ایرانگردی

بخش سوم و پایانی

موج‌های هراس‌انگیز، گردبادهای دریایی، گرداب‌های خوف‌ناک، شب‌های ظلمانی، جانداران شگفت‌انگیز و ذهن خیال‌پرداز همگی در ساخت و پرداخت جانوران افسانه‌ای توسط دریانوردان دوران باستان، نقش داشتند. در این میان، خلیج فارس و بنادر باستانی آن همچون سیراف، هرمز، تیس، خارک به عنوان دریای مرکزی جهان آن روز نقش ویژه‌ای داشت.

مادر دریا و غواصان مروارید دریای پارس

از دوران کهن افسانه الهه مادر و فرزند خردسالش، کمابیش در میان تمامی ملل باستانی وجود داشته است. دژ « دا (دایه) و دختر» در رامهرمز یکی از این موارد است.

غواصان قدیمی مروارید که بدون هرگونه تجهیزاتی به زیر آب می‌رفتند، از وجود زنی در زیر آب که بچه شیرخواره‌ای را در آغوش داشته خبر می‌دادند. بسیاری که برای نخستین بار آن را دیده بودند و درباره آن هیچ آگاهی نداشتند در همان برخورد نخست سکته کرده و جان‌سپرده بودند. این زن  می‌تواند صورت تغییر یافته آناهیتا، الهه باروری و خدای آب‌ها، در ایران باستان، باشد. گاهی این زن به نزد غواصان آمده از آنها می‌خواهد برای فرزندش گهواره‌ای تهیه نموده به زیر آب ببرد. اگر غواص چنین نماید، مادر دریا (ننه دریا) چند مروارید درشت به او خواهد داد. (بندر لنگه در ساحل خلیج فارس، حسین نوربخش)

در قدیم که غواصان بدون هیچ ابزاری به ژرفای دریا می‌رفتند و تحت فشار آب، کمبود هوا و دیگر مشکلات، مناظری می‌دیدند که امروزه از دیدگاه ما اغراق‌آمیز و باورنکردنی است. یکی از اینها داستان مادر حامل گهواره است. داستانی از یک غواص است که در یکی از هیرات (هیر = برآمده از سطح دریا) در جنوب خلیج فارس در ژرفای دریا مشغول به صید مروارید بوده که چشمش به گهواره‌ای افتاده که زنی مشغول به تکان دادن آن بوده است. در حالت ترس و وحشت دستی را بر شانه خود احساس می‌کند. آن شخص  زنی بالاتنه  مانند انسان و پایین‌تنه به شکل ماهی بوده است. این زن با زبانی که فارسی، عربی و یا افریقایی نبوده با او صحبت کرده و از او خواسته نزد آنها بماند. غواص با اشاره می‌گوید که دیگر نفسی برای ماندن ندارد، اما زن با نفس خود به دور او حبابی می‌سازد، و می‌گوید اندکی پیش ما بمان. ناگهان، چند زن دریایی با سبدهای رنگارنگ به مناسبت تولد بچه زن دریایی و برای سر سلامتی می‌آمدند. در روی کشتی که از دیر آمدن غواص نگران شده بودند، طنابی را که یک سر آن به پای غواص بسته شده بود کشیدند و غواص بی‌هوش را بر روی عرشه آوردند. پس از به هوش آمدن داستان مادر حامل گهواره را برای دوستانش تعریف کرد.

اگر زن یا مرد دریایی با غواصی ارتباط برقرار کنند صیدش رونق می‌گیرد، اما همیشه این احتمال وجود دارد که آنها از او بخواهند در زیر آب مانده با آنها زندگی کند. اگر صیاد امتناع کند دیگر مرواریدی نخواهد یافت و اگر بپذیرد دچار خفگی و بیهوشی شده و اگر دوستانش او را به عرشه نکشند، خفه شده و خواهد مرد. (چگونگی صید مروارید در خلیج فارس)

همچنین اگر گهواره‌ای به تور یا قلاب صیادان گیر کند آن را نشانه‌ای از وجود بچه بنینگی (گهواره‌ای) دانسته گهواره را به آغوش دریا باز می‌گردانند و سریع از آن محل دور می‌شوند. (اهل هوا، غلامحسین ساعدی)

بابای دریا

بدن بابای دریا از پشم سیاه پوشیده شده است. به هنگام غروب آفتاب و شب‌ها از آب خارج می‌شود و اگر کسی را در کنار آب ببیند با خود می‌برد. بعضی وقت‌ها هم از بدنه کشتی بالا آمده و ملوانان را غافلگیر ساخته و با خود می‌برد.  هیولای یادشده، یک‌ونیم تا دو تن وزن داشته، حدود ۴ متر بلندی و ۲ متر پهنا دارد. دست‌وپایش مانند انسان است، اما انگشتانش کوچک است. صورت او شبیه به گاومیش بوده، اما هیکل آن چندین برابر گاومیش است. بابای دریا به شدت از تیشه و اره هراسان است و به محض دیدن آنها و یا صدای برخورد دو قطعه آهن از محل دور می‌شود. چند مورد دریانوردان نیرومند بابای دریا را به دام انداختند  و او را تکه‌تکه کردند، اما به محض تماس با آب دریا به شکل نخستین خود درآمده و گریخته است. (بندرلنگه در ساحل خلیج فارس، حسین نوربخش)

همان مردم و موی‌ها چون کمند

همه تن پر از پشم چون گوسفند

یکی سر چو ماهی، تنش چون پلنگ

یکی سر چو گاو و تنش چون نهنگ

به گفته مردم محلی، در طی جنگ جهانی دوم، کشتی‌های انگلیسی یک آبزی عجیب را در سواحل بندرلنگه صید کردند، مردم محلی آن را همان بابای دریا می‌دانستند. (آب‌زیان خلیج فارس، حسین نوربخش)

گاوماهی و گوهر شب‌چراغ

کرده بهر روشنی بر گرد باغ

تعبیه از گوهران شب‌چراغ

(بهار)

گاوماهی، شب‌هنگام برای چریدن از دریا خارج شده و در علف‌زار و چمن‌زار به گشت و گذار می‌پردازد. برای اینکه پیرامون خود را ببیند دو دانه گوهر روشن و درخشان از دو سوراخ بینی خود خارج می‌کند و بر روی علف‌ها و گیاهان می‌اندازد و در روشنایی درخشنده و تابناک آن دو گوهر به چریدن مشغول می‌شود. به هنگام بازگشت به ژرفای دریا آن دو گوهر را با یک نفس عمیق در بینی خود بالا کشیده به دریا می‌رود. (جانوران افسانه‌ای جالب و کمیاب دریا، عبدالرحیم جعفری)

خرچنگ عجیب

در این دریا چه ماهی و چه خرچنگ

که هریک گوهری دارند در چنگ

(عطار)

در کتاب ناخدا شهریار رامهرمزی آمده است که :” مردویه پسر زرابخت، دریانورد پارسی، روزی در آب‌های جزیره رابح کشتی را می‌راند که ناگهان یک برآمدگی مانند فک مشاهده کرد و کشتی را از میان آن نیم‌دایره فک مانند عبور داده و با خود چنین می‌اندیشد که قله دو برآمدگی در سطح آب نمایان است. اما همین‌که از میان آنها گذشت، ناگهان متوجه می‌شود که برآمدگی‌ها در آب فرو رفته و اثری از آنها نیست و سرانجام معلوم می‌شود که خرچنگی دو فک انبر مانند خود را در سطح آب آورده و منتظر صیدی بوده که گذر کشتی این غنیمت را از دست او گرفته است.”

جزیره متحرک

می‌توان گفت که داستان جزیره متحرک، و دریانوردانی که بر یک جزیره کوچک پای نهادند و سپس متوجه شدند که بر پشت یک جانور غول‌پیکر ایستاده‌اند در میان تمامی اقوام دریانورد وجود داشته است. شاید زیباترین این داستان‌ها، در افسانه‌های هزارویک شب، در یکی از سفرهای دریایی سندباد، دریانورد ایرانی، اتفاق افتاده باشد. در میان دریانوردان دریای پارس هم چنین داستانی در مورد جانورانی مانند نهنگ،  ماهی گاو عنبر، خرچنگ و …. وجود داشته است.

دیگر جانداران عجیب

جن زیر آبی، غواص را هوایی و خیالاتی می‌کند. هنگامی که بدن یا دست غواص در ته دریا به این جن بخورد، خشک می‌شود.

ام‌المداس، ‌منداس یا مداس، جانوری است که از دریا بیرون می‌آید و آدم‌هایی را که در ساحل تنها نشسته‌اند می‌ترساند.(اهل هوا، غلامحسین ساعدی)

بوسلامه، پیرامون جزایر، به‌ویژه جزیره خارک می‌گردد. کودکان را در ساحل می‌گیرد و با خود به دریا می‌برد. گاهی هم در شب به بالای کشتی آمده خود را به دریا می‌اندازد. ملوان نگهبان به گمان اینکه دوستش به دریا افتاده، خود را به دنبال او به آب می‌اندازد. بوسلامه چون‌که در آب پرقدرت است او را به زیر آب می‌کشد.

منتیل‌پو (پو = پا، منتیل = دیلم)،  پای این جانور مانند دیلم تیز است و در هنگام بروز توفان پیدایش می‌شود. در گذشته به هنگام وزش توفان در قلعه خارک را می‌زد تا وارد دژ شود.( جزیره خارگ در دوره استیلای نفت)

اکوان دیو

اکوان دیو در دژی سنگی در ساحل دریا می‌زیسته و در دریا و خشکی‌های ساحلی توفان به پا می‌کرده است. سنگی که افراسیاب بر سر چاهی که بیژن در آن زندانی بود گذاشت، توسط (تیفون – توفان) اکوان دیو از دریای چین به منطقه توران‌زمین پرتاب شده بود. در نبرد با رستم، اکوان پهلوان را از زمین به آسمان برده به میان دریا پرتاب می‌کند. به عقیده نگارنده اکوان دیو نماد گردبادهای دریایی waterspout است.

خروشید و پیچید و بانگ و غریو

ز دریا برآمد چو اکوان دیو

*در تهیه و نگارش این مقاله از کتاب پژوهشی پیرامون صید، دریا و آبزیان خلیج فارس، اثر ارزنده استاد گرامی و پژوهش‌گر ارجمند جناب آقای حسین نوربخش و دریانوردی ایرانیان اثر دانشمند گرامی اسماعیل رایین استفاده‌ شایان توجه شده است.