خجسته باد سیزده نوروز، جشن پیروزی ایزد تیر بر دیو خشکسالی
معنای سیزده به در:
“به” یعنی “به سوی”؛ و “در” به معنای “در و دشت” است ، که در گفت وگوی مردمی رواج بسیار دارد. بنابراین، سیزده به در، یعنی “رفتن به سوی در و دشت و صحرا در روز سیزدهم.”
سیزده به در، جشن واقعی بهار است. طراوت و سرسبزی به طبیعت بازگشته و طبیعت نیز مردم را به سوی خود میخواند.
سیزده به در، پایان بخش جشنهای نوروزی، از زیباترین و مهمترین رسمهای مشترک در میان قومهای ایرانی است که اکنون روز آشتی با طبیعت، یا “روز طبیعت” نیز خوانده میشود.
ایرانیان از گذشته های دور، پس از چند روز دید و بازدید و، گویا برای تکمیل شادی خود و زدودن هرگونه خمودگی ناشی از تکرارهای هر روزی، در روز سیزدهم فروردین ماه ، با بیرون آمدن از خانه و پناه گرفتن در آغوش طبیعت ، مراسم سیزده بهدر را اجرا میکنند.
در همه شهرها و روستاها و عشیره های ایرانی و سرزمینهای پارسی زبان، خانواده ها به صورت گروهی یا چند خانواده با هم، خوراک ظهر را آماده کرده و آجیل و خوردنی های سفره هفت سین را همراه با ابزار و سایل موسیقی و بازی با خود برداشته و به دامان صحرا و طبیعت میروند و سبزه هفت سین را به آب روان میسپارند تا به طبیعت بازگردد.
شوخی، توپ بازی، تاب خوردن و دست افشانی و پایکوبی، از ویژگیهای روز سیزده به در است. گره زدن سبزه به نیت باز شدن گره دشواریها و برآورده شدن آرزوها ، از دیگر رسوم این روز است .
فرهنگ اساطیری برای رسمهای سیزده بدر معنیهای نمادینی دارد. شادی و خوشگذرانی در این روز به منظور دور انداختن اندیشه های تیره و رنج آفرین روزمره است. روبوسی نماد آشتی و زدودن کدورت هاست. به آب افکندن سبزه های تازه رُسته نشانه ی دادن هدیه به ایزد آب یا ناهید؛ و گره زدن سبزه برای باز شدن بخت، نماد جفت یابی برای تسلسل نسلهاست. رسم اجرای انواع مسابقه، به ویژه اسب دوانی، یادآور کشمکش ایزد باران و دیو خشکسالی به شمار میرود.
پیوند مردم با سیزده به در چنان است که اگر خانواده ای نتواند تمام روز را به باغ و صحرا برود، در بعد از ظهر روز سیزدهم، حتا برای زمان کوتاهی هم که شده برای گره زدن سبزه، به آب دادن سبزه های سفره هفت سین، و بیرون کردن نحسی (!) از خانه، به باغ یا گردشگاهی عمومی میروند.
نگاهی به بنیاد جشن سیزده بدر
به طور کلی در مقایسه با دیگر جشن های ایرانی، دیرینگی و ریشه ی جشن سیزده به در در پرده ی ابهام است و مانند بنیان جشنهای دیگر روشن نیست.
در سندهای تاریخی اشاره ی مستقیمی به وجود چنین مراسمی در گذشته های دور نشده است؛ ولی اشاره هایی به روز سیزدهم فروردین به چشم میخورد.
گفته شده است که ایرانیان باستان در آغاز سال نو، پس از دوازده روز جشن و شادی به نشانه ی دوازده ماه سال، روز سیزدهم را که روز فرخنده ای می دانسته اند به باغ و صحرا میرفتند و با طبیعت میگذراندند. در حقیقت با این آیین، دوره نوروز را رسمن به پایان میرساندند.
سرزمین ایران همواره با کمبود آب روبه رو بوده است. از این رو جای شگفتی نیست که مردم این فلات همیشه خواهان باران بوده باشند. از متنهای کهن چنین در مییابیم که جشن سیزدهم فروردین از پیش از اشو زرتشت (تقریبن۱۸۰۰ پیش از میلاد) مرسوم بوده است.
در سالنمای ایران باستان سیزدهم روز از ماه فروردین (و هر ماه)، تیر روز نام دارد. ایزد تیر، که در اوستا، یَشتی به نام آن وجود دارد، ایزد باران است. نشانه هایی در دست است که ایرانیانِ برای آن که ایزد باران در سال نو بر دیو خشکسالی پیروز شود و برای درخواست باران، از خانه های خود بیرون می رفتند، و روزی را در دشت و دمن، زیر آسمان فراخ بسر می بردند و پیروزی تیر یا تیشتر را در نبرد با دیو اپوش جشن می گرفتند، و به شادی و بازی پرداخته، و به یاد ایزدتیر اسب میتاختند. در نیایش روز تیر از این ایزد یاد میکردند و از او در خواست باران مینمودند. بنابراین پیشینه، ایرانیان پس از دوازده روز برگزاری آیین های نوروزی، روز سیزدهم (تیر روز) را به دشت و صحرا و کنار جویبارها میرفتند و با رقص و سرودخوانی و نیایش به شادی و پایکوبی می پرداختند و از خداوند آرزوی باران می کردند.
در اسطوره های ایرانی آمده است، که نگاهبان این روز، ایزد تیر، به شکل اسبی ست، که همواره با دیو خشکسالی و خشکی، «اپوش »، در نبرد است.
آناهیتا، ایزدبانوی آب و باروری بوده است. از این روی، سبزه هایی را که برای نوروز و در خانه های خود سبز کرده بودند، به آب های روان و جویبارها می سپردند، تا سپاس خود را به آناهیتا پیشکش کنند. با این کار، در واقع، دانه های بارور را برای بازگشت به طبیعت به آناهیتا باز می گرداندند.
آیینهای سیزده بدر
این رویداد دارای آیین های ویژه ای است که در درازای تاریخ پدید آمده و اندک اندک چهره ی سنت به خود گرفته است. شماری از آنها چنین است:
- گره زدن سبزه
- سبزه به رود سپردن
- خوردنکاهو و سکنجبین (سرکه انگبین)
- پختن خوراک های گوناگون در صحرا و باغ، به ویژهآش رشته
- پرتاب ۱۳ عدد سنگ (در مناطق کردنشین)
ایرانیان مقیم هند سبزه ی سیزده بدر را در رود گنگ و یموناجمنا می اندازند.
روز سیزده نحس نیست!
در آثار الباقیه ابوریحان بیرونی، جدولی دربارهی سعد و نحس بودن روزها وجود دارد که در آن برای سیزدهم نوروز که تیر روز نام دارد، واژه ی سعد به معنی نیک و فرخنده آمده است. پس از ورود تازیان به ایران چون آنها سیزدهم همه ماههای قمری را نحس می دانند، به نادرست سیزدهم نوروز نیز نحس پنداشته شده است.
در پیوند با مسیحیت، برخی از پژوهشگران میگویند، باور به نحس بودن عدد سیزده پیامدی است که از پیوند و همسایگی با جهان مسیحیت به زرتشتیان و مسلمانان راه یافته است. بنیاد این باور این گونه است که چون یهودای اسخر یوطی، یکی از دوازده حواری مسیح، نقشه کشید تا وی را به مخالفانش تسلیم کند قرار بر این گذارد که هنگامی که وارد محفل مسیح میشود، او را ببوسد تا دشمنانش، که در پی شناسایی و دستگیری او بودند، او را بشناسند. و چنین کردند. بدینسان مسیح دستگیر شد. از آنجا که یهودای اسخر یوطی سیزدهمین فردی بود که وارد جمع مسیح و یازده شاگردش شد و سبب دستگیری، محاکمه، و مصلوب شدن عیسا مسیح گردید، عیسویان عدد سیزده را شوم و بدشگون دانستند.
فلسفه سبزه گره زدن
افسانه ی آفرینش در ایران باستان و موضوع نخستین بشر و نخستین شاه و دانستن روایاتی درباره ی کیومرس (نخستین خدیو کشورگشا) به روشن شدن بعضی نکته ها یاری می دهد. در اوستا چندین بار از کیومرس سخن به میان آمده و نخستین پادشاه و نیز نخستین بشر نامیده شده است. گفته های حمزه اصفهانی در کتاب سنی ملوک الارض و الانبیا و گفته های ابوریحان در آثار الباقیه بر پایه ی همان آگاهی هایی است که در منابع پهلوی وجود دارد. مشیه و مشیانه که دختر و پسر دوقلوی کیومرس بودند، در روز سیزدهم فروردین با هم ازدواج کردند. در آن زمان چون عقد و نکاحی شناخته شده نبود، آن دو با گره زدن دو شاخه ی گیاه مورد، پایه ی همسری خود را بنا نهادند. از آن پس ، ایرانیان باستان آن مراسم را – بویژه دختران و پسران دم بخت – انجام می دادند. امروز هم دختران و پسران برای بستن پیمان زناشویی نیت میکنند و علف گره می زنند. در مناطق کردنشین در پایان روز سیزده بدر ۱۳عدد سنگ را به پشت سر پرتاب و به ازای هر سنگ یک آرزوی نیک میکنند؛ و بدین ترتیب، بلاها و نحسیها را پشت سر میگذارند.
تاریخچه دروغ سیزده ، یا “ماهی آوریل”
نزدیک به هفتاد سال است که در ایران، گفتن دروغ سیزدهم نوروز(ماهی آوریل فرانسوی ها)، توسط رسانه ها و روزنامه نگاران ایرانی رواج داده شده است. معمولن آغاز ماه آوریل یک روز پیش از سیزده نوروز ست، و این همزمانی دست آویزی شد که در سیزده نوروز به عنوان بخشی از جشن و بجای نیایش برای باران و باروری زمین، به شوخی دروغ پراکنی کنند، اما به ندرت پیش میاید که دروغ چنان ماهرانه و نزدیک به واقعیت بافته شده باشد که شنونده یا خواننده را غافلگیرکند و آن را راست پندارد.
یکی از روایت های شنیدنی این است که گویند، در فرانسه در ماه آوریل، هنگامی که ماهیگیران با دست های تهی و یا ماهی اندک به ساحل باز می گشتند، مردم بندر روی تکه های چوب و مقوا، نقش ماهی را می کشیدند و به آنان می دادند که با خود به شهر بیاورند. ماهیگیران هم برای اینکه از سوی مردم سرزنش نشوند، به دروغ می گفتند که قایقشان در دریا به گل نشسته و نتوانسته اند ماهی بگیرند. مردم هم با هلهله و شوخی می گفتند: “هاه هاه ، ماهی آوریل”!
در یکی از سال های دهه ی شصت رادیو فرانس اینتر، در گزارشی دروغ، گفت: “یک هواپیمای گالاکسی به گنجایش هزار تن، مردم را به رایگان برای دو روز به نیویورک می برد و باز می گرداند”، و اعلام کرد که مردمی که مایل به سفر هستند برای نام نویسی به زیر برج ایفل بروند. هزاران تن با شنیدن آن خبر برای سفر رایگان در زیر برج ایفل گرد آمدند، و ساعت ها زیر باران منتظر ماندند.
اسماعیل پوروالی، در ماهنامه روزگار نو که در پاریس منتشر میشد، در اردیبهشت ۱۳۷۰ خورشیدی نوشت:
“ما شماره ی سیزده فروردین سال ۱۳۲۲ شمسی روزنامه ی نبرد را یکپارچه به صورت دروغ درآوردیم. یکی از این دروغها، نطقی بود از هیتلر، که در آن بحبوحه ی جنگ، دستور آتشبس می داد و این مژده ای بود که همه ی مردم از پیر و جوان، زن و مرد و بزرگ و کوچک را خوشحال میکرد. درکنار این دروغ شادی دهنده، دروغ آزاردهنده ای که در آن روز بساط سیزده نوروز خیلی ها را به هم ریخت، خبر فوت «حاج محتشم السلطنه» رئیس مجلس وقت بود، که چون در بین مردم تهران، بخصوص بازاریها، وجهه و احترام و اعتباری خاص داشت، هزارها نفر راه خانه ی او را در پیش گرفتند تا در مراسم تشییع جنازه اش شرکت کنند.”!
*بر بنیان یادداشت های گردآوری شده ی خاک خورده شخصی