امضای قانونی که ورود شهروندان هفت کشور از جمله ایران را به آمریکا ممنوع کرده است، بازتاب بسیاری در سراسر جهان داشته است. واکنش بسیاری از مردم آمریکا، برخی کشورها، هنرمندان و سیاستمداران جهان یک مخرج مشترک دارند؛ “ممانعت از ورود عموم مردم یک کشور آن هم به خاطر باورهای دینیشان، نقض آشکار موازین حقوق بشر است”. بنابراین، اگر آنچه رئیس جمهور میلیاردر آمریکا (که شوربختانه در محاصرهی مشاورانی است که از خودش هم کمتر از دنیای سیاست و دیپلماسی خبر دارند) میکند، ناقض اعلامیه جهانی حقوق بشر است، سکوت دبیرکل سازمان ملل متحد، معنادار است. باید شورای امنیت را فراخواند و نقض مبانی حقوق بشر را بررسی کرد. اگرچه اتحادیه اروپا اعلام کرده که این رفتار را نمیپسندد، اما باید نشان دهد که به اصول حقوق بشر پایبند است و از حرف پا فراتر نهد و همگام با مردم آمریکا دادخواهی کند از مردمی که زادگاهشان کشورهایی است که با وجود حکومتهای دینی، مانند دولتمردان کشورشان فکر نمیکنند.
ترامپ اعلام کرده علت برقراری چنین نظمی، ایجاد امنیت در خاک آمریکا است. ادعایی که آمار نشان میدهد محلی از اِعراب ندارد. او نظرهای غیرانسانی خویش را با سیاستهای ناعادلانه علیه مسلمانها (دقت کنید، مسلمانها واژهای است که شامل همهی شهروندان کشورهایی میشود که اکثریتشان مسلمان هستند. مسلمانهایی که گاه به هیچ یک از آئین اسلام باور ندارند.) و ارائه آمار نادرست، مشروعیت میبخشد.
نیویورک تایمز در یادداشت روز شنبه خود نوشت: “اندکی از ترورهای انجام شده در خاک آمریکا، توسط تروریستهای مسلمان انجام شده است.” در گفتگوی رئیس جمهور تازه بر اریکهی قدرت نشسته آمریکا با فرید زکریا، گزارشگر مشهور شبکه تلویزیونی سی ان ان، ترامپ در برابر این پرسش که در ترورهای انجام شده یازده سپتامبر و بعد از آن هیچ یک از اتباع هفت کشوری که شهروندانشان از ورود به آمریکا منع شدهاند، دخالتی نداشتهاند و همگی اهل عربستانسعودی، پاکستان، امارات متحده عربی و … بودهاند. پاسخ مشخصی ندارد و امنیت ملی را دلیل این تصمیمگیری اعلام میکند.
روزنامهی نیویورک تایمز برای ثابت کردن ادعای خود به پژوهش چارلز کورزمن Charles Kurzman استاد دانشگاه کارولینای شمالی اشاره میکند. براساس تحقیقی که چارلز کورزمن انجام داده؛ از یازده سپتامبر تاکنون، تنها ۱۲۳ آمریکایی توسط تروریستهای مسلمان کشته شدهاند. همین تحقیق نشان میدهد که جمع کشتهشدگان در آمریکا در همین دوره، بیش از ۲۳۰۰۰۰ نفر بوده است. قتلها توسط؛ گروههای خلافکار، نهادهای پنهان و آشکار توزیع موادمخدر، همسران عصبانی و خشونتگرا، سفیدهای نژادپرست، بیماران روحی و … انجام شده است. در بخش دیگر این تحقیق آمده است که تنها ۲۳ درصد کسانی که در لیست ترور دولت آمریکا قرار دارند، تبارشان از هفت کشوری است که شهروندانشان منع ورود شدهاند. ترامپ در سخنرانی روز تحلیف ریاست جمهوری، اعلام کرد بنا دارد قدرت را از دیپلماتها و سیاستمداران بگیرد و به مردم برگرداند. مردمی که طبق تحقیق چارلز کورزمن، تنها ۳۰ تا ۴۰ درصدشان نگران یا اندکی نگران عملیات تروریستی توسط مسلمانها هستند.
برای مبارزه با دروغهای ترامپ و جلوگیری از حرکت قطاری که به سوی خشونت راه انداخته است، گروههای حقوق بشری و سایر مخالفان ریاست جمهوریاش، عملیات جدیدی را سازماندهی کردهاند. براساس آنچه تاکنون انجام شده، (دیوارکشی بین مرزها و ممنوعیت ورود مسلمانان به آمریکا) نه تنها زیر پا گذاشتن قانون اساسی آمریکا است که نقض آشکار اعلامیه جهانی حقوق بشر میباشد. طبق مادهی دوم اعلامیه جهانی حقوق بشر، تبعیضنژادی بر اساس ملیت و تبار ملی، مجاز نیست.
مادهٔ ۲: “همه انسانها بی هیچ تمایزی از هر سان که باشند، اعم از نژاد، رنگ، جنسیت، زبان، مذهب، عقاید سیاسی یا هر عقیدهی دیگری، خاستگاه اجتماعی و ملی، [وضعیت] دارایی، [محل] تولد یا در هر جایگاهی که باشند، سزاوار تمامی حقوق و آزادیهای مطرح در این «اعلامیه»اند. به علاوه، میان انسانها بر اساس جایگاه سیاسی، قلمرو قضایی و وضعیت بینالمللی مملکت یا سرزمینی که فرد به آن متعلق است، فارغ از اینکه سرزمین وی مستقل، تحت قیمومت، غیرخودمختار یا تحت هرگونه محدودیت در حق حاکمیت خود باشد، هیچ تمایزی وجود ندارد.”
طبق قانون اساسی آمریکا همهی کسانی که به طور قانونی در آن کشور زندگی میکنند باید از حمایت و پشتیبانی دولت برخوردار باشند. اما دستور اخیر ترامپ این اصل قانون اساسی آمریکا را نهی کرده است؛ جلوگیری از بازگشت کسانی که با ویزای قانونی در آمریکا کار کردهاند، درس خواندهاند یا اقامت دارند، نقض قانون اساسی است و موازین حقوق بشر.
چنانچه اشاره شد؛ ترامپ علت وضع این قانون را جلوگیری از عملیات تروریستی درون خاک آمریکا اعلام کرده است. اما کارشناسان و منتقدان معتقدند هیچ یک از کشورهای تروریستپرور در لیست آقای ترامپ نیستند. یکی از کارشناسان اقتصادی معتقد است ترامپ در کشورهایی که منافع اقتصادی داشته، منع ورود برایشان وضع نکرده است. آمار هم نشان میدهد که او در هیچ یک از هفت کشوری که شهروندانشان از ورود به آمریکا منع شدهاند، سرمایهگذاری و منفعتی ندارد.
تصمیم ترامپ میتواند برآمدهای خطرناکی نیز داشته باشد؛ از جمله اختلافهای دینی را میتواند دامن بزند (ترامپ گفته است که مسیحیان در ورود به آمریکا و دریافت پناهندگی مشکلی ندارند. در این معنا اختلاف اسلام و مسیحیت دامن زده میشود) و اقدامهای نژادپرستانه و تبعیضنژادی را افزایش دهد. به همین خاطر است که میگویم باید این موضوع هر چه زودتر در سطح سازمان ملل مطرح شود. اکنون زمان آن فرارسیده که کشورهای عضو سازمان ملل بدانند تا زمانی که ترامپ بر اریکه قدرت تکیه زده است، رفتار آمریکا با سازمان ملل، ناتو و همهی پیمانهای بینالمللی چگونه خواهد بود. از پیمان ناتو میگویم، زیرا اساسنامهی این سازمان نظامی هم بر اساس موازین حقوق بشر تنظیم شده است. بنابراین اگر تصمیمهای رئیس جمهور آمریکا در تناقض باشد با حقوق فردی و اولیه انسانها که از اصول پذیرفته شده اعلامیه حقوق بشر است، جهان با عضوی روبرو شده که موازین امضا شده و پذیرفتهاش را نادیده میگیرد. در چنین شرایطی باید در اندیشهی اقدامی ضروری و جهانی بود.
با امضای قانون ممنوعیت ورود شهروندان هفت کشور جهان به آمریکا، بسیاری از کشورها واکنش نشان دادند که شدیدترینشان واکنش ایران بوده که اعلام کرده از ورود آمریکاییها به ایران جلوگیری خواهد کرد. اندونزی که بزرگترین کشور مسلمان جهان است، روز یکشنبه در اطلاعیهای اعلام کرد که تصمیم ترامپ میتواند مبارزه با تروریسم جهانی را با دشواری روبرو کند. دولتهای آلمان و فرانسه به شدت مخالف تصویب این قانون بودهاند. نخستوزیر بریتانیا، تنها به صورت نرم از چنین قانونی انتقاد کرده است. این در حالی است که حزب کارگر انگلیس، به شدت مخالف این قانون است. کانادا از این هم فراتر رفته و اعلام کرده، پناهجویانی که از آمریکا اخراج شدهاند، میتوانند به کانادا بروند. کشورهای اسکاندیناوی هم از سیاستهای ترامپ انتقاد کردهاند. روز دوشنبه، وزیر خارجه سوئد، سفیر آمریکا را فراخواند تا در مورد قانون جدید توضیح دهد و وزارت امور خارجه نروژ هم در نامهای به سفارت آمریکا، خواسته است تا وضعیت نروژیهایی که دو ملیتی هستند را روشن کنند و سرانجام دولت عراق روز دوشنبه قانون «اقدام متقابل» علیه آمریکاییها را تصویب کرد.
با این همه مخالفتهای داخلی و بینالمللی، به گزارش خبرگزاری نروژ؛ ترامپ بسیار از تصمیم خود راضی است و معتقد است که اجرای قانون به خوبی پیش میرود.
***
برای دریافت بهتر آنچه در ایالت متحده آمریکا میگذرد، نگاهی کوتاه به تاریخچهی چنین تصمیمهایی در سرزمین آمریکا بی فایده نیست:
در تابستان ۱۹۳۹ رزمناو سنت لوئیس وارد حوزهی اقیانوس اطلس در مرزهای آمریکا شد. کشتی حامل ۹۳۷ مسافر که بیشترشان یهودی و از آلمان هیتلری گریخته بودند، به امید یافتن پناهگاهی در این سوی دنیا نخست در ساحل هاوانا پهلو گرفت. اما کوباییها از پذیرش آنان سر باز زدند و اجازهی پیاده شدن به مسافران ندادند. کاپیتان کشتی برای یافتن سقفی در خشکی به سوی ساحل فلوریدا راند. بسیاری از مسافرها در تلگرافی که برای فرانکلین روزولت، رئیسجمهور وقت آمریکا نوشتند، از او درخواست پناهندگی کردند. این درخواست هرگز پاسخ داده نشد. بعداز چند روز سرانجام کشتی غولپیکر سنتلوئیس بار دیگر مسیر خود را به سوی اروپا ادامه داد. خاطرات به دست آمده از مسافران نشان میدهد که ۲۵۴ نفر از آنان در کورههای آدمسوزی هولوکاست جان باختند.
ماجرای کشتی سنتلوئیس و آن سفر جهنمی، بعداز تصویب قانون منع ورود شهروندان هفت کشور به آمریکا، در بسیاری از رسانهها نقل شده است. البته قیاس بدی هم نیست. در سال ۱۹۳۹ هم علت نپذیرفتن مسافران کشتی سنتلوئیس، امینت ملی اعلام شد. روزولت بارها در گفتگو با رسانهها با صدای بلند میگفت: “شاید داخل کشتی، جاسوسهای آلمانی هم باشند.” این ادعا حتا یک سال بعد در یک کنفرانس خبری که کاخ سفید ترتیب داده بود، تکرار شد. روزولت به روزنامهنگاران گفت: “ماجرای بسیار دهشتناکی است، در برخی از کشورهایی که پناهجویان رفتهاند؛ بویژه پناهجویان یهودی، تعداد زیادی جاسوس پیدا شدند.” در واقع نگرانی اساسی روزولت نه نازیهای هیتلری که باور و عقیدهی پناهجویان بود. چنین رفتاری مهماننوازی آمریکاییها را ضعیف کرده است.
بسیاری بر این باورند که مشی ترامپ و تصمیمهای او «غیرآمریکایی» است. در این معنا تصمیم او هم وجه درست دارد و هم وجوه نادرست. درواقع آمریکا یکی از نادر کشورهای جهان است که هر ساله تعداد زیادی مهاجر میپذیرد. البته نرخ پذیرش پناهندگی در آمریکا همیشه کمتر از اروپا بوده است. نرخ پذیرش پناهنده در آمریکا همیشه به شرایط اقتصادی و سیاسی در دورههای گوناگون بستگی داشته است. آمار نشان میدهد که آمریکا هرگز تعداد پناهندگان پذیرفته شدهاش کمتر از سالهای بعد از ۲۰۰۱ نبوده است. به این ترتیب، ترامپ میتواند ادعا کند که من همان کاری میکنم که پیشینیان کردند و شرایط اکنون بدتر از سالهای ریاست جمهوری اوباما نیست (یادمان باشد که سال پیش جناب اوباما بود که پایهگذار چنین سیاستهایی بود. او بی درنگ پس از توافق برجام، لایحهی درخواست ویزا برای ورود به آمریکا برای شهروندان پنج کشور را که جمهوریخواهان در سنا تصویب کرده بودند را امضا و تأیید کرد). اما اگر پیشینیان اشتباه کردند و گناهی مرتکب شدند، اکنون تکرار دیگر بار آن توسط ترامپ، گناه را کمتر نمیکند. ایکاش دولت ترامپ که بیشترشان میلیاردهای بی غم و اندوه هستند و از دنیای سیاست چیزی مگر کسب درآمد نمیدانند، از آنچه در سال ۱۹۳۹ و ۲۰۰۱ رخ داد، درس عبرت میگرفتند که با بستن مرزها به روی پناهجویان یا کسانی که روادید قانونی دارند، امنیت ملی که تآمین نمیشود، هیچ، منافع اقتصادی هم به خطر میافتد.