امروز تولد سامى هستش و من قول به خودش و خودم دادم که خوب باشم. پیمانى سر خاکسپارى بابا با هم بسته بودیم که خوب باشیم! این شاید اخرین قولى بود که به بابا داده بودیم. زمانهاى زیادى از خودم پرسیدم که من بیشتر آلمانى هستم یا ایرانى؟
اگر بابا یا سامى من رو به حال خودم گذاشته بودند، لابد الان بیشتر آلمانى مى بودم. بچه که بودم، با بابام همیشه در سفر بودم. سفر به هزاران سال پیش. سفر به تاریخ ایران و مردمانش.
بابا مى گفت که مردم ایران شریف و پاک هستند و اگر بدى مى کنند یا دروغ مى گویند، مقصر نیستند. مردمانى بودند که همیشه از مرز و بوم خود مجبور به دفاع بودند و از ترس دشمن و جنگى مجبور بودند براى حمایت از سرزمینشون دروغ بگویند.
بابا مى گفت ما ایرانیان در یکى از غنى ترین مناطق جهان زندگى مى کنیم و دنیا دست از سر ما بر نمى دارد. اما هر چه بودیم و هستیم، وطن فروش نیستیم.
و من با این باورها بزرگ شده بودم. من هرگز در صفحه فیس بوکم خبر منفى از ایران نمى گذارم. دوست ندارم دوستان آلمانى من به خودشون اجازه بدهند از ایران انتقاد کنند. و حالا من به دنبال برادرم باید باشم.
بیشتر از یک ماه شده که زندگى من تبدیل به یک بازى شده. اوایل دوست نداشتم که همکارانم بدونند که برادرم دستگیر شده! نمى خواستم کسى بدونه که چقدر نگرانم که نمى دونم کجاست. ولى کم کم مجبور شدم بگم. گاهى بى خوابى و نگرانى تو رو لو مى دهند. گاهى چشمهایت عریانت مى کنند. بعد با بى بى سى مصاحبه کردم. من نه از کسى مى ترسم نه نگران این چند سئوال بى بى سى بودم. ترس از چى؟ مگر برادر من جز این که بیشتر از من عاشق ایران بود و هست و یا پدر من که عمرش رو پشت میزش گذروند تا ما هرگز تاریخ و فرهنگ هزار ساله خودمون رو فراموش نکنیم، کارى کردیم که بترسیم؟
شنیدم که گویا برادر من و فعالان محیط زیست جاسوسى کردند. آیا اون ارگان یا هر کسى که این اتهام رو وارد کرده، نمى دونه که این بچه ها با عشق به بیابون رفتند و در سرما و گرما سعى کردند از طبیعت ایران حفاظت کنند؟
آیا در عصر تکنولوژى دنیا منتظر چند دلسوز طبیعت بوده تا اطلاعاتى کسب کنه؟
چرا باید اینجور برخورد بشه؟ کاش قدر مى دونستیم. قدر دلسوزان ایران!
چرا کشور من با دستگیر کردن مردمانش آنقدر خودش رو در مقابل این دنیا بد نشون میده؟ چرا راه برعکس رو نمیره؟ چرا نمى دونه که قدرت، بدى و ترس نیست؟ چرا فکر نمى کنه که اگر به مردمش خوبى کنه اون مردم از هزاران بمب اتمى قویتر هستند و مردم ما از جنس عشق هستند. چرا یادش رفته که ما تاریخى کهن داریم و فرهنگى غنی!
برگرفته از صفحه فیس بوک کتی رجبی