akbar-zolgharnain-480x300

در سرما و یخبندان

در دوازدهمِ یازدهمِ دوهزارو شانزده

با این بوران و برف و راه بندانِ جهان

نشسته ام کنارِ پنجره ی کوچکِ آشپزخانه ام

پُر از خالی ی بی انتها.

به زاغچه ای می نگرم

که از شاخه های پُر برفِ چناری کُهن

دُم تکان می دهد برای من

تا بخندم

به احوالِ روزگاری

سرشار از آوارگی، خشونت، بیزاری و بیعاری

تا در نهایت ناباوری

تنهایی و قهوه ی تلخم را

بنوشم قطره قطره

بپذیرم که لئونارد کُهِن نیز

به خاطره ها پیوست

و فسیل پارازیتِ ترامپ

جو جاهلانه ی زمانه را شکست

اینک بدان مهربان یار

بشارتِ هیچ معجزتی

دلِ این سالخورده همدانی ی عاشق را

نخواهد لرزاند

مگر حضور عاشقانه ترانه ای

که می سراید ترا

آبی تر از دریا

روشن تر از باران

بی مرزتر از رؤیا

۱۲ نوامبر ۲۰۱۶

استکهلم