ایرانگردی

«… چون آفتاب برآمد، چیزی چون گنجشک در میان دریا پدید آمد. چندانکه نزدیک‌تر شدیم، بزرگ‌تر می‌نمود. و چون به مقابل او رسیدیم، چنانکه بر دست چپ تا یک فرسنگ بماند، باد مخالف شد و لنگر کشتی فروگذاشتند و بادبان فروگرفتند. پرسیدم که آن چه چیز است؟ گفتند خَشاب. صفت او: چارچوب است عظیم و سترگ از ساج، چون هیئت منجنیق نهاده‌اند مربع که قاعده آن فراخ باشد و سر آن تنگ، و علو آن از روی آب چهل گز باشد و بر سر آن سفال‌ها و سنگ‌ها نهاده و پس از آنکه آن را با چوب به هم بسته و بر مثال سقفی کرده و بر سر آن چهارتاقی ساخته که دیدبان بر آنجا شود. و این خشاب، بعضی می‌گویند که بازرگانی بزرگ ساخته است، بعضی گفتند که پادشاهی ساخته است و غرض آن دو چیز بوده است. یکی آنکه در آن حدود که آبست، خاکی گردنده است و دریا تنگ، چنانکه اگر کشتی بزرگ به آنجا رسد به زمین نشیند، و شب آنجا چراغ سوزند در آبگینه، چنانکه باد در آن نتوان زد، و مردم از دور ببینند و احتیاط کنند و کشتی از ‌آنجا بگردانند، و چون از خشاب بگذشتیم، چنانکه ناپدید شد، دیگری بر شکل آن پدید آمد، اما بر سر این خانه گنبدی نبود، و از آنجا به شهر مهروبان رسیدیم…»

سفرنامه ناصرخسرو

تاریخ راه‌های دریایی و ارتباطات دریانوردی در ایران بسیار گسترده و پیشینه‌دار است و مردمان مرزوبوم ایران‌زمین از روزگار پیشین نقش بسیار مهمی در این رشته از تمدن داشته‌اند. سرزمین ایران از دیدگاه جغرافیایی خود به منزله راهی طبیعی بین سرزمین‌های دیگر بوده و تاریخ‌نگاران این سرزمین را چهارراه تمدن نام نهاده‌اند. از راه فلات ایران بود که تمدن‌های چین و هند با فرهنگ‌های میان‌رودان و مصر و یونان و روم ارتباط یافتند. جاده ابریشم، راه دریایی ادویه و راه دریایی بخور همگی از این گذرگاه طبیعی در فرهنگ جهانی می‌گذشتند.

فرهنگ مهندسی ایران، از دیدگاه دریانوردی و کشتی‌سازی بسیار پربار است. آب‌های نیلگون دریای پارس (خلیج فارس و دریای عمان) و اقیانوس هند از دیرباز پهنه دریانوردی ایرانیان بوده است. از گذشته‌های دور ایرانیان، در سواحل دریای پارس ساختمان‌های بلند می‌ساختند و بر فراز آنها آتش می‌افروختند. هرچند که مانند این ساختمان‌ها در سراسر جاده‌های ایران‌زمین ساخته می‌شدند و وظیفه خبردهی و اطلاع رسانی را بر عهده داشتند. در جاده شاهی به طول ۲۶۰۰ کیلومتر، پیام‌های مهم در یک شبانه‌روز منتقل می‌شدند که تا زمان اختراع تلگراف سریع‌ترین وسیله بوده است.

اما، این ساختمان‌ها آتش‌بار، جدای از عمل خبر رسانی، به عنوان چراغ دریایی راهنمای دریانوردان و دریاپویان بوده‌اند.

بیا تا بگویم چه باشد خَشاب

خردمند آن را نهاده بر آب

که کشتی چو آن را ببیند ز دور

فرازش یکی روشنایی ز نور

بپوید ره و گم نگردد ز جای

چنین است اندیشه ناخدای

فاصله این چراغ‌های دریایی چنان بوده که با ناپدید شدن یکی، دیگری نمایان می‌شده است. چراغ‌های دریایی با آتشی که همواره بر فراز آنها افروخته می‌شده به چند دلیل ساخته می‌شدند. نخست اینکه با بالا آمدن آب در زمین‌های کم عمق، این خطر همواره وجود داشته که کشتی‌ها نخواسته و ندانسته رو به سوی آب‌های کم عمق آورده، به شن نشسته و نابود شوند. دلیل دیگر آن بوده که در تاریکی شبانگاه و یا هوای ابری و مه‌آلود، کشتی‌بان‌‌ها با دیدن نور، راه و جهت خود را بیابند. دلیل سوم از ساخت این سازه‌های دریایی، خبررسانی به پایگاه‌های دریایی و پادگان‌های زمینی در صورت حمله متجاوزگران و یورش دزدان دریایی بوده است. دلیل چهارم این بوده است که دریابان‌های مستقر در این ساختمان‌ها، پدیده‌های هواشناختی و دریاشناختی را ثبت می‌کرده‌اند. دریانوردان تازه‌کار ایرانی از این اطلاعات، که در ره‌نامگ‌ها ثبت می‌شد، برای رویارویی با رخدادهای هوا و دریا، به ویژه رخدادهای چرخه‌ای و دوره‌ای مانند بادهای موسمی استفاده می‌کردند.

در بوشهر (ری‌شهر باستانی) و در نزدیکی شهر ایلامی لیان و همچنین در دژ بندر گنگ (معروف به قلعه پرتغالی‌ها !) آثاری از این چراغ‌های دریایی برجای مانده است.

دریانوردان ایرانی در دوران شکوهمند هخامنشی به نام‌های اسکیلاکس در زمان داریوش بزرگ و ساتاسپ در دوران خشایارشا در سفرنامه‌های خود از این چراغ‌های دریایی یاد کرده‌اند. نئارکوس (نئارخ) سردار یونانی اسکندر مقدونی، که این چراغ‌های دریایی را در تیس و اروندرود دیده، در سفرنامه خود به شرح این فانوس‌های دریایی پرداخته و اعجاب خود را از عظمت آنها بیان داشته است. همچنین در این سفرنامه ما به نام سه دریانورد ایرانی به نام‌های هیدراسپ، بگویس و مازان برخورد می‌کنیم.

مسعودی، تاریخ‌نگار ایرانی در این‌باره می‌نویسد:

«… در هزاره و نیز در آبادان، پایه‌هایی از چوب در دریا برای دریانوردان ساخته شده که مانند سکو در داخل آب به نظر می‌رسند. روی این سکوها، که خَشاب می‌نامند، در شب آتش می‌افروزند تا کشتی‌هایی که از سیراف و بنادر دیگر می‌آیند با خبر سازند تا به ساحل هزاره برخورد ننمایند زیرا در آن صورت درهم شکسته و نابود خواهند شد…»

ادریسی نیز می‌گوید:

«… خشابات در محلی که رود دجله در آب‌های فارس به دریا می‌ریزد واقع شده است. آنها مانند مجموعه ستون‌هایی که رویشان کلبه ساخته شده هستند. در این ساختمان‌ها دریابان‌ها (نگهبانان گارد ساحلی) با قایق‌هایی مستقر هستند که به وسیله آنها می‌توانند از ساحل به این ساختمان‌ها رفت‌و‌آمد نمایند…»

یکی از آخرین خشاب‌های ایران که از نفت پارسوماش (مسجد سلیمان) جهت نورافروزی و راهنمایی دریانوردان سود می‌جست و هنوز پابرجاست، خشاب بندرجاسک بوده است.

پی‌نوشت:

راه دریایی ابریشم: از بندر خانفو (کانتون، کوانگ‌جو) در چین آغاز و از راه بنادر ایرانی خلیج ‌فارس به جاده ابریشم می‌پیوست. مهمترین کالای بازرگانی در این راه ابریشم بود.

راه دریایی ادویه: از هندوستان، سیلان و همچنین شرق  افریقا به‌ویژه زنگبار آغاز و از راه بنادر ایرانی خلیج فارس به جاده ابریشم می‌پیوست. مهمترین کالای بازرگانی در این راه ادویه از جمله فلفل بود.

راه دریایی بخور (کُندُر): از هندوستان و شرق افریقا آغاز و از راه بندر عدن و جده به جاده ابریشم می‌پیوست. مهمترین کالای بازرگانی این راه گیاهان معطر و مواد خوشبوکننده‌ای مانند کُندُر، عود و اسپند بود که در نیایشگاه‌ها و پرستش‌گاه‌ها سوزانیده می‌شد.

رهنامه (رهنامگ): ایرانیان از روزگار باستان، مبتکر و صاحب رهنامه‌هایی بوده‌اند و به کمک آنها دریانوردی و دریاپویی می‌کرده‌اند. رهنامه‌های ایرانیان، اطلاعات و آگاهی‌هایی در مورد بنادر و جزایر، گاه‌نگاری و جهت‌یابی، جریان‌های دریایی، جریان‌های هوایی، ابزارهای دریانوردی و… را در بر داشته‌اند.

ز خاقان بپرسید کاین شهر کیست

به رهنامه در، نام این شهر چیست

                                           (نظامی)

ساتاسپ: ساتاسپ (خواهرزاده داریوش بزرگ) نخستین دریانورد در جهان است که به دور زدن قاره افریقا اقدام کرد و تا ساحل کیپ‌ورد یا دماغه سبز نیز پیش رفت. ساتاسپ  به معنی فرمانده یک صد نفر چابک‌سوار است و عرض جغرافیایی اسب Horse Latitude نام خود را از این دریانورد دارد. (تاریخ علم جورج سارتون)

اسکیلاکس دریانورد: بنا بر نوشته ارسطو، سفرنامه دریایی اسکیلاکس در سالهای ۳۶۰ تا ۳۴۸ پیش از میلاد نوشته شده است. (تاریخ علم جورج سارتون).

بندر مهروبان: مهروبان از آبادترین بندرهای جهان در دوران ایلامیان، مادها، هخامنشیان و اشکانیان بوده و در دوران ساسانیان به اوج شکوه خود رسیده بود. این بندر در کنار بندرهای سی‌نیز، گناوه، سیراف و هرمز به همراه جزیره خارک، بازرگانی و امنیت شمال خلیج فارس را تامین می‌کرده است. ساخت شاه‌راه سپاهان (اصفهان) به مهروبان و ایجاد یک پایگاه دریایی نیرومند در زمان شاهپور دوم به خوبی اهمیت این منطقه را نشان می‌دهد.

ناصر خسرو درباره این شهر می‌نویسد: «… شهری بزرگ است بر لب دریا نهاده بر جانب شرقی و بازاری بزرگ دارد و جامعی نیکو اما آب ایشان از باران بود و غیر از آب باران چاه و کاریز نبود که آب شیرین دهد. ایشان را حوض‌ها و آبگیرها باشد که هرگز تنگی آب نبود، و در آن جا سه کاروانسرای بزرگ ساخته اند هر یک از آن چون حصاری است محکم و عالی، و در مسجد آدینه آن جا بر منبر نام یعقوب لیث دیدم نوشته. پرسیدم از یکی که حال چگونه بوده است گفت که یعقوب لیث تا این شهر گرفته بود ولیکن دیگر هیچ امیر خراسان را آن قوت نبوده است. و در این تاریخ که من آن جا رسیدم این شهر به دست پسران اباکالنجار (دیلیمان) بود که ملک پارس بود و خواربار یعنی ماکول این شهر از شهرها و ولایت‌ها برند که آن جا به جز ماهی چیزی نباشد، و این شهر باج‌گاهی است و کشتی بندان، و چون از آن جا به جانب جنوب بر کنار دریا بروند ناحیت توه و کازرون باشد …»

منابع و ماخذ:

خلیج فارس، آ. ت. ویلسون

تاریخ صنایع و اختراعات، موریس داماس

تاریخ مهندسی در ایران، مهدی فرشاد

تاریخ علم در ایران، مهدی فرشاد

سفرنامه، ناصرخسرو