زنیا ستامپ لینگبو*
زنیا ستامپ لینگبو، ۳۸ سال دارد و از سال ۲۰۱۱ نماینده پارلمان دانمارک است. او به طور معمول نگران شرایط بحرانی جهان میباشد و از نادر سیاستمدارانی است که شرایط غیرانسانی در گوشهگوشهی جهان را برنمیتابد و به همین خاطر مُهر رادیکال بر او خورده است.
آنچه در زیر میخوانید را نخست اتحادیه روزنامهنگاران نروژ برای من فرستاد و با همراهی آنها دریافتم که زنیا این جستار را در صفحهی فیسبوک خود هم منتشر کرده است. به ایشان پیام دادم که میخواهم جستارشان را به فارسی برگردانم و نیاز به کپیرایت دارم. بی درنگ و برخلاف معمول دیپلماتها پاسخ داد و در نامهای اجازه بی چشمداشت مالی را برایم فرستاد.
ایشان در ماه جون ۲۰۱۷ سفری به اسرائیل و فلسطین داشته و گزارش دیدارش را به مردم در صفحه فیسبوک منتشر کرده است. برگردان گزارش او را به مردم در زیر خواهید خواند:
اهل نوشتن جستار در فیسبوک نبودهام، اما آنچه خواهید خواند شرایط فوقالعادهای را بازگو میکند. جستار کمی طولانی است، اما امیدوارم با حوصله همهی گزارش را بخوانید.
من از سیاستمداران دانمارک و نماینده پارلمان هستم. تازگی از سفر یک هفتهای به اسرائیل و فلسطین بازگشتهام. این سفر همراه بود با تجربههای نامعمول سیاسی. هیئت نمایندگی دانمارک با یکی از مدیران سیاسی وزارت خارجه اسرائیل دیداری داشت. قرار است او به زودی سفیر اسرائیل در دانمارک باشد. در دیدار با او، شرایط اخیر خاورمیانه را بحث کردیم، ولی ایشان در دقیقههای آخر جلسه، موضوع را تغییر داد و به جستارهایی که من در فیسبوک و به زبان دانمارکی منتشر میکنم، حمله کرد.
این روش به کلی نامعمول و نامعقول است که در دیدار سیاسی یکی از دیپلماتها در مورد برخورد دیگران در کشور خودش بحث و مجادله کند. همین برخورد نشان میدهد که مقامهای سیاسی اسرائیل چگونه با حساسیت زیاد هر نوع انتقادی را برنمیتابند. این برخورد همچنین نشان میدهد که اسرائیلیها فکر میکنند با چنین روشهایی میتوانند منتقدهای خود را به سکوت وادارند.
اما من بنا ندارم مُهر سکوت بر لب بزنم. در سفر هفته پیش به اسرائیل شاهد نقض قوانین بینالمللی بودهام. به همین خاطر قصد دارم که با صدای بلند سخن بگویم و میدانم که اسرائیلیها گوش میکنند. به همین خاطر از همهی کسانی که این جستار را میخوانند و میپسندند خواهش میکنم، آن را همرسانی کنند تا همگان از شرایط غیرانسانی منطقه باخبر شوند. شاید مقامهای سیاسی اسرائیل مجبور شوند به موضوعهایی که در این جستار آمده است، رسیدگی کنند و شرایط را انسانیتر کنند.
اغلب میشنویم که دولت اسرائیل برای توجیه سیاستهای غیرانسانی خویش، از «ملاحظات امنیتی» استفاده میکند. اما یک چیز به طور شفاف برای من روشن شده است: دولت اسرائیل تلاش دارد به طور سیستماتیک، فلسطینیها را از سرزمینهای اشغال شده بیرون براند. اسرائیل در حال اجرای پروژهای است تا قلمرویی را که قرار بوده و هست سرزمین مستقل فلسطین شود مستعمره خود کند. در این راستا، واژهی «امنیت» زرورق زیبا، اما دروغینی است که اسرائیل برای اجرای سیاستهای شوم خویش به کار میگیرد.
با شما چهار مورد نمونه را در میان میگذارم:
۱ – مصادرهی خانههای فلسطینی
قانون اسرائیل به یهودیان مهاجر این کشور اجازه میدهد مدعی هر خانهای باشند که یهودیها پیش از سال ۱۹۴۸ در آن زندگی میکردند. توجه داشته باشید که این قانون در جایی اجرا میشود که در اشغال اسرائیل است و نه خاک اسرائیل. در این معنا، هر یهودی میتواند درِِِ خانهای که یک خانواده فلسطینی و نسلهای متعددی از او هم همانجا زندگی کردهاند، را بزند و ادعای مالکیت کند. یهودیها میتوانند با حکم دادگاه خانوادهی فلسطینی را از خانه و کاشانهی خود بیرون برانند؛ سپس ساکنان جدید وارد خانه شوند. اغلب بیشتر ساکنان جدید، پرچم اسرائیل را بر فراز بام خانه برمیافرازند. طبق قانون، ارتش اسرائیل موظف است که حفاظت و امنیت چنین خانههایی را تامین کند. چنین است که به ناگاه همسایهها شاهدند که خیابان و کوچهی محل سکونتشان تبدیل شده به منطقهی نظامی و کودکان بین سربازان تا بن دندان مسلح و پستهای بازرسی بازی میکنند.
چگونه چنین سیاستی میتواند به سود امنیت اسرائیل باشد؟
۲ – شهرک سازی با هدف اسکان یهودیها
حدود ششصدهزار شهروند یهودی اسرائیلی در قلمرو خاک فلسطین ساکن هستند و هر روز هم بر تعداد آنها افزوده میشود. طبق قانون بینالمللی، ساختن این شهرکها غیرقانونی میباشد. همچنین طبق قوانین بینالمللی، کشوری که بخشی از خاک کشور دیگری را اشغال میکند، حق ندارد شهروندان خود را به منطقهی اشغال شده منتقل کند و سکنا دهد. بدیهی است که دشوارترین و بحرانیترین وجه این موضوع رشد ساکنان مهاجر در منطقه اشغالی نیست، بلکه، وجه اصلی؛ مصادره سیستماتیک سرزمین فلسطین، تخریب اموال مردم فلسطین، تخریب منابع طبیعی سرزمین فلسطین و انتقال اجباری فلسطینیها به مکانهای دیگر است. اینها همه نقض آشکار قوانین بینالمللی است و اجرای سیاست واقعی برای مستعمره کردن فلسطین.
بدیهی است که فقط رعایت اصول موضوع اصلی نیست. من خود شاهد تخریبهای زیادی بودهام. با کشاورزانی صحبت کردهام که از خانه و زمین کشاورزی خود که سالها روی آن کار کردهاند، رانده شدهاند. من به چشم خود دیدم که چگونه سیاست شهرک سازی و اسکان یهودیها هر روز بخش بیشتر و بیشتری از خاک فلسطین در حوزهی کرانههای غربی و شرق اورشلیم را میپوشاند. این شهرکها و ساکنینشان، با برپایی دیوارهای امنیتی، برجهای مراقبت و کنترل و ایجاد منطقههای امنیتی، از دیگران جدا میشوند و به تدریج بخشی از خاک اسرائیل به حساب میآیند. اگر روند این سیاست ادامه بیابد، فلسطین چیزی میشود مانند پنیر سوئیسی (پنیر سوئیسی دارای سوراخهایی در قالب پنیر است. مترجم)؛ جایی که تنها سوراخهای تعبیه شده در پنیر برای مردم فلسطین باقی میماند. در این معنا، فلسطینیها در سرزمین خویش و آبا و اجدادیشان به صورت گروههای کوچک و پراکندهای در خواهند آمد که موسوم است به گتو.
این سیاست را چگونه میتوان با اتکا به امنیت، توجیه کرد؟
۳ – شرایط زندگی
در مناطق وسیعی از کرانههای باختری، فلسطینیها به ناگزیر باید برنامههای خود را به مقامات اسرائیل گزارش دهند و گاه برای حفر چاه، بزرگتر کردن خانه و … درخواست بفرستند. درخواستی که به طور سیستماتیک پذیرفته نمیشود. ارتش اسرائیل منابع آب ساخته شده توسط فلسطینیها را تخریب میکند، نهرهای آب را میبندد، و دستگاههای تصفیه را خراب میکند. از طرف دیگر، فلسطینیها شاهدند که هر روز منطقهی شهرکهای یهودی نشین بزرگتر میشود و آنها بی هیچ محدودیتی از آب و برق و دیگر مزایای لازم برای زندگی خوب، بهرهمند هستند. من در جادهای ایستاده بودم و دیدم که فلسطینیها در یک طرف جاده فقط از کمی آب برای آشامیدن برخوردارند، در حالی که ساکنان طرف دیگر جاده که یهودیها هستند، آنچه آب میخواستند حتا برای ساخت و ساز، به وفور در اختیار داشتند.
آنچه میگویم فقط دشواریهایی که افراد و خانوادههای فلسطینی با آن مواجه هستند و باید با اندک امکانات موجود، زندگی کنند، نیست. بلکه مانع بزرگی برای رشد اقتصاد فلسطین است؛ زیرا این محدودیتها مانع کارآفرینی در سرزمین فلسطین میشود. در همین سفر، از یک مزرعه و آبجوسازی دیدار کردیم، هر دو به خوبی در کار بودند و با ظرفیت بالایی کار میکردند، اما زمانی که مدیران مزرعه و آبجوسازی، با کمبود منابع آبی مواجه باشند و ندانند که چه وقت آب قطع خواهد شد، امکان افزودن بر ظرفیت تولید ممکن نیست.
کدامیک از این موضوعها به امنیت اسرائیل مربوط میشود؟
۴ – دیوارهای امنیتی
اسرائیل حق دارد برای تأمین امنیت و جلوگیری از تروریستهای بالقوه، از مرزهای خود محافظت کند. این حق شامل برپایی دیوار امنیتی نیز میشود، اما دیوار امنیتی که اسرائیل میسازد در مرزهای اسرائیل و فلسطین نیست تا این دو ملت را از هم جدا کند. این دیوارهای امنیتی در خاک فلسطین ساخته میشوند و امکان دسترسی فلسطینیها به کشتزار، مدرسه، نهادهای دولتی و خصوصی، بیمارستان و محل کارشان را ناممکن میکند. هزاران فلسطینی هر روز باید برای رسیدن به محل کار خود، از این دیوارهای امنیتی عبور کنند؛ اما گذار ساده نیست و نیاز به مجوز دارد و ساعتها انتظار در صفهای طولانی و ناگوار.
بنابراین برپایی چنین دیوارهای امنیتی، نقض آشکار حقوق بینالملل است و نمیتواند ملاحظات امنیتی اسرائیل را توجیه کند. اگر در واقع موضوع امنیت در میان بود، دیوارهای امنیتی میبایست در بخشهای خط سبز برپا میشدند. یعنی در مرز شناخته شده و بینالمللی بین اسرائیل و فلسطین. اگر اسرائیلیها حقیقت را میگویند و امنیت دغدغه اصلیشان است، چرا ایستگاههای بازرسی را بیشتر نمیکنند که گذار از دیوار امنیتی و رسیدن به کار و کسب، آسان و سریعتر انجام شود؟ گویا هرج و مرج، صفهای طولانی کسانی که ناامیدانه در انتظار مجوز عبور هستند، موضوعی است معمولی. موضوع معمولی که در تعریف واژگان بینالمللی اذیت و آزار نام دارد و جرم است.
این کردار چگونه میتواند ارزشمند باشد و ملاحظههای امنیتی را تامین کند؟
***
بسیاری از یهودیها و اسرائیلیها را میشناسم. من رنج پیگردهای سالهای متمادی یهودیها را به خوبی درک میکنم و میفهمم که برای گریز از این پیگردها، امنیت لازم است؛ هم حمایت از آنها در کشورهای مختلفی که زندگی میکنند و هم این واقعیت که سرزمین اسرائیل محل امنی است برای یهودیها. برای این برداشت، همیشه مبارزه خواهم کرد و در کنار مردم اسرائیل و یهودیهای سراسر جهان خواهم ایستاد.
شوربختانه دولت اسرائیل به دنبال هدفهایی است که ربطی به امنیت یهودیها ندارد. دولت اسرائیل به دنبال به دست آوردن زمین فلسطینیها است؛ زمینهایی که فلسطینیها ترک کردهاند. این اقدام، حرکتی است آرام برای راندن فلسطینیها از خانه و کاشانه و کشور خویش. این موضوع است که اهمیت دارد و نباید در مورد آن خاموش بود. وظیفه همه است که چنین سیاست شومی را نقد کنند و در برابر آن مردم جهان را آگاه کنند.
در پایان، پیشاپیش ورود سفیر جدید اسرائیل به دانمارک را خوش آمد میگویم. او باید بداند که شمار زیادی از دانمارکیها مسایل منطقه را دنبال میکنند و میدانند که بین اسرائیل و فلسطین چه میگذرد. بسیاری از ما، به شدت نگران تحولات بین دو کشور هستیم و به همین خاطر هرگز خاموش نخواهیم ماند.
عکس، مرا در حومهی روستای سوسیا Susiya فلسطین نشان میدهد. سوسیا شش بار توسط ارتش اسرائیل تخریب شده و هنوز هم خطر و دستور انهدام در کمین روستا نشسته است. در کرانههای دور، برج مراقبتی است که اسرائیل مدعی میشود امنیت شهروندان توسط روستاییها در خطر است. همین ادعای بی معنی است که تخریب روستا را رقم زده است. ولی اگر نیک بنگریم و خوب فکر کنیم؛ در مییابیم چه کسی دیگری را تهدید میکند و امنیت را نابود؟
* Zenia Stampe Lyngbo
* عباس شکری دارای دکترا در رشته ی “ارتباطات و روزنامه نگاری”، پژوهشگر خبرگزاری نروژ، نویسنده و مترجم آزاد در اروپا است.
Abbasshokri @gmail.com