از اینجا، از آنجا، از هر جا / ۱۰۰

صبح بسیار زود است. در سراسر شب در تورنتو باران باریده. هوا بسیار ملایم و بهاری است. هوای بهار مثل دل آدم عاشق همواره بی قرار و در تغییر است. اگر صفا و طراوت بهاری را می جویید باید صبح زود به پارک های باران خورده ی تورنتو بروید. باغ و جنگل در هوای باران خورده در شور و حال عجیب عرفانی غوطه ور است و روح انسان را به پرواز درمی آورد. چه زیباست در این بهار دل انگیز پنجره ی دل را باز کنیم و روح را با نسیم بهاری صفا بخشیم.

این بار در این بهار بارانی به سراغ یکی از عاشق ترین آدم ها می رویم که آثار بی بدیلش شاهکاری جانبخش است. لبریز از زیبایی ها، عشق ها و امیدها. او انسانی کامل است. چه چیزی بهتر از آن که با کلامی از این شاعر در این جنگل باران خورده و آن هم در وصف جوانی سخن را آغاز کنیم:

جوانی بر سر کوچ است، دریاب این جوانی را

که شهری باز نشناسد غریب کاروانی را

خمیده پشت از آن گشتند پیران جهاندیده

که اندر خاک می جویند ایام جوانی را

به باطل می دهی بر باد، عمر نازنین کز وی

به حاصل می توان کردن، حیات جاودانی را

“نظامی” گر دلی داری، نوای عاشقی برکش

سماع ارغوانی را، شراب ارغوانی را

درست حدس زدید، این استاد بزرگ و سخن آفرین بی همتا، حکیم نظامی گنجوی است. نظامی یکی از نوابغ باغ پر بار شعر و ادب فارسی و از بنیان گذاران مکتب داستان سرایی است. به طور یقین می توان گفت کسی را یارای برابری با اشعار نغز و مثنوی های عاشقانه ی او نیست. از نظامی پنج گنجینه ی ادبی به یادگار مانده که به خمسه ی نظامی معروف است. مخزن الاسرار، خسرو و شیرین، لیلی و مجنون، هفت پیکر، اسکندرنامه. او در عین حال دیوان اشعاری هم دارد که شامل قصاید و غزلیات است.

بیایید چند لحظه ای در کنار نظامی در این بهار دل انگیز تورنتو بنشینیم، دمی از عالم و دنیای روزمره جدا شویم. گوش جان بسپاریم به نغمه های زیبای نظامی که واقعا درون را آتش می زند و مرغ روح را به پرواز درمی آورد:

ساقی می لاله رنگ برگیر

جامی به نوای چنگ برگیر

آن می که کلید گنج شادی ست

جان داروی گنج کیقبادی ست

ساقی، می ارغوانی ام ده

یاری ده زندگانی ام ده

در می، به امید آن زنم چنگ

تا بازگشاید این دل تنگ

زین پیش نشاطی آزمودم

امروز نه آن کسم که بودم

این نیز چو بگذرد ز دستم

عاجزتر ازین شوم که هستم

نظامی در طول زندگی اش، سه همسر، پس از فوت هر یک، اختیار کرد که هر یک پیش از او جهان را وداع گفتند. از بین زنان خویش به “آفاق” که نخستین آنها بود علاقه ای شدید و عشقی آتشین داشت. در همین دوران عاشقانه او داستان خسرو و شیرین را سروده است، اما از بد روزگار و گردش زمانه ی کج مدار، هنگام سرودن این داستان عاشقانه ی شورانگیز، آفاق از دنیا رفت و از وی فرزندی به نام محمد برای نظامی به یادگار ماند. داستان از دنیا رفتن آفاق را نظامی در خاتمه ی کتاب خسرو و شیرین، زمانی که شیرین به کام مرگ می رود، با حسرت و زیبایی بی نظیری به تصویر کشیده است که این بیان از تأثر فراوان و حسرت عمیق او در فراق معشوق عزیزش آفاق، حکایت دارد:

زهی شیرین و شیرین مردن او

زهی جان دادن و جان بردن او

تو کز عبرت، بدین افسانه مانی

چه پنداری، مگر افسانه خوانی

درین افسانه، شرط است اشک راندن

گلابی تلخ، بر شیرین فشاندن

به حکم آن که آن کم زندگانی

چو گل بر باد شد روز جوانی

سبک رو، چون بت قبچاق من بود

تو خود پنداشتی کآفاق من بود

همایون پیکری، نغز و خردمند

فرستاده به من، دارای دربند

سران را گوش بر مالش نهاده

مرا در همسری بالش نهاده

چو ترکان گشته سوی کوچ محتاج

به ترکی داده رختم را به تاراج

اگر شد ترکم از خر گه نهانی

خدایا، ترک زادم را تو دانی

نظامی حکیمی خردمند است که در هر مقوله سخن گفته است. پندها، راهنمایی ها و اندرزهای حکیمانه ی او می تواند سرمشق و الگویی برای زندگی و خانواده ها باشد. به طوری که این استاد زمانه در هر جایی که در روایت داستان هایش محل مناسبی می یابد از بیان این سخنان انسان ساز و آینده نگر دریغ نمی کند.

او در بیان واقعیت های زندگی به تنها فرزند خود ـ محمد ـ که زیاد دل به کار و کوشش نمی داد و دنبال کار و کسب مناسبی نبود و شاید گه گاهی هم اشعاری ضعیف می سرود در کتاب لیلی و مجنون ، این گونه پدرانه نصیحت می کند. این نصیحت اختصاصی نظامی به فرزندش نیست، این سخن حکیمانه ی یک ایرانی خردمند، برای تمام فرزندان ایران زمین است، در هر کجای این دنیا که می خواهند باشند:

ای چارده ساله ی قره العین

بالغ نظر علوم کونین

غافل منشین نه وقت بازی ست

وقت هنر است و سرفرازی ست

آنجا که بزرگ بایدت بود

فرزندی من نداردت سود

چون شیر به خود سپه شکن باش

فرزند خصال خویشتن باش

در شعر مپیچ و در فن او

چون اکذب اوست احسن او

زین فن، مطلب بلند نامی

کان ختم شده ست بر نظامی

اقامت نظامی در تمام دوران عمرش در شهر گنجه بوده که اکنون جزو شهرهای کشور جمهوری آذربایجان است. تاریخ تولد او به درستی مشخص نیست. استنباط ها این است که او در میان سال های ۵۳۹ یا ۵۴۰ هجری به دنیا آمده و در سال های ۶۰۰ تا ۶۰۲ در سنی حدود ۶۰ سال وفات یافته و آرامگاه او اکنون در شهر گنجه زیارتگاه اهل دل و عاشقان شعر و ادب فارسی است. بعضی روایت ها نیز وجود دارد که پدرانش اهل تفرش بودند و از آنجا به گنجه آمده اند. در تفرش محله ای منسوب به محل سکونت نظامی وجود دارد و خیابانی هم به نام او است. در هر حال نظامی اهل هر جا که باشد آثار جاویدانش به زبان فارسی و ازآن شعر و ادب ایران است.

عشق و بهار، شعری از نظامی

بساز ای یار، با یاران دلسوز  

که دی رفت و نخواهد ماند امروز

گره بگشای با ما بستگی چند

شتاب عمر بین آهستگی چند

به عمری کو بود پنجاه یا شصت

چه باید صد گره بر جان خود بست

خوش آن باشد که امشب باده نوشیم

امان باشد؟ که فردا باز کوشیم

چو بر فردا نماند امیدواری

بباید کردن امشب سازگاری

بهاری داری ازوی بر خور امروز

که هر فصلی نخواهد بود نوروز

گلی کو را نبوید آدمی زاد

چو هنگام خزان آید برد باد

گل آن بهتر کزو گلاب خیزد

گلابی گر گذارد گل بریزد

نهادستی ز عشقم حلقه در گوش

بدین عیبم خریدی باز مفروش

تمنای من از عمر و جوانی

وصال تست وانگه زندگانی

سر زلفت به گیسو باز بندم

گهی گریم ز عشقت گاه خندم

چنان بندم به دل نقش نگینت

که بر دستت نداند آستینت

در آغوش آنچنان گیرم تنت را

که نبود آگهی پیراهنت را

گر از دستم چنین کاری بر آید

ز هر خاریم گلزاری بر آید

اخبار کتاب و تازه های نشر

طبق آمارهای رسمی منتشر شده در سال گذشته (۱۳۹۵) داستان های عامه پسند خارجی بازار نشر کتاب ایران را در اختیار داشته است و این نشان از این است که ما در حوزه ی نشر ادبیات داستانی مشکل اساسی داریم. اولین مشکل تألیف کتاب خوب است. مشکل بعدی عدم استقبال خوانندگان از کتاب های نویسندگان ایرانی است. مخاطبان ادبیات داستانی ایران کتاب های درجه دو و سه ترجمه شده از نویسندگان خارجی را بر کتاب های درجه یک نوشته شده توسط نویسندگان داخلی ترجیح می دهند.

ایراد دیگری که در این زمینه وجود دارد عدم استقبال ناشران از نشر کتاب های نویسندگان داخلی است. این عوامل باعث شده اند که ما در این سال ها در حوزه ی نشر ادبیات داستانی اثر قابل توجهی در بازار مشاهده نکنیم، البته موضوع سانسور و کنترل بر آثار متقاضی نشر نیز مزید بر علت است.

طبق آمارهای منتشره در سال گذشته حدود شش هزار و پانصد عنوان کتاب چاپ اول در زمینه ی ادبیات داستانی به بازار آمده است که حدود نصف این تعداد، آثار ترجمه شده است، اما سهم فروش به این نسبت تقسیم نشده است. بازار کتاب داستانی در دست آثار نویسندگانی همچون جوجو مویز و الیف شافاک است، در حالی که بسیاری از کتاب های نویسندگان ایرانی که منتشر شده اند از آثار نویسندگان خارجی برتر و ارزشمندتر هستند.

تفکر هفته

این هفته به ضرورت تغییر در زندگی فکر کنید. آیا شما به این تغییر اعتقاد دارید؟ اگر دارید از کجا باید آن را شروع کرد؟ از برنامه های روزانه.

این را بدانید که هیچ تغییری به وجود نخواهد آمد مگر آن که شما برنامه های روزانه ی خودتان را تغییر دهید. بهترین زمان این تغییر در آغاز سال نو است. پس چرا معطل هستید، از همین امروز شروع کنید. فکر نکنید که تغییر باید بسیار گسترده و یک زمان باشد، نه. تغییر باید کوچک، حساب شده و مداوم باشد تا نتیجه ی مطلوب به دست آید. تصمیم گرفتن به تنهایی نتیجه بخش نیست. عمل کردن ولو به میزان کم، شروع تغییر است. پس بدون هیچ بحث و نظری عملا تغییرات کوچک را در زندگیتان شروع کنید.

ملانصرالدین در تورنتو

این روزها که بازار دید و بازدید عید نوروز گرم است اغلب در این گردهمایی ها فرصت هایی پیش می آید که افراد پس از مدتها که از یکدیگر خبر ندارند، ناگهان باهم در جلسه ای، مراسمی یا یک گردهمایی مواجه می شوند. در یکی از همین گونه مراسم که در آن استاد بزرگوار حضرت ملانصرالدین چون شمع محفل یاران یکدل حضور داشت و علاقمندان و مشتاقان حضرتش او را در میان گرفته بودند و از هر دری سخن می گفتند، حقیر نیز فرصتی یافتم و از استاد پرسیدم:”نظر حضرتعالی در رابطه با الگوی زندگی در اینجا چیست و ما باید چگونه رفتار کنیم؟” ایشان با وسعت فکر و ژرف اندیشی خاص خود گفت: «این موضوع به طرز تفکر و اندیشه ی افراد بستگی دارد، اما لازمه ی زندگی در مهاجرت تأثیرپذیری و لزوم تغییر و تحول در الگوها است.

به عبارت دیگر ما در یک محیط جدید با فرهنگ ها و آئین هایی مواجه می شویم که چه بسا با فرهنگ و روش سنتی ما در مغایرت باشد. در این گونه موارد نباید یک طرفه و سخت برخورد کرد. بسیاری از آداب و رسوم و تغییرات جدید به نفع ما است. پس بهتر است سنجیده این تغییرات را در خود و در الگوی زندگی انجام داد.

عزیزم این نکته را همواره درنظر بگیرید که شما برای خودتان و رضایت خودتان زندگی می کنید نه برای گفته ها و حرف های دیگران. پس آنچه را که فکر می کنید برای زندگی بهتر و شادتر لازم است در الگوهای رفتاری و روش های زندگی خود به کار بندید و به حرف های دیگران توجهی نداشته باشید.»