امانوئل مکرون دیپلمه از لنا دانشگاه مخصوص برای  برگزیدگان سیاسی و کادرهای دولتی با سابقه و تجربه اندک در سیاست در سن سی و نه سالگی به ریاست جمهوری فرانسه در پنجمین دوره جمهوری می رسد و نهمین فرد را در این جایگاه بعد از فرانسوا اولاند اشغال می کند و قرار است به مدت پنج سال بر فرانسه حکومت کرده و رئیس جمهور هفتاد و پنج میلیون فرانسوی از پیر و جوان باشد.

او جوان ترین رئیس جمهور بعد از ناپلئون است، و در بین جوانان شور و امید بسیاری با انتخاب او پیدا شده و بسیاری به دور او گرد آمده اند، اما بسیاری دیگر بیشتر رقبای مسن تر از او در مسابقه طولانی انتخابات ریاست جمهوری به خاطر جوانی تردید در اداره حکومت توسط او دارند، این جدید و جوان بودن چهره سیاسی کنجکاوی بسیاری را جلب کرده است به طوریکه سوژه بسیاری از مطبوعات و رادیو تلویزیون شده است که در جستجوی کشف شخصیت و چهره واقعی او برآمده اند.

در جریان یک مناظره پر تشنج با رقیبش ماری لوپن از حزب جبهه ملی او نشان داد که در مقابل تهاجمات و پرخاشگری اش از شخصیت محکمی برخوردار بوده و کاملا آمادگی برخورد دارد، زیرا که اهمیت جایگاه خود را بر ای موفق شدن و رسیدن به ریاست جمهوری فرانسه دریافته بود و می دانست که باید منش یک کاندیدای مطلوب را بازی کند.  او موفق به نشان دادن ضعف حریف در اداره مباحثه شد.

کانال سوم تلویزیون فرانسه از فردای پیروزی او در انتخابات فیلمی  یک ساعته درباره زندگی او از کودکی تا ریاست جمهوری را به نمایش در آورد، این کانال از یک سال پیش پا به پای او در جلسات خانوادگی و یا عمومی حضور داشته و گزارش تهیه می کرد!

موضوع گزارش حول شخصیت دینامیک و پر تلاش او دور می زد، او از کودکی توسط مادر بزرگ خود با ادبیات آشنا می شود، در دبیرستان به کار های هنری از جمله تئاتر روی می آورد و عاشق دبیر ادبیات خود با بیست و پنج سال اختلاف سن که همسر کنونی او است می شود.  بریژیت ترونیو که در آن موقع همسر مرد دیگری بود و  سه فرزند داشت، در مصاحبه ای که خبرنگار با همسر او می کند و دلایل این ازدواج غیر معمول را می پرسد، توضیح می دهد که چندین سال به ابراز تمایل او جواب منفی می داده است، اما مکرون ارتباط خود را با دبیر ادبیات حتی بعد از اینکه در هفده سالگی شهر شمالی آمیین مرکز پیکاردی را ترک گفته و به پاریس برای تحصیلات دانشگاهی می رود حفظ می کند و سرانجام موفق می شود پس از جدایی او از همسرش با او ازدواج کند. او در این جدال برای رسیدن به معشوق مجبور بود از سد پدر و مادر فرهیخته که هر دو پزشک بودند بگذرد و آنان را قانع کند که به حمایت و تشویق دبیر ادبیات برای پیشرفت در زندگی احتیاج دارد و عشق او هوس کودکانه نیست. بنا به گفته همسرش او از جوانی جرئت صحبت کردن و اظهار نظر کردن را داشت و با بزرگتر از خود همتایی می کرد و نشان نمی داد که جوان و کم تجربه است این را باید به حساب اتکا به نفسی که در اثر انتقال عشق مادر بزرگ به ادبیات در او و مطالعه ی فلسفه به وجود آورده بود، دانست.

Emmanuel_Macron_wife
Emmanuel_Macron-2
Emmanuel-Macron-3
Emmanuel-Macron-4
Emmanuel-Macron-5
Emmanuel-Macron-6

امانوئل مکرون شدیدا به فرهنگ و ادبیات و فلسفه علاقه داشت و فکر می کرد که ستاره اقبال او در آسمان می درخشد و سرنوشت برای او چیز دیگری رقم زده است . او به زندگی از دریچه یک فیلسوف می نگرد و این را مدیون مادر بزرگ، همسر و دبیر فلسفه در دبیرستان می داند که به او شخصیتی بلند پرواز با اتکا بنفس بسیار می دهد روی آوردن او به هنر و کار تئاتر ترس او را از مقابله با حضار فرو می ریزد و از او یک ناطق به وجود می آورد، در او تمایل بسیاری در قانع کردن دیگران و اعتماد به وجود آوردن است، به عبارتی اگر کارها به دست او بیفتد او  قادر است بهترین ها را بسازد! روحیه اجتماعی و تفکر منطقی او به سرعت درهای پیشرفت را در ابتدا در تحصیل و سپس در حرفه و فن می گشاید پس از روی آوردن به کار بانکی و در خدمت انحصار مالی روشدیل مشغول به کار شدن، او موقعیت برجسته ای در امور مالی پیدا می کند و سپس از اقتصاد به سیاست روی می آورد در حالی که همسرش می گفت او می خواست نویسنده شود ولی حالا نمی داند او به کجا کشیده می شود. زندگی با او یک ماجرای دلچسب و هیجان انگیز است زیرا که او در حال تغییر دائمی و بزرگ شدن در درون است و شک ندارد که مقام ریاست جمهوری از او شخصیت بالاتری می سازد و این درست چیزی بود که خبرنگاران از چهره جدی و مصمم او در هنگام تحویل گرفتن پست ریاست جمهوری از فرانسوا اولاند گزارش می کردند و در تشریح شخصیت او در هنگام راه رفتن در مقابل پیرامید شیشه ای موزه لور که تبدیل به سمبول پادشاهی شده است، مکرون با قدم های مصمم و با بار سنگین مسئولیت هایی که در مقابل تعهداتش به ملت ناشی می شود، چهره باز و خندان  در حالت معمولی را از دست می دهد و تبدیل به ژاندارکی برای نجات فرانسه می شود.

از مطالعه کتاب نقش شخصیت در تاریخ اثر پلخانف نویسنده روس، من چنین برداشت کردم که از زمانی که شخص ضرورت های تاریخی جمع و جامعه را درک کرد و از حالت ریزه سنگی که در میان رودخانه تحت تاثیر جریان و نیروی آب به این طرف یا آن طرف می غلتد خارج شده و دست به عمل سیاسی برای به دست گرفتن سکان هدایت آب حرکت می کند (در اینجا منظور توده مردم) آگاه به نقش تاریخی خود می شود، در اینجا در تاثیر متقابل او در توده مردم و مردم در شخصیت او حل و یکی می شوند و چنین است که می توان با نیروی جمع کارهای غیر ممکن را ممکن کرد و جهشی غول آسا در تاریخ به جلو برداشت. حالا با در نظر گرفتن این برداشت ببینیم آیا شخصیت امانوئل مکرون در چنین مسیری تحول پیدا کرده و یا می کند و یا اینکه رویای کودکی است که برای فرزند خوب برای پدر، مادر، معلم و شهردار و…….بودن حاضر است بدون محاسبه امکانات و شرایط سوار بر اسب خیال هر چیزی را توسط خود ممکن بداند؟!

تحلیل درست شرایط اقتصادی و سیاسی فرانسه به عنوان ششمین کشور پر قدرت جهان در مجموعه روابط و کشمکش های جهانی بین آمریکا و اروپا از یک طرف و روسیه و چین با اروپا از طرف دیگر و همچنین شناخت از عمق تضادهای داخلی و نقاط قوت و ضعف این جامعه هم احتیاج به آمار و ارقام و دانش تاریخی دارد که از توان من در ترسیم تاثیر عملکرد مکرونسیم  در جامعه فرانسه می کاهد، پس در انتظار تغییر و تحولات آتی با توجه به اینکه رای دهندگان مکرون تحت شعار نه چپ و نه راست، بیشتر از طبقه متوسط فرانسه بوده که گاهی به سرمایه داری و گاهی به سوسیالیستها رای داده و سیاست غیر کار آمدی در جلب توجه توده های کارگر داشته اند، باید دید امانوئل مکرون با اتکا به هوش، پراگماتیسم و تمایل فرصت طلبانه روشنفکری برای خزیدن به سمت قدرت در موفقیت و عدم موفقیت چگونه در صحنه سیاسی فرانسه و جهان ظاهر می شود

۲۰۱۷ می