باز هم خیزش خودانگیخته­ ی زنان ایران نه تنها بخش بزرگی از مردم ایران که همه ­ی کسانی که جنبش زنان را پی­گیری می­کنند، به شگفتی واداشته است، البته برخی به اشتباه این خیزش خودانگیخته را جنبش می ­نامند که هیچ نزدیکی با تعریف متعارفی که از جنبش داریم، ندارد. جنبش زنان، تلاش آنها برای به دست آوردن حقوق از دست رفته ­شان و کوشش آنان برای از بین بردن موقعیت فرودست زنان گفته می ‌شود. نمونه این پدیده در سال‌ های ۱۲۸۹ تا ۱۳۱۱ دیده می‌ شود.

جنبش‌ های اجتماعی توسط گروهی ناراضی از وضع موجود شکل می ‌گیرد که نظم اجتماعی موجود را به چالش می ‌کشند و قصد تغییر یا اصلاح آن را دارند. فعالیت آنان مداوم و پیوسته است (برخلاف شورش و کودتا) و در ابتدای کار با مخالفت عمومی روبرو می ‌شوند، این مخالفت ممکن است از سوی دولتِ حاکم باشد یا از سوی نهادهای مخالف دیگر. فعالیت ‌های جنبش از مقداری سازماندهی و شبه ساختار برخوردار است و همه گروه ‌های فعال درک مشترکی از هدف ‌ها و ایده ‌آل‌ های جنبش دارند.

اگر تعریف به نسبت کاملی که از جنبش در بالا آمد را بپذیریم، می ­بینیم که مجموعه ­ی حرکت­های زنان ایران را می ­شود جنبش نامید، اما حرکت حیرت ­انگیز ولی قابل درک آنان در مقابله با حجاب اجباری را به چند دلیل نمی ­شود جنبش نامید.

نخست این که در حرکت کنونی در اهتزاز آوردن روسری که نشان پوشش اجباری زنان ایران است، هنوز همه­ گیر نشده است.

دوم این که هدف همه ­ی انگشت شمار زنانی که روسری شان را به دست باد داده ­اند تبدیل به یک واحد بزرگ که بتواند اصل اجباری بودن را به چالش بکشد، نشده است.

سوم این که مخالفت با حجاب اجباری که حق همه­ ی زنان است و باید همه ­گیر شود تا هر زنی بتواند نوع پوشش خود را آزادانه انتخاب کند، نمی ­تواند شرایط فرودست زنان را هم به چالش بکشد. اگرچه این گام می ­تواند سکوی پرشی باشد برای بازیافتن حقوقی که برباد رفته و به دست آوردن حقوقی که هرگز زن ایرانی صاحب آن نشده بوده است.

بدیهی است که دختران خیابان انقلاب و هر خیابان دیگری در گوشه­ گوشه ­ی ایران، دل شیر دارند که در حاکمیت تمامیت ­خواه اسلامی، روسری ­شان را به دست باد می ­سپارند تا شاید من به ما تبدیل شود و همه ­ی زنان و مردان در اعتراض به حجاب اجباری سنگ بنای حرکت بزرگتری را بنا نهند. این حرکت به یقین با مخالفت اصول­ گراها و اصلاح ­طلب ­های حکومتی مواجه خواهد شد. البته علاوه بر مخالفت ‌های سنت­ گرایان، دولت ‌مردان ایرانی در تمام دوره‌ های تاریخی نیز همانند بسیاری از کشورهای جهان سوم همواره این خیزش های خودانگیخته را صرف نظر از انگیزه آنها، خطری علیه حکومت و قدرت خویش تلقی می ‌کردند.

بنابراین باید ضمن ارزش گذاری به کاری که دختران ایران انجام می ­دهند، نهادهای بین ­المللی را متوجه بی حقوقی زنان ایران کرد تا در کنار دختران معترض ایرانی قرار بگیرند و مبادا در گوشه تنگ و تاریک دخمه ­هایی به نام زندان، از نظرها پنهان و فراموش شوند. باور کنید حرکت یک دست همه در شبکه ­های اجتماعی و کوشش کسانی مانند نسرین ستوده اگر نبود، دختر خیابان انقلاب، شاید هرگز روی کودک دلبندش را نمی ­دید. کار ویدا موحد (دختر خیابان انقلاب) ستایش برانگیز است و به همین خاطر هم بی­درنگ تصویر اعتراضش علیه حجاب اجباری جهان­ گیر شد. کار تحسین برانگیز ویدا موجب شد دختر خیابان انقلاب بزودی تبدیل شود به دختران و پسران خیابان ­های سراسر ایران. نه تنها مردان که حتا زنان مسلمانی که به حجاب باور دارند اعلام کرده ­اند با حجاب روسری رنگینی را به اهتزار درخواهند آورد. اعتراض این زنان خود نیز نشان آزادی پوشش خواهد بود.

از سوی دیگر، تاریک­ اندیشان مال ­اندیش، از هم­اکنون میدان را برای برخوردهای جدی و جریمه ­های سنگین آماده کرده­ اند. باز هم قصد ایجاد ترس دارند. تردید نکنید که یکی از همین شیرزنان را به اقدام علیه امنیت ملی و محاربه و مفسد فی الارض محکوم کنند تا زهر ترس را بین زنان بپراکنند.

برای درک بهتری از جنبش­ های زنان در سال­های پیشتر، نمونه­ هایی که مشتی است از خروار را خاطرنشان می­کنم. قله­ی این کوه درخشان مقاومت زنان در تاریخ ایران، قره العین است که ژاندارک زمانه­ ی خویش بود. البته با توجه به شرایط بسیار ناامن و ایدئولوژیک حاکمیت تمامیت­ خواه جمهوری اسلامی، هر یک از دخترانی که روسری بر باد می ­دهند، ژاندارک­ های زمانه­ ی خویش ­اند.

در دوره ­ی جنبش مشروطه انجمن ‌های سری و نیمه‌ سری زیادی در ایران به وجود آمدند. در این دوران انجمن­ های زنان نیز به طور مخفیانه شکل گرفتند که در جنبش مشروطه شرکت می‌ کردند و بعدها، در سال­ های پس از تشکیل مجلس و جنگ جهانی دوم سازمان‌ هایی تأسیس شدند که به حقوق زنان می‌ پرداختند.

از فعالیت ‌های حقوقی زنان در سال ‌های مشروطیت اطلاعات زیادی در دست نیست، زیرا در آن دوره هم فعالیت سازمان‌ های زنان آمیخته به مبارزات ملی­ گرایانه بود و هم بیشتر انجمن‌ ها مخفیانه عمل می ‌کردند، اما آزادی بیان نسبی و فضای سیاسی ایران در سال‌ های پس از جنگ و تغییرات بین ‌المللی در حقوق زنان (جنبش ‌های حق رای زنان در آمریکا و انگلستان، پیروزی کمونیست ­ها در شوروی و مواضع مارکس و لنین درباره زنان، جنبش ‌های زنان در مصر و سایر کشورهای خاورمیانه)را می‌ توان از عوامل فعالیت ‌های فمینیستی در سال‌ های بعد دانست.

در سال ‌های بعد از انقلاب مشروطه و جنگ جهانی اول انجمن ‌های مستقل و فمینیستی با هدف حقوق زنان به طور مستقل تأسیس شدند که بیشتر به تأسیس مدرسه‌ های دخترانه و انتشار نشریه‌ های زنان می‌ پرداختند. در سال ۱۲۸۹ نخستین نشریه زنان منتشر شد و در سال۱۳۱۱آخرین سازمان مستقل زنان منحل گشت. این سازمان ‌ها و انجمن ‌ها توسط فعالان حقوق زنان که بیشتر از طبقه متوسط رو به بالای تهران و شهرهای بزرگ مانند اصفهان، رشت و شیراز بودند و اغلب در زمان خود تحصیل‌ کرده محسوب می‌ شدند تأسیس شدند. همه این سازمان‌ ها در دهه۱۳۰۰تعطیل شدند که آخرین آنها در سال ۱۳۱۱به دلایل نامشخصی بسته شد.

از میان سازمان‌ های زنان می ‌توان به انجمن حریت نسوان، مجمع انقلابی نسوان، جمعیت پیک سعادت نسوان، جمعیت نسوان وطنخواه اشاره کرد.

از میان نشریات این دوره می ‌توان به دانش(سردبیر خانم دکتر کحال)، شکوفه (سردبیر مریم عمید)، زبان زنان(سردبیر صدیقه دولت آبادی)، پیک سعادت نسوان(سردبیر روشنک نوعدوست)، نامه بانوان(سردبیر شهناز آزاد)، عالم نسوان(ارگان فارغ ­التحصیلان عالی مدرسه دخترانه آمریکایی)، جهان زنان(سردبیر فخرآفاق پارسا)، پیک سعادت نسوان (سردبیر محترم اسکندری) و دختران ایران(سردبیر زندخت شیرازی) اشاره کرد. این نشریه ‌ها در دوره بسته شدن نشریات مستقل و منتقد در سلطنت رضاشاه تعطیل شدند.

در بین زنان کسانی نیز به مدرسه سازان معروف هستند که از جمله به صدیقه دولت ­آبادی، شمس­الملوک جواهرکلام، بی­بی وزیرف، طوبی آزموده، دره ­المعالی، ماهرخ گوهرشناس، صفیه یزدی، بی بی خانم استرآبادی و روشنک نوعدوست می­ توان اشاره کرد. اینان برای تأسیس و حفظ مدرسه‌ های دخترانه خود با مخالفت ‌های بسیاری از سوی سنت‌ گرایان مواجه بودند و به همین دلیل تأسیس مدرسه دخترانه کاری انقلابی بود.

پس از این دوره سازمان ‌های زنان مستقل حذف شده و سازمان‌ هایی وابسته به دولت یا حزب ‌های سیاسی تشکیل شدند مانند کانون بانوان که انجمنی بسیار میانه‌ رو و خیریه زیر نظر رضا شاه بود، سازمان زنان ایران زیر نظر محمدرضا شاه، تشکیلات زنان ایران در حزب توده با نشریه بیداری ما. در دهه ۱۳۲۰ خورشیدی سازمان ­های سکولاری هم چون انجمن باهماد آزادگان، خواستار حقوق بیشتری، از جمله کشف حجاب و حق طلاق برای زنان ایرانی بودند.

سال ‌های ۱۳۲۰ تا ۱۳۳۱را می ‌توان سال ‌های تجدید حیات محدود و کنترل شده جنبش زنان دانست که سازمان ‌های مستقل ‌تر اما پراکنده ‌ای همچون حزب زنان و جمعیت زنان با روزنامه زن امروز تشکیل شدند. این سازمان‌ ها بر خلاف دهه ۱۳۰۰ چندان همگرا نبودند. این تجدید حیات محدود در سال ‌های حکومت محمدرضاشاه از بین رفت و تمام فعالیت‌ های حقوقی زنان در کنترل دولت قرار گرفت و از دهه ۱۳۳۰ متمرکز سازی شد و در نهایت تحت سازمان زنان ایران درآمد و از حالت جنبش اجتماعی خارج شد.

پس از بهمن ۱۳۵۷ وضعیت زنان تغییر کرد و برخی از حقوقی که زنان در دوره شاه به دست آورده بودند لغو شد مانند قانون خانواده و حق سقط جنین، و اختیار در حجاب.

مدت کوتاهی پس از انقلاب شایعه اجباری شدن حجاب شنیده شد ولی این شایعه از سوی حکومت تکذیب شد تا اینکه بالاخره در اسفند ۱۳۵۷ به طور رسمی ابلاغ شد. گروه‌ های مختلف زنان در تظاهرات ۱۷ اسفند ۱۳۵۷علیه اجباری شدن حجاب تجمعی چند روزه داشتند. این تجمع نه برای به دست آوردن حقوق بیشتر بلکه برای حفظ حقوق موجود بود. این اعتراض ‌ها با مخالفت حکومت روبه ‌رو شد و حتی گروه­ های سیاسی چپ و راست نیز آن را نادیده گرفتند و غیرضروری شمردند.

در دهه ‌های بعد جنبش زنان ایران شکل منظم تری به خود گرفت. از کارزارهای فعال این دوره می ‌توان تشکیل هم ­اندیشی زنان، کمپین یک میلیون امضا، کمپین قانون بی ­سنگسار و … نام برد.

دختران معترض به حجاب، دختران ایرانند که برای حق آزاد انتخاب پوشش، حجاب بر باد می­دهند و باید امیدوار باشیم حرکت خودانگیخته ­شان با حمایت فراگیر مردم در ایران و سراسر جهان سنگ بنای فروپاشی نظام تاریک اندیش دینی را بگذارد. باشد که چنین شود.

* عباس شکری دارای دکترا در رشته ی “ارتباطات و روزنامه نگاری”، پژوهشگر خبرگزاری نروژ، نویسنده و مترجم آزاد در اروپا است.

Abbasshokri@gmail.com