انتشار نوار شنیداری آیت اله منتظری به قول هادی خرسندی گرامی یاد آور این شعر نیما یوشیج است:

از شعرم خلقی بهم انگیخته ام

خوب و بدشان بهم در آمیخته ام

خود گوشه گرفته ام تماشا را ، که آب

در خوابگه مورچگان ریخته ام

صدای آیت اله منتظری در حقیقت خاطرات نوشتاری وی را از جلسه دیدار با هیات مرگ به صورت زنده به صحن اجتماع در داخل و خارج از ایران آورده تا به یاد همگان بیاورد که جنایت اسیرکشی سال ۶۷ هیچگاه فراموش نشده و تا هنگامی که تمامی زوایا و ابعاد این جنایت گسترده روشن نشود و طراحان، آمران و مجریان آن همگی معرفی و تحت پیگرد قانونی قرار نگیرند جنبش دادخواهی  سال ۶۷ از پای نخواهد نشست.

اثرات و پیامدهای انتشار این نوار تاکنون از زوایای گوناگونی مورد بررسی قرار گرفته است، اما در این نوشته می خواهم به دو نکته ی ویژه با نگاهی از درون و بیرون این نوار بپردازم که در نهایت یک  نتیجه را دنبال می کند.

طرح از مانا نیستانی

طرح از مانا نیستانی

ویژگی درونی این نوار نکته ی بسیار مهم و هولناکی است که در دقایق پایانی این نوار وجود دارد که برای روشن شدن بیشتر موضوع متن صحبت ها را از دقیقه ۳۸:۲۰ در اینجا می آورم:

……نیری: راجع به این ماه محرم اگه اجازه بدین حاج آقا، ما یک تعدادی از اینها را از اتاقاشون آوردیم برای همین برخورد. یه بار برخورد کردیم و نظر ندادیم، اینها الان در سلول های انفرادی هستن، اگر اینها را الان نظر ندیم و بvگردند توی بند عمومی، اینا باز مسائلی ایجاد میکنه، اگر اجازه بفرمایید،

آیت‌الله منتظری: من هیچ اجازه‌ای نمی‌دم

حدود دویست نفر هستن که اینا رو…

آیت‌الله منتظری: من هیچ اجازه‌ای نمی‌دم

– حدود ۲۰۰ نفر هستند که اینا را…

من هیچ اجازه‌ای نمی‌دم. من گفتم که با یکی ‌اش هم مخالفم. شما خودتون می‌دونین. من نظر خودم را به شما گفتم.

ـ چشم اطاعت می‌کنیم و بقیه را…

عضو دیگر هیئت مرگ: اگه اجازه بدین. چون اینها[این دویست نفر] وضعیت شون نیمه کارس، نمی‌شه دوباره بخواند برگردند به بندشون، نمی‌شه. چون یکسری بهم خورده اوضاع. تو سلولها هم نمی‌شه نگهشون داشت…

ـ حدود ۲۰۰ نفر هستند که اینا را…

آیت‌الله منتظری: خیر، من هیچ اجازه ‌ای نمی‌دم…

ـ آخه اگه جداشون بگذاریم…

آیت ‌الله منتظری: [گفتم که هیچ اجازه ‌ای نمی‌دم]…با اینکه می‌دونم آقای خمینی نوشتند و فرمان آقای خمینی[است] حالا نمی‌دونم، آقای خمینی رو منقطع کردن از همه من دیگر نمی‌دانم. [اما] من اونی رو که می‌فهمم نمی‌تونم نگم. به انقلاب هم از شما کمتر اعتقاد ندارم. دلم برای انقلاب می‌سوزه. به احمد آقا گفتم دلم برای شخص آقای خمینی می‌سوزه. در تاریخ می‌نویسند آقای خمینی اینطوری بوده. حالا جرات نمی‌کنند بعد‌ها درآینده می‌گند. من دلم نمی‌ خواست اینطور بشه، مردم از ولایت فقیه داره چندششون می‌شه، من دلم نمی‌ خواست ولایت فقیه به اینجا برسه. ”   پایان نوار

از این گفته ها پیداست که هیات مرگ درحقیقت برای متقاعد کردن آیت اله منتظری و کسب اجازه از ایشان برای کشتن باقیمانده ی زندانیان (به گفته آنان در آن زمان حدود ۲۰۰ نفر) به نزد ایشان رفته بودند، اما نکته ی آزار دهنده و چندش آوری که ابعاد این جنایت هولناک را آشکارتر می سازد اصرار و پیگیری جدی و چندباره هیات مرگ بر “تکمیل کردن ” پروژه اسیر کشی آنان است!

به بیانی دیگر دقیقه پایانی این نوار از یک سوی نشان از ژرفای خوی ددمنشانه و رذیلانه ی عاملان و کارگزاران کشتار داشته و از طرفی دیگر سندی است انکارناپذیر از کسانی که هدفی جز ” پاکسازی انسانی” در زندانها و دخمه های ج.ا. نداشتند. این سند در حقیقت مکمل اسنادی است که در گذشته به دادگاه ایران تریبیونال و به دنبال آن بعدها به پارلمان کانادا برای تصویب قطعنامه محکومیت جمهوری اسلامی برای جنایت علیه بشریت ارایه گردید.

اما ویژگی برجسته ی این نوار از نگاهی بیرونی، اثربخش بودن آن در تشویق و یا تحریک افراد مختلفی از بیان خاطراتشان از آن سال های سیاه است. برای مثال می توان به خاطرات آقای مهدی خزعلی و یا خاطرات آقای حسن یوسفی اشکوری اشاره کرد. اگر چه خاطرات آقای مهدی خزعلی هم دارای نکات تکان دهنده و بسیار شرم آوری از عمق جنایتکاری دست اندرکاران حکومتی ج.ا. است اما در خاطرات آقای اشکوری به نکته ی بسیار مهم تری برخورد کردم که به باور من بایستی مورد توجه تمامی کسانی که موضوع دادخواهی را پی گیری می کنند قرار گیرد. آقای اشکوری در خاطرات خود از آن روزها چنین می گویند:

“……….در پایان آقای محقق توصیه کرد با آقای مرویان (معاونش) هم ‌صحبتی بکنم. آقای مرویان را از قم می‌شناختم. او هم یک روحانی بود و از همان زمان در دستگاه قضایی بود و در دوران آقای هاشمی شاهرودی معاون اول رئیس قوه قضاییه بود.

در اتاق کار آقای مرویان با ایشان دیدار و گفت‌وگو کردم. با نقل ماجرای مورد نظرم، کلی از اوضاع گله کردم و این‌که در زندان‌ها چه می‌گذرد و از شنیده‌ها و شایعات گفتم (این‌که گفتم شنیده و شایعات برای این است که در آن زمان حتی من به ‌عنوان نماینده مجلس اطلاعات دقیق و مستندی از واقعیت‌های قضایی و امنیتی و نظامی و امور جنگ نداشتم. هرچند این واقعیت درباره تمام نمایندگان صدق نمی‌کرد. ما نمایندگان غیرخودی و نامحرم بودیم).

در هرحال با حرف‌های من سر درد دل آقای مرویان نیز باز شد. او هم کلی از اتفاقات عجیب‌ و غریب نقل کرد. از جمله گفت: آقا! نمی‌دانید چه کرده ‌اند! زن حامله را اعدام کرده ‌اند… پس از ذکر نمونه ‌هایی گفت: اگر مردم از این حوادث خبردار شوند، دیگر نه برای اسلام آبرویی می‌ماند و نه برای انقلاب و نه نظام. بعد افزود: برای این‌که برخی از این پرونده‌ ها به دست کسی نیافتد، آن‌ها را آتش می‌زنیم! در مورد خواسته من او نیز حرف‌های آقای محقق را تأیید کرد و کلی از لاجوردی شکوه کرد و گفت او به هیچ سؤالی جواب نمی‌دهد.”  منبع: سایت زیتون، تاکیدها از ماست.

تاکنون آنچه که از زبان نیروهای مبارز در رابطه با شدت فجایع و جنایاتی که در دهه ی۶۰ به وسیله ج.ا انجام پذیرفته عنوان شده همواره از سوی برخی با نگاهی از تردید و گاهن ” اغراق” روبرو شده است، اما اکنون سرگذشت و داستان واقعی این جنایات و ددمنشی ها ازسینه و دهان کسانی بیرون می آید که در همان سالها در مجلس و قوه قضایی رژیم به کار مشغول بوده و از نزدیک در جریان تمامی این رویدادها قرار داشتند.

آقای یوسفی اشکوری بسیار دیرهنگام و پس از سالها سینه را گشوده و گوشه ای این جنایات را باز می گویند و از طرفی دیگر از آقای احمد منتظری می شنویم که “هنوز اسناد منتشر نشده زیادی وجود دارد” . از آن سوی همانطوری که در خاطرات آقای اشکوری از آقای محمد هادی مروی ( مرویان صحیح نیست) نقل شده پرونده های بسیاری از این جنایات آتش زده شده تا به دست کسی نیفتد! پرونده هایی چون اعدام زن حامله! بله جنایاتی که در سیاه چال های جمهوری اسلامی در دهه ۶۰ صورت یافته چه بسا همگی قابل پی گیری نباشند چون بسیاری از پرونده های این جنایات ” آتش زده شده” تا برای همیشه پنهان بمانند.

بنابراین ویژگی مهم بیرونی نوار آیت اله منتظری در حقیقت برون افکندن راز های مگوی جنایاتی است که نزد بسیاری از نیروهای میانی مخفی و پنهان مانده است. با اطمینان می توان گفت که امثال اشکوریها  و یا خزعلی ها کم نیستند که خاطراتی از این دست را در سینه ها همچنان پنهان نگاه داشته اند.

جنبش دادخواهی بایستی تلاش کند تا پیش از آن که بسیاری از اسرار و رازهای ناگفته سرنوشتی چون “پرونده های آتش زده “پیدا کنند به این اسناد دست یافته و از آنان برای استفاده در جریان دادرسی و دادخواهی حفاظت و نگهداری کند.

از آقایان احمد منتظری و مهدی خزعلی و حسن یوسفی اشکوری و دیگران هم انتظار می رود تا تمامی آنچه را که دیده و یا شنیده اند و یا در دست دارند برای ثبت در تاریخ و برای اجرای عدالت هر چه زودتر و پیش از آنکه از ” خاطرشان پاک شود” و یا به نحوی نابود و یا سر به نیست گردد، به مردم ایران ارایه دهند.

خوی وحشیانه و غیر انسانی هیات مرگ در دیدار با آیت اله منتظری و اعتراف محمد هادی مروی به اعدام زن باردار و آتش زدن اسناد این جنایات در ملاقات با آقای اشکوری که یکی از دست آوردهای انتشار نوار شنیداری است برگ تایید مهم دیگری است بر این نتیجه که کشتار سال۶۷ نمادی است کامل از جنایت علیه بشریت.

جنبش دادخواهی به یاری یکایک ما برای احقاق حق آن مادر اعدامی و فرزندی که هرگز فرصت نیافت تا این دنیا را تجربه کند احتیاج دارد. مسئولیت انسانی خود را در این راه فراموش نکنیم!

*رضا بنایی از اعضای کمیته “عدالت ۸۸” است.

 

طرح: مانا نیستانی