۱
زبان دوم من فارسیست
زبان اولم فراموشی
و زبان مادریام سکوت
۲
صلیب به سرخ محکوم شد! Clint Eastwood ـ نقاشیِ دالی ـ شعرِ نرودا ـ دیوارِ چین.
برویم سراغ مسیح!
سلام آقا، بفرمایید اینجا و از این نقطه به آن نقطه گونه بدهید. بروید!
سیاستمدار موجودی ست که میگوید مسایل دیگران به تخمم، من فقط مسئول تخم و ترکه ی خودم هستم.
اقتصادمدار موجودی ست که میگوید مسایل دیگران به تخمم، تخم و ترکه هم به تخمم، من فقط مسئول خودم هستم.
فرهنگمدار موجودی ست که میگوید مسایل دیگران به تخمم، تخم و ترکه به تخمم، خودم به تخمم – من فقط تخمم!
مسئولیتِ اجتماعی اینجا زاده میشود: همهچیز به تخمم، پس همهچیز تخمم!
خورشید به زرد محکوم شد! سِزان حتمن رنگ کم میآوَرَد…
۳
ادبیات یعنی آب وقتی آب قطعه!
من مطمئنم که تو سیاست خارجی آمریکا آب هَس.
هم از جویس توشه، هم از کافکا، هم از بورخس، هم از کوندرا.
سگِ من با دیدنِ گربه— نه! با شنیدنِ گربه— نه!— بو کشیدنِ گربه — ۶ متر از جا میپره و سرعتش از صفر به صد میرسه. شیشه میشکنه، گربه تو خودش میشاشه، من شلاق به دس ظاهر میشم –
همهی اینا تو ده ثانیه اتفاق میافته- CNN داره اخبار میگه.
سگمو میزنم . بعد نازش میکنم. بعد خودمو ناز میکنم. CNNُ میبندم. زنم میگه این شعر بود؟
می گم آره. میگه چن تا مرکز داشت، ایجاز نداشت، توضیح میداد، ابهام توش نبود
و CNN ُ دوباره روشن میکنه.
۴
حضرت علی اوبامای زمانش بود. بعد ترامپ شد!
این کس و شعرا چییه پسر! چرا نمیری شعرتو بنویسی؟! آقا علی، بیا مواشو بکش! آقا پیمان، ویشگونش بگیر!
پیمان (ایمیل)
افقهای پیشین را دیدن شهامت می خواهد . وگرنه دنیا پر است از انقلابیونی که در جوانی آلزهایمر دارند و به فکر رفتن نیستند. این که ما مانده ایم و اراده داریم فکرِ خطرناکی است. بعد یک روز ناغافل غبار می شوی و می روی بی آن که آماده باشی. نام این گونه رفتن زوال است.
علی (ایمیل)
من خوشبینی و کنشخواهی مورد نظرِ نانام را هم میستایم و هم خودم تا حدودی مایل به آنم. ولی نمیتوانم وقتی آن را در قالبهای گنده میگذارد درک کنم. دیگر اینکه این ترکیبی که گاهی از نیچه و گاهی از بودا و گاهی از مسیح میسازد، که من رد هر سه را در همین چند جمله ی این ایمیلها میبینم، مرا کاملن گیج می کند. این جور به کول اینها سوار شدن، یا از اینها کولی گرفتن آدم را بدتر زمین می زند رفیق!
ببخشین آقا، ما گیج شدیم. این کدوم فیلمه؟
این فیلم نیست احمقِ خر! این نقدِ فیلمه!
۵
در وقتِ مرگ
گوشهایم را میگیرم
و از مشتهایم میریزم
با هر صدای نیامده مرگ اخت است
نمیآیم