهد) ﺩاﺭای ﻫﻤﺴﺮ (رؤیا ﻭﺯﻳﺮی) ﻣﺮﺩاﺩماه ﺳﺎﻝ۶۱- ﺳﺮﺑﺪاﺭ۸۵- ﻧﺎﻫﻴﺪ ﻧﺎﻇمی- ﺑﻴﺴﺖوﭼﻬﺎﺭﺳﺎﻟﻪ (مجاهد) ﺳﺎﻝ ۶۰- ﺗﻴﺮﺑﺎﺭاﻥ ۸۶- ﻣﺠﻴﺪ ﻧﺎجی- ﺑﻴﺴﺖﺳﺎﻟﻪ (مجاهد) سال۶۰-ﺗﻴﺮﺑﺎﺭاﻥ ۸۷- ﺳﻌﻴﺪ ﻧﺎجی- ﻫﺠﺪﻩ ﺳﺎﻟﻪ (مجاهد) سال ۶۰- ﺗﻴﺮﺑﺎﺭاﻥ ۸۸- اﻣﻴﻦ ﻧﺠﺎتی (مجاهد، اعدام- سال۶۰ یا ۶۱) ۸۹- ﺯﻫﺮا ﻧﺼﻴﺮﻳﺎﻥ- ﺑﻴﺴﺖﺳﺎﻟﻪ (ﻣﺠﺎﻫﺪ) تاریخ اعدام، ﺩِیﻣﺎﻩ سال۶۰- ﺗﻴﺮﺑﺎﺭاﻥ ۹۰ – رؤیا ﻭﺯﻳﺮی- ﺑﻴﺴﺖوﭼﻬﺎﺭﺳﺎﻟﻪ (مجاهد) ﺩاﺭای ﻫﻤﺴﺮ(ﺑﻬﻤﻦ ﻣﻘﺪﺱ)۳۰ ﺗﻴﺮ سال ۶۱- ﺗﻴﺮﺑﺎﺭاﻥ ۹۱- اﻣﻴﺮ ﻳﻐﻤﺎیی (مجاهد) ۷ ﺗﻴﺮﻣﺎﻩ ﺳﺎﻝ ۶۱- ﺳﺮﺑﺪاﺭ ﺩﺭ ﻣﻼء ﻋﺎﻡ.
آقای منتظری در کتاب خاطراتش میگوید:
“… اول محرم شد (٢۴ مرداد)، من، آقای نیری که قاضی شرع اوین و آقای اشراقی که دادستان بود و آقای رئیسی معاون دادستان و آقای پورمحمدی که نماینده ی اطلاعات بود را خواستم و گفتم: الآن محرم است؛ حداقل در محرم از اعدامها دست نگه دارید. آقای نیری گفت: “ما تا الآن هفتصدوپنجاه نفر را در تهران اعدام کرده ایم، دویست نفر را هم به عنوان سَرِ موضع، از بقیه جدا کرده ایم؛ کلک اینها را هم بکنیم بعد هر چه بفرمائید و…” (خاطرات آیت الله منتظرى، ص ٣۴٧)
به این ترتیب، بر اساس گفته ی حسینعلی نیری- رئیس هیئت مرگ، تا ٢۴ ام مردادماه ۶٧ هفتصدوپنجاه تن از زندانیان سیاسی در تهران اعدام شده بودند، و پورمحمدی بهعنوانِ نمایندهی وزارت اطلاعات در هیئت مرگ، دستش به آن جنایت نیز آلوده است.
اینها بخشی از جنایاتی است که در کارنامهی مرگبارِ مصطفی پورمحمدی که اینک وزیرِ به اصطلاح، دادگستری جمهوری اسلامی است و به انجام آن جنایات افتخارهم می کند، ثبت شده است.
به نظر صاحب این قلم، رقمِ هفتصدوپنجاه نفری که نَیّری به منتظری میگوید، با احتمال زیاد، رقم واقعی نیست و تعداد زندانیان سیاسیِ کشته شده در تهران تا آن تاریخ (٢۴ مرداد)، بیشتر از این رقم بوده که نیری برای کاستن از درجهی اعتراض منتظری، آنرا کمتر از رقمِ واقعی گفته است. اما اگر همین رقم را هم رقم واقعی بدانیم، با توجه به دویست نفری هم که بهعنوانِ سرِموضع در لیستشان بوده؛ آنوقت میتوان دید که وزیر “دادگستریِ” جمهوری اسلامی، چه پیشینهی جنایتکارانهای در کارنامهی سیاهِ خود دارد!! (۴)
پانویس:
۱- لیست جوانان اعدام شدهی بندرعباس با مشارکت مستقیم پورمحمدی، به همت اسد مذنبی (طنز نویس) جمعآوری شده و توسط ایشان در اختیار من قرار گرفته که از این بابت، سپاسگزار او هستم.
۲- این اسامی به همتِ فاطمه ی جوکار که خود در آن سالها، در زندان وکیل آباد مشهد زندانی بوده و همسرش توسط همین جانیان اعدام شده، گردآوری شده است که از ایشان تشکر میکنم.
۳- عکس رازینی و مصطفی پور محمدی، به همتِ ایرج مصداقی تهیه شده که بدینوسیله از وی تشکر می کنم.
۴- مقاله ی بالا بخشی از فصل پنجم کتاب ” در آستانه ی توفانی روبنده …” به همین قلم است که به لحاظ موضع گیریهای اخیرپورمحمدی نسبت به قتل عام تابستان ۶۷( بویژه پس از انتشار نوار صوتی آقای منتظری ) به قصد شناساندن نقش جنایتکارانه ی پورمحمدی در کشتن فرزندان دلاور مردم ایران، در اینجا بازنشر می شود.