آغاز سال تحصیلی است و به جای شادی و شعف، خانواده‌‌ها خشمگین و مضطربند! هیچ چیز سر جای خودش نیست. کشمکش و سرگردانی خانواده‌ها و دانش‌آموزان با وزارت ‌آموزش و پرورش در بازگشایی مدارس نشان از به‌هم ریختگی کل سیستمی دارد که نه می‌تواند و نه می‌خواهد ‌‌به مردم پاسخگو باشد. پلانهای بازگشایی مدارس از بالا تا پائین حکومت در تضاد و تناقض با واقعیت موجود جامعه است. رئیس دولت رجز می‌خواند و اصل را بر آموزش حضوری می‌گذارد، خودش می‌رود در اتاق کارش ایزوله می‌شود و به دانش‌آموزان و معلمان دستور حضور در کلاسها را می‌دهد. رئیس مجمع عمومی نظام پزشکی کشور می‌گوید بازگشایی مدارس فاجعه به بار خواهد آورد. ستاد مقابله با کرونا همین را می‌گوید. مقاومت واعتراضات خانواده‌ها و دانش‌آموزان علیه وضعیت به هم ریخته بازگشایی مدارس همه گیر شده است.

تا همین جا مشخص شده است که برنامه ریزی‌های ادعایی وزارت آموزش و پرورش در اجرای پروتکل‌های بهداشتی پوچ است. خانواده‌های نگران مقاومت می‌کنند و دست به اعتراض می‌زنند. کانون‌ها و تشکل‌های معلمان بیانیه می‌دهند و معترضند. در نهایت وزارت آموزش و پرورش مسئولیتی بعهده نمی‌گیرد و بار مسئولیت را بر دوش خانواده دانش‌آموزان می‌گذارد. واضح است این عدم شفافیت در تصمیم و اجرا اساساً شانه از زیر بار مسئولیت خالی کردن و سپردن عواقب این روند به خانواده‌ها است. این ادامه تحمیل سیاست “جان یا نان” است. و حال، جان یا تحصیل! مشخص است که کشمکش خانواده‌ها و ‌آموزش و پرورش ادامه کشمکش مردم با کل دستگاه حکومتی است.

سال جاری تحصیلی از این نظر با سالهای قبل بسیار متفاوت است. شیوع ویروس کرونا، وضعیت وخیم آموزش پرورش را صد چندان بدتر از قبل کرده است. در حالی که سازمان تجهیز و نوسازی مدارس به دلیل کسری بودجه عملا تعطیل شده است، یک بند دروغ می‌بافند که مدارس برای ورود دانش‌آموزان برابر پروتکل‌های بهداشتی آماده شده است. مدارس باید باز و کلاسهای درس برقرار شوند.

هیچ چیز سرجای خودش نیست و هیچ معیار و ضابطه تعریف شده‌ ای از رعایت پروتکل‌های بهداشتی در دست نیست. رجز می‌خوانند و دروغ می‌بافند که شبکه شاد امکانات مجازی ‌‌آموزشی را مهیا کرده است. از بس دروغ زمخت و غیرقابل باور است، ناچارند اعتراف کنند که نزدیک به چهار میلیون دانش‌آموز اصلاً به این شبکه دسترسی نداشته و ندارند. ‌آنها هم که وصل شده‌‌اند با استانداردی بسیار پایین چند ساعت در هفته توانسته ‌اند فقط به شبکه وصل باشند. مدت نه چندان طولانی معلوم می‌شود همین شبکه به اصطلاح “شاد” برای وزارت آموزش و پرورش ۱۵۰ میلیارد تومان در‌آمد داشته و تاچندی دیگر این سود سرشار چندین برابر خواهد شد! این در حالی است قرار نبوده است برای وصل شدن به شبکه هزینه‌ای پرداخت. سال تحصیلی گذشته عملاً برباد رفته است و افت تحصیلی بسیار سنگین بوده است. در سال تحصیلی جدید هم همین بساط ادامه خواهد یافت.

قرار است در ویرانه‌هایی که مدرسه خوانده می‌شود، در کلاس‌هایی که هر آن بیم فرو ریختنش می‌رود، در کوران کشتار کرونا، معلم و دانش‌‌آموز را به صف کنند تا همه چیز عادی و نرمال جلوه کند.

ویروس کرونا بر همه چیز و بر کل جامعه تأثیر مخرب گذاشته است. نمایش بازگشایی مدارس، لاابالی‌گری عامدانه ‌و نمایش‌های مضحک مقابله با کرونا در مدارس، تمام قد خصلت نمای جمهوری اسلامی در مواجه با ویروس کرونا از ابتدا تا به اکنون است. ‌‌‌ادعاهای فریبکارانه آموزش و پرورش در اجرای پروتکل‌های بهداشتی ‌آنقدر ‌آشکار است که شبهه‌ ای برای خانواده ‌های نگران و مضطرب باقی نمی‌گذارد که نهادی و جایی در جمهوری اسلامی دغدغه ‌اش نجات جان مردم نیست. از ابتدای شیوع کرونا تا کنون ‌آموزش و پرورش به عنوان بخشی از دولت نشان داده است که هیچ عزمی برای مصون و محفوظ نگهداشتن دانش‌آموزان و کادر ‌آموزشی در مقابله با کرونا نداشته و ندارد. هر اقدامی صورت گرفته، ابتکار و تلاش خانواده‌‌ها و برخی ان‌جی‌او ها است.

به تخمین وزارت ‌آموزش و پرورش نزدیک به چهار میلیون دانش‌‌‌آموز عملا از دسترسی به آموزش مجازی محروم مانده‌اند. تهیه هزینه اینترنت پرسرعت برای ساعت‌ها و روزهای متمادی. تهیه تبلت و لپ‌تاپ و تلفن هوشمند برای اکثریت خانواده‌ها یا ناممکن است یا هزینه سنگینی بر ‌آنها تحمیل می‌کند. میلیونها کودک و دانش‌‌‌آموز با افت آموزشی سنگین از ادامه تحصیل باز خواهند ماند. این فقط سهم ‌آموزش مجازی است. بیش از هفت  و نیم میلیون کودک پیش از پاندمی کرونا عملاً از چرخه تحصیل به بازار بیرحم کار پرتاب شده بودند. کودکان اتباع خارجی بویژه افغانستانی و بی هویت و بی شناسنامه از جمله بخش قابل توجهی از قربانیان این فاجعه‌اند.

شیوع و کشتار کرونا در کل کشور قابل انکار و کتمان نیست. اکثریت شهرهای بزرگ در وضعیت قرمز و هشدار هستند. کرونا تهدیدی بسیار جدی برای کارکنان مدارس و بویژه معلمان است. کلاسهای درس فاقد ابتدایی‌‌ترین امکانات بهداشتی لازم است. با وضعیت و امکانات ناچیز کنونی فاصله گذاری نه در سرویس‌های ایاب و ذهاب و نه در کلاس‌های درس امکان پذیر نیست. انتقال ویروس توسط کودکان به اقتضای سن و جنب و جوش و تماس با یکدیگر بسیار سریعتر صورت می‌گیرد و به بزرگسالان سرایت می‌کند. گسترش و انتقال ویروس با حضور در کلاس‌های درس بدون محاسبات زیر ساختی در کل جامعه و مجموعه پروتکل‌های بهداشتی مقابله با ‌آن، چرخه گسترش کلی ویروس از مدرسه به خانواده را سرعت بیشتری می‌بخشد. در حقیقت بازگشایی مدارس ادامه اصرار حکومت در برگزاری کنکور، برگزاری عزاداری و مراسم‌های خودزنی و بازگشایی امکان مذهبی تا بازگشایی مدارس است.

اما نه فقط ویروس کرونا که کل ‌آموزش کالایی و طبقه‌بندی شده تسمه از گرده خانواده‌‌ها کشیده است. شهریه سنگین ثبت نام کمر خانواده را خم کرده است. هزینه تهیه کیف و کتاب و لوازم التحریر چنان سرسام‌آور گران است که از پس تهیه ‌آن برنمی‌آیند. فرزندانشان باید به مدرسه و کلاسی بروند که کمینگاه ویروس کرونا است. می‌دانند که مدارس بشدت نا‌امن و غیر قابل کنترل هستند. کشتار جمعی ویروس کرونا و بی‌پناهی جامعه را طی این هفت ماه شاهد بوده‌‌اند. مدارس را خود خانواده‌ها تعطیل کردند تا جان فرزندانشان را نجات دهند.

بدون کرونا هم ‌آموزش و پرورش پولی و کالایی و مذهب زده ، عدم دسترسی میلیونها کودک به  آموزش و ترک تحصیل، کمبود نزدیک به دویست‌هزار معلم، کتابهای درسی مملو از جعلیات و خرافه، مغزشویی ایدئولوژیک، حاکم کردن ‌آپارتاید جنسی در مدارس، جشن تکلیف و حجاب اجباری، فضای پادگانی، دست درازی نهادهای امنیتی و مذهبی از گله آخوند تا حوزه و معلمین پرورشی – امنیتی بسیج دانش‌آموزی و تبدیل کردن مدارس به مسجد و حسینیه و اردوهای اجباری راهیان راه نور، مدارس تخریبی و . . . ابعاد مخاطره‌آمیزتری یافته است. همه این مصائب دردناک با گسترش ویروس کرونا مرگبارتر و خطرناک‌تر شده است. آموزش و پرورش با کسری بودجه ۱۵هزار میلیاردی عملاً قادر به انجام هیچ وظیفه‌ و ارائه هیچ ‌آلترناتیو و راه کاری نیست. به تجارتخانه ‌ای ورشکسته بدل شده است که چوب حراج بر ‌آموزش می‌زند.

جمهوری اسلامی مسئول مستقیم وضعیت موجود و ویرانه‌ای به نام آموزش و پرورش است. خواست و مطالبات مردم روشن است. سالها برای ‌آن جنگیده‌اند و هزینه داده‌اند. ده‌ها آموزگار برای تحقق این خواست‌ها دستگیر شده و در حبس‌اند و جانشان در خطر است. مردم حق دارند و باید خواست‌هایشان هر چه زودتر متحقق شود. خواست‌های زیر چکیده و فشرده مطالبات فوری و اضطراری مردم است:

آموزش و پرورش شاد و انسانی حق همه کودکان است!


١- همه توصیه‌ها و دستورات پزشکی مربوط به کرونا باید در مدارس کاملاً اجرا شود. همه اقلام و وسایل پیشگیری از قبیل ماسک، دستکش، ژل ضدعفونی باید مجانی در اختیار دانش‌آموزان و معلمان قرار گیرد. ‌‌‌آموزش و پرورش مکلف به تأمین امکانات پیشگیری در مدارس و سرویس‌های ایاب و‌ ذهاب دانش‌آموزان است.

۲- تحصیل رایگان در تمام سطوح آموزشی و اجباری بودن آن تا پایان تحصیلات دوره دبیرستان.

۳- ممنوعیت هر نوع شهریه و اخاذی از خانواده‌ها به بهانه‌ها و مناسبت‌های مختلف.

۴- کتب درسی و لوازم التحریر باید کاملا رایگان باشد.

۴- رفع تبعیض در دسترسی به آموزش، مقابله با خصوصی کردن مدارس و درجه بندی و طبقاتی کردن آموزش و پرورش. طبقاتی کردن آموزش از طریق مدارس خصوصی باید کنار گذاشته شود.

۶ــ یک وعده غذای گرم، باکیفیت و رایگان برای محصلان در سراسر کشور، کمک هزینه به خانواده‌هایی که امکان فرستادن کودکان خود به مدارس را ندارند به منظور اینکه کودکانشان را به مدرسه بفرستند.
۷ــ ایاب و ذهاب مدارس جزیی از وظایف مدرسه است و باید کاملا در دسترس، ایمن و رایگان باشد.

۸ــ ایمنی و مقاوم سازی مدارس، کلاسهای درس و سیستم گرمایشی و سرمایشی.

۹- در تمام محلات باید به اندازه کافی مدرسه باشد و تعداد دانش آموزان کلاس از ٢٢ نفر بیشتر نشود.

همه مدارس باید از استاندارد و کیفیت آموزشی مناسب، کتابخانه، وسایل و امکانات ورزشی، آزمایشگاه، سالن کارهای دستی و غیره برخوردار باشند.

۱۰- حق شهروندی برابر و دسترسی یکسان به آموزش برای کلیه واجدین تحصیل افغانستانی و عراقی و سایر مهاجرین.

۱۱- آزادی معلمان زندانی و تبعیدی.

۱۲- کتب درسی باید غیر مذهبی شود. مسجد سازی در مدارس و فرستادن طلبه به مدارس باید ممنوع شود.

۱۳ــ دست آخوند و مذهب از مدارس کوتاه. جدایی مذهب از آموزش و پرورش.

۱۴- به جداسازی جنسیتی در مدارس باید پایان داده شود. حجاب کودک باید ممنوع شود.