داماش
زمین دیلمان جاییست محکم
بدو در لشکری از گیل و دیلم
گروهی ناوک و ژوپین سپارند
به زخمش جوشن و خفتان گذارند
بیاندازند ژوپین را گه تاب
چو اندازد کمانرو تیر پرتاب
سپر دارند پهناور گه جنگ
چو دیواری نگاریده به صد رنگ
(ویس و رامین ـ فخرالدین اسد گرگانی)
دیلمستان از نخستین گهوارههای تمدن بشری و مهمترین مرکز نبردهای پارتیزانی علیه اشغالگران در طی جنگهای دویست ساله استقلال بوده است. کوههای سر بر آسمان ساییده پر برف، درههای ژرف هولناک هراسآور، جنگلهای مهآلوده وهمانگیز، در کنار دریای بارآور، رودخانههای پرآب و زمین حاصلخیز باعث شد که این سرزمین در برابر هیچ متجاوز خاماندیشی، سر تعظیم فرونیاورده و آیینها و فرهنگ ایرانی را پاس دارد. پیادهنظام دلاور دیلم، ستون فقرات ارتش نیرومند ساسانی را تشکیل میداد و خاندانهای دیلمی رهاییبخش ایرانیان آزادیخواه از زیر یوغ دهشتمداران دُژکام بودند. جشنهایی که امروزه در سرزمین مهربار گیلان برگزار میشود، ریشه در دوران شادکامی و شورآفرینی ایرانیان باستان دارد.
در دل سترگ البرز کوه، آنجا که چشمانداز چشمنواز سبزی جنگل هوشربا، چشم بیننده را خیره میسازد، در کنار چشمهای بس خنک و گوارا روستایی قرار دارد برجای مانده از دل ژرف تاریخ با نامی باستانی. داماش.
همه کوهش از رنگ گل ناپدید
همه راغ پر سوسن و شنبلید
زمین چرخ و ابر بخارش بهشت
هوا مشکبوی، آب عنبر سرشت
(اسدی توسی)
واژه Damash با واژه Domestic از یک ریشه بوده و به معنی خانه است. اندک آثار بر جای مانده از دژ اسپیتاماش به معنی خانه سپید که در زمان بنیانگذار ایران یکپارچه، کوروش کبیر، بر بلندای کوه ساخته شده بود، در کنار نامهای باستانی منطقه گواهی بر دیرینگی این سرزمین رویایی است. به روایت مردم منطقه، داماش یا تاماش واژه کهن تهماسب بوده و اِسپی تاماش، به معنی تهماسب سپیدرو، سردار کورش بزرگ و فرمانروای دیلمستان بوده است.
در کنار همه این شگفتیها، داماش رویشگاه منحصر به فرد گلی است که وصف زیبایی آن از مرزهای کنونی فراتر رفته و بر تارک گیاهان دلربا میدرخشد.
سوسن چلچراغ
سوسن سفید یا سوسن چلچراغ (نام علمی: Lilium ledebourii) یکی از گونههای تیرهٔ سوسن است. گل سوسن چلچراغ برای مدت کوتاهی که بستگی به گرم شدن هوا دارد، در روزهای پایانی خرداد ماه و آغازین روزهای تیرماه شکوفا میشود.
عارفی کو که کند فهم زبان سوسن
تا بپرسد که چرا رفت و چرا باز آمد
(حافظ)
برخی بر این باورند زیبایی و همانندی این گل به چلچراغ دلیل چنین نامگذاری است در حالی که مردم محلی میگویند سوسن چلچراغ در شب نورافشانی میکند و به همین دلیل چلچراغ نامیده شده است. زمان رویش این گل در ماه های خرداد و اوایل تیر است که به صورت گلی با قامت بلند به شکل واژگون، همچون لاله نگونسار، شکفته می شود. شکوفه های این گل با رنگ سفید به صورت نگونسار باز شده و پایانه گلبرگهای آن پوشیده از دانههای برجسته و پرچم های بسیار بلند است. این گیاه که نادرترین گونه سوسن به شمار میرود در نواحی بسیار محدودی از استانهای اردبیل، مازندران و گیلان رویده و علاوه بر آن تنها در منطقه لنکران جمهوری آذربایجان گزارش شده است. رویشگاه طبیعی گل سوسن چلچراغ در روستای داماش به مساحت چهار هکتار از سال ۱۳۵۴ تحت حفاظت شدید قرار گرفته است.
میان گل و سوسن و مرغزار
روان چشمه آب بیش از هزار
ز گل دشت طاووس رنگین شده
ز ابر آسمان پشت شاهین شده
به آواز بلبل گشاده دهن
دریده گل از بانگ او پیرهن
(اسدی توسی)
کوهسار دلآرای داماش را گیاهان دیگری همچون چاودار، گل بنفشه جنگلی، دم اسب، مرغ و تمشک، ولیک سرخ، ازگیل سرخ، آقطی، راش و نسترن سفید وحشی به زیبایی میآرایند. در کمرکش کوهها و جنگلهای داماش نیز جانوارانی مانند گراز، خارپشت، روباه، خرس قهوهای، راسو، بلدرچین، شانهبهسر، کبک و کبک دری به خرمی میزیند.
پیرامون داماش لبالب از نامها و آثار باستانی است. از جمله:
جیرنده
از مراکز مهم پاسداری از آیین مهر بوده و تا مدتها پس از ورود اسلام به ایران به دلیل کوهستانی بودن همچونان کیش باستانی خود، مهرپرستی را پاس میداشتند. آتش نزد ایشان از احترام ویژهای برخوردار بوده است و برای پاسداری از آتش جایگاههای آتشی یا آتشگاه با نام کولهسر در چند نقطه شهر برپا بوده است که امروزه آثاری از آن برپاست. کولهسرها تا پیش از برپایی سلسله پهلوی کاربری پخش آتش برای منطقه را بر عهده داشته است.
به جیرنده آید به گاه بهار
گل و سوسن و نسترن بیشمار
محوطه قلاکوتی خرمکوه
واژه قلات به معنی کلات، کلا، قلعه و دژ و واژه کوتی به معنی کاکوتی یا مُشکِ طرامشک (با نام علمی: Ziziphora) نام یک سرده از تیره نعناعیان است که بوی گرم و تندی همانند نعناع داشته و با عطر ویژه خود و در پزشکی سنتی و آشپزی کاربرد دارد.
شمشادیوار خرمکوه
محوطه شمشادیوار مربوط به عصر آهن IوII وIII است و در شهرستان رودبار، بخش عمارلو، روستای خرمکوه واقع شده است. دژهای قلاکوتی و شمشادیوار دو دژ کوهستانی درست در روبروی یکدیگر هستند و افسانههای زیادی درباره این دو خواهر بر سر زبانها جاری است که در آینده به آنها اشاره خواهیم کرد.
ز شمشاد و از سوسن و یاسمن
ز نسرین و از سنبل و نسترن
همه کوه چون تخت گوهرفروش
ز سیسنبر و لاله و پیلگوش
(اسدی توسی)
پشتکلاه خورگام
قدمگاه خورشید که نیایشگاه مهرآییننان تا دوران صفویه بوده است.
چو خورشید رخشنده آمد پدید
زمین شد بسان گل شنبلید
(فردوسی توسی)
بیورزین
بیور واژهای کهن و به معنی ده هزار است.
کجا بیور از پهلوانی شمار
بود بر زبان دری دههزار
(فردوسی توسی)
واژه زین در پارسی میانه به معنای سلاح به طور کلی بوده است و زینستان به معنای اسلحهخانه و زرادخانه به کار میرفته است. بیورزین به معنی زرادخانهای با سلاحهایی بیشمار است. میتوان انگاشت که روستای بیورزین، زرادخانه اصلی منطقه در نبرد با دشمنان غارتگر ایرانزمین بوده است.
به روایتی دیگر بیورزین دگرگون شده واژه بیوه زن است و داستانی وجود دارد که بیوه زنی جان اهالی را از رانش زمین و ریزش کوه نجات داده است. شاید وجود یک زن به عنوان قهرمان در این داستان بی ارتباط با آناهیتا، خدای آبها و بارآوری و یا تیشتر، ایزدبانوی آب آفرین نباشد.
ز دریا شوم تا به اوج سپهر
ببوسم رخ ماه و ناهید و مهر.
– – – –
پیلغوش ( واژهنامه دهخدا) : گل سوسن آسمانگون. گل سوسن آزاد. و در کنار آن نقطهای سیاه باشد، مانند خال بر رخ خوبرویان.
شنبلید ( واژهنامه دهخدا) : گل سورنجان. گلی باشد زردرنگ به شکل و قد مانند بهارنارنج، خردبرگ و همچنان شکفته و بویکی تیز دارد و بوییدنش رفع درد سر کند و آن را گل راهرو نیز خوانند از بهر آنکه بیشتر در سر راهها روید.