ایرانگردی
سفر به بندر چابهار ـ بخش دوم
بلوچستان سرزمین شگفتیهاست. شهرها و بندرهای باستانی، غارهای اسرارآمیز، سواحل زیبا، موجافشانها، گلافشانها، باتلاقها، دریاچههای سرخرنگ، صخرههای انسانمانند، کوههای مریخی، جنگلهای حرا، انجیرهای معابد، تمساح گاندو و آتشفشان تفتان از بلوچستان سرزمینی شگفت ساختهاند. سرزمینی افسانهای که از ژرفای تاریخ، بخشی مهم از جغرافیای ایران زیبا و سرفراز را تشکیل داده است.
لیپار
تالاب لیپار در مسیر جاده ی ساحلی چابهار به گواتر در ساحل دریای عمان (مکران) قرار دارد. این تالاب در تنگه و درهای صخرهای که مشرف به کوه است قرار دارد. به منطقه سرسبز و زیبای کنار این تالاب وشتار گفته میشود. وشتار در زبان محلی به معنی دختر جوان و ازدواج نکرده است. واژه وشتار برگرفته از نام تیشتر و یا ایشتار، ایزدبانوی آب آفرین است.
دریاچههای سرخرنگ لیپار
در این منطقه چند آبگیر سرخرنگ و زیبا قرار دارد، اما این زیبایی با خطر بزرگی درآمیخته است. پیرامون این دریاچه ها باتلاق بوده و به سادگی و خیلی سریع انسان درون آن فرو میرود (یکی از همراهان ما که به کنار این دریاچه رفته بود، به یکباره درون باتلاق فرو رفت که با تلاش فراوان و با استفاده از ابزارهای کوهنوردی که همیشه همراه داشتیم، توانستیم او را نجات دهیم و از بروز یک فاجعه حتمی جلوگیری نماییم. یکی دیگر از همراهان ما از این رخداد فیلمبرداری کرده است).
بسیاری از اسطورهها و افسانههای خاص درباره جانوران اسرارآمیز، حتی در ادبیات ایرانی، با هندوستان پیوندی تنگاتنگ دارد. بر پایه گفتههای کتزیاسیس پزشک و تاریخنگار یونانی که هفده سال، سالهای ۴۱۵ تا ۳۹۸ پیش از میلاد، زمان اردشیر دوم و داریوش دوم، در دربار شکوهمند هخامنشیان زندگی میکرده و به کتابخانههای هگمتانه، شوش و پرسپولیس دسترسی داشته است، اژدهایی به نام مورتیخوراس (مورتی = مردم + خوراس = خوراک) به معنای آدم خوار، در جنوبشرقی ایران و در نزدیکی مرز ایران و هند میزیسته است.
او نوشته است که هندیان نماد «مورتیخوراس» که به شکل یک میمون عظیم الجثه بوده است را در معابد و نیایشگاههای خود نگاهداری میکردند. شاید داستان هالیوودی «کینگکنگ» برگرفته از این اسطوره باشد. این اژدهای میمونسان سرانجام به دست پهلوان ایرانی کشته شد، اما نکته شگفتآور این بود که خونی که از او بر زمین ریخته شد، هرگز خشک نشد. شاید این بخش اسطوره برگرفته از تالاب سرخرنگ لیپار باشد.
در کتاب جهانگیرنامه، از نبرد جهانگیر پسر رستم با یک دیو (شبهمیمون) در کوه سخن رفته است. جهانگیر در نبرد با این دیو کشته میشود. سپس رستم به جنگ این دیو رفته او را به انتقام خون پسر میکشد.
یکی دیو پیدا شد از روی کوه
که کوه از رخ زشتش آمد ستوه
بزد دست بر پهلو پاکزاد
ز روی کمر شد رها شیرزاد
بیافتاد چون سخت کوه از کمر
به سنگی قضا آمدش فرق سر
(جهانگیر نامه)
در کتاب فرامرزنامه، فرامرز پسر رستم به همراه بیژن به درخواست نوشاد پادشاه هند به نبرد کناس دیو مردمخوارکه تاکنون سه دختر نوشاد را ربوده است؛ میرود و پیروز میشود.
خدنگ سیهپر جوشن گذار
کجا کوه از او خواستی زینهار
نهاد از بر چرخ و بر زد گره
دهان خدنگش بر آمد به زه
چو چپ راست شد، راست آورد خم
شد ابروی چرخ از نهیبش دژم
(فرامرزنامه)
صخره انسانمانند لیپار
در کنار تالاب سرسبز و زیبای لیپار به نام وشتار، چند صخره وجود دارد که در ساعات طلوع و غروب که خورشید و یا ماه از کنار و با زاویه میتابند به شکل انسان متجسم میشوند. بیتردید این صخرههای دیوپیکر هراسناک، در افسانه اژدهای مورتیخوراس بیتاثیر نبودهاند. نگارنده از لحظه برآمدن ماه در پشت این صخره و ایجاد تصویر یک انسان عظیمالجثه توسط پرتوهای مهتاب بر روی این صخرهها فیلمی تهیه کرده است.
کوههای مریخی
در سمت چپ جاده چابهار به سمت بندر گواتر کوهستانی وجود دارد که در این سالها به کوههای مینیاتوری و یا مریخی معروف شدهاند. شکل نامانوس این کوهستان ناشی از فرسایش سریع در برابر باد و باران است که برخلاف فرسایشهای آرام و طبیعی، مهلتی برای رویش گیاهان باقی نمیگذارد و سرزمین را دندانه دندانه، چاکچاک و لبهدار کرده است. کمتر کوهستانی در جهان به این شکل وجود دارد. وجود سوراخهای ریز درون این سنگها به هنگام وزش باد باعث ایجاد توهم و تصور صداهای گوناگون میشود.
گلافشان تنگ
گِلافشان یک پدیده زمینشناختی دیدنی است. در این پدیده گل و لای چشمهوار از زیر زمین به سطح زمین آمده و برخلاف گلافشانهای استان گلستان، شکل مخروطی و ماهوری به خود میگیرد. بیشتر گِل افشان های ایران در نواحی ساحلی استان های هرمزگان و سیستان و بلوچستان قرار دارد. معروف ترین گل افشان ایران در منطقه تَنگ در استان سیستان و بلوچستان و در شهرستان کنارک قرار دارد. مردم محلی به این پدیده «بولوبولو» میگویند که کنایه از صدای ترکیدن حباب گاز بر فراز این گل افشان است.
موجافشانها
در سراسر کرانه جنوب شرقی، در کنار سواحل ماسه ای بسیار زیبا، به صخرههای موجافشان برمی خوریم که آب را تا بلندای زیادی پرتاب کرده منظره ای چشمنواز پدید میآورند. در برخی موارد درون سنگها راهآب هایی وجود دارد که موج به یکباره از درون صخرههای کرانه ساحل، به شکلی چشمگیر فوران میکند.
جزیره شیطان
در نزدیکی موجشکن اسکله پسابندر، در شرق چابهار، جزیرهای صخرهای به نام جزیره شیطان وجود دارد که در جزر آب نمایان شده و در مد آب ناپدید میشود. افسانههایی در مورد آن زبانزد مردم عامی است. با نگاهی دقیقتر از هوا، این جزیره شباهت فراوانی به محل دهانه برخورد شهابسنگهای آسمانی دارد، اما تاکنون هیچ پژوهش علمی در مورد این جزیره انجام نشده است. این مکان شگفت انگیز نیازمند بررسی و مطالعه ژرف دانشمندان و اندیشورزان دانشپژوه ایرانی است.
شهابسنگ نِگور
در سال ۱۳۸۶ خورشیدی، شهابسنگی در منطقه باستانی نگور سقوط کرد که به دلیل افسانه وجود الماس در دل آن توسط اشخاصی که آن را یافته بودند تکهتکه و خرد شد.
گورستان جنها
در نزدیکی بندر باستانی تیس، همچون بندر سیراف، سازوکار گردآوری آب باران از زمان هخامنشیان و ساسانیان وجود داشته که امروزه به نادرستی به گورستان جنها معروف شده است.
روستای پارومی
در سال ۱۸ پیش از میلاد سردار رومی «الیوس گالوس» از سوی امپراتور «اگوست» ماموریت تسخیر دریای سرخ، دریای هند و دریای پارس را یافت و سردار او «آنیوس پلو کاموس» برای تصرف ذخایر اشتهابرانگیز پارس، در ساحل کارمانیا نیرو پیاده و بندر تیس را تسخیر کرد. پس از پیش روی در ساحل، «آنیوس پلو کاموس» در یک نبرد تن به تن به دست سرداری ایرانی کشته شد و رومیان شکست خورده عقبنشینی کردند. به روایتی تیراندازی آرشگهر، کاموس سردار رومی را با پرتاب تیر از پای درآورده است. این مکان اینک «پارومی» نام دارد. اهالی این روستا که خود را از نوادگان رستم دستان میدانند درباره وجه تسمیه این روستا روایت میکنند که «این آخرین مکانی است که پای رومیان به آن رسیده و در همین مکان است که ارتش روم از رستم دستان و دلاوران ایرانی شکست خورده است». در این زمان کشور ایران از دو سو مورد هجوم کشورهای روم و کوشان قرار داشت. نبرد آنیوس پلو کاموس رومی در منطقه نزدیک به سیستان و کشته شدن او در یک نبرد تنبهتن به دست پهلوانی ایرانی، با نبرد کاموس کشانی با رستم (سیستانی) در شاهنامه فردوسی همانندیهای جالبی دارند. بیگمان شباهت این دو نام به یکدیگر تصادفی نیست.
در پارومی بود که ما شنیدیم روستاییان در زمان ناصرالدین شاه قاجار، در میان کوههای صعبالعبور استخوانهای شتر رستم را یافتهاند. پس از بازگشت و پیگیری به مورد شگفتآوری با عنوان «هیولای بلوچستان» برخورد کردیم که در نوشتار آینده به آن خواهیم پرداخت.