به روال این سالیان، بار دیگر، مرگ، زود و نابهنگام به سراغ چهره شناخته شده دیگری از ادبیات امروز ایران رفت و این بار، پژوهشگر جوان ادبیات کلاسیک فارسی، که اهل ادب، به دقت و دانش و قلم پاکیزه و سخت کوشی اش امید بسته بود را نشانه گرفت و او را در ۴۸ سالگی از پای درآورد.
مجتبی عبدالله نژاد، با آن که مترجم توانا و پرکاری هم بود و کتاب های فراوانی به ترجمه او به فارسی درآمده و از رمان های پلیسی آگاتا کریستی، به تنهایی ۲۷ کتاب منتشر کرده، نامش اما به نسبت تعداد کتاب های چاپ شده اش، چه به عنوان مترجم یا نویسنده، چندان از شهرت برخوردار نبود و این نا آشنایی، و دوری جویی از شهرت، چنان که او می خواسته، بوده است. چنان حجم و وسعتی از ترجمه در کارنامه ی او، نشان می دهد که او زیر بار تعهد مالی، ملزم به تحویل برگردانده هایش به ناشران بوده و در کوران همین کار شبانه روزی(۱)، چه بسا از توجه کافی نسبت به سلامتی شخصی اش غافل مانده و نابهنگام، یک سال پس از مرگ پدرش، که در اندوه آن خود را ناتوان می دید(۲)، خود، در آغاز میانسالی به شکار مرگ درآمد!
این نیم رخ ادبی او؛ نامش در ترجمه، درآمیخته به نیاز مالی او شکل یافته، که به یقین این همه هزینه ی وقت در کار ترجمه، نه تنها دلخواه او نبوده و استعداد و توانایی ادبی او را باز نمی تاباند، که فرصت بروز خلاقیت در پژوهش گونه های مختلف و نام های متعدد در ادبیات کهن و نو فارسی را چنان که با کتاب ماندگارش” گفت وگو با مسعود سعد سلمان” ثبت کرد، از او می گرفت.
کتابی که به اعتقاد دوست شاعرش علیرضا آبیز”گفتگو با شاعران و نویسندگانی که سده ها پیش می زیسته اند کاری بدیع و در ادبیات فارسی بی سابقه است. به ویژه اگر این گفت و گو مستند بر دانسته های تاریخی و ادبی و سرشار از ارجاع به متون و اسناد باشد.
نویسنده (عبدالله نژاد) ی این کتاب مسعود سعد سلمان را به روزگار معاصر احضار می کند و در دو نشست نفسگیر پرسش های جدی و مهمی را درباره زندگی و شعر او مطرح می کند.” شیوه ای که عبدالله نژاد – گویا – در نگارش کتاب “گفت وگو با ناصر خسرو” و نیز در اثر ناتمامش”گفت و گو با سعدی” هم به کار بسته و به همین سیاق به سراغ این بزرگان ادب فارسی رفته است.
کسب و کار مرگ در ایران، مدت هاست به سبب انواع آلودگی ها؛ فشارهای اقتصادی و روحی تا هوای ناسالم در آسمان شهرهای بزرگ ایران، رونق غریبی یافته و گویی بیش از هر جایی در جهان، بر سر مردم ایران پرسه می زند، و به فراوانی”دقیقه و اکنون”(۳) مردم ایران را به کام خود می کشد و سال هاست که مرگ های نامتعارف و جوانمرگی ها، دیگر شگفت برانگیز نیست. همین شش ماه قبل، کورش اسدی داستان نویس ۵۳ ساله به چاه مرگ غلتید و اکنون، مجتبی عبدالله نژاد، پژوهشگر ادبیات کهن فارسی، منتقد ادبی و مترجم، در ۴۸ سالگی با سکته قلبی، با زندگی وداع کرد. بی گمان مرگش برای ادبیات ایران گرانبار و بس تلخ است.
بازتاب مرگش در جامعه ی ادبی کشور، خاصه در فضای مجازی و در میان اهل قلم ایران و دنبال کنندگان جدی ادبیات، کم نبود، اما غریب آن که مرگ این ادیب جوان در رسانه های “نامداری” مثل وبسایت بی بی سی فارسی و رادیو فردا، حتی به صورت خبر هم انعکاس نیافت.
مجتبی عبدالله نژاد متولد شهر کاشمر در خراستان بود و بجز ترجمه و انتشار کتاب هایی درقلمرو اسطوره شناسی و ادبیات داستانی و تالیف آثار پژوهشی در حوزه ادبیات کلاسیک فارسی و نقد ادبی، صاحب یک مجموعه شعر نیز هست. از این نویسنده و مترجم پر کار بیش از ۵۰ کتاب به چاپ رسیده است.
پانویس ها:
۱ـ راهک – راهنمای کتاب – مهدی جامی
۲- احمد افرادی در یک نوشته فیس بوکی به اندوه و بی قراری مجتبی عبدالله نژاد پس از مرگ پدرش اشاره دارد.
۳-عنوان مجموعه شعری از شاعران ایران به انتخاب فیروزه میزانی