بخش نخست

 

افسانه دختران دریا، ننه ماهی و جانورانی که نیم بدنشان انسان و نیم دیگر ماهی است، از دیرباز در مناطق ساحلی ایران رواج داشته و سینه به سینه تا به امروز باقی مانده است.  

(دریانوردی ایرانیان ـ اسماعیل رایین)

“… دریا به جوش و خروش درآمد و آن آب دریا به هم برآمد و آن تاریکی بیشتر شد … دیوی عظیم سر از آب بیرون کرد. سری مانند گنبد، دهانی چون غاری و دو چشم چون دو تاس پر خون، موی به هم برآمده، به هیبت تمام سر و گردن را از آب دریا بیرون کرد …”

داراب‌نامه ـ (این بی‌گمان وصف یک گرداب عظیم دریایی است)

 

برای مردمان باستان، به‌ویژه برای کرانه‌نشینان، دریا همواره پهنه‌ای پر رمز و راز بوده که با داستان‌های حیرت‌انگیز و جانوران افسانه‌ای گره خورده است. داستان‌های دل‌انگیز سندباد (واژه پهلوی به معنی نیروی اندیشه)، دریانورد پرآوازه ایرانی (اهل بندر سیراف و مخترع سکان)، نقطه اوج چنین قصه‌پردازی‌هایی است که بیشتر آنها درون‌مایه‌ای از واقعیت در خود نهفته دارند. شب‌های ظلمانی بدون مهتاب که حتی دریا هم دیده نمی‌شد، موج‌های هراس‌انگیز، و از همه مهم‌تر، جاندارانی عجیب که گه‌گداری به طور تصادفی دیده می‌شدند، همگی در ساخت و پرداخت این افسانه‌ها نقش داشتند. تصور خیال‌پردازانه ژرفای دریا، همچون انسان‌نمایان و هیولاها، ساخته ذهن کنجکاو دریانوردان بوده است. این‌که هنوز هم با وجود پیشرفت دانش و فن‌آوری دریایی و اکتشافات بسیار، داستان‌پردازان سینما از ژرفای دریا به جهت ظهور یک هیولا کمک می‌گیرند، نمایانگر ریشه‌دار بودن این موضوع در ژرفنای جان بشری است. محیطی وهم‌انگیز و هراسناک که با رقیب بیکران خود، ژرفای بی‌پایان فضا، پهلو می‌زند.

در نبرد با تمامی این هیولاها می‌بینیم که نه تنها نیرومندی بلکه دانایی بشر است که  بر هیولا پیروز می‌شود. در نبرد رستم و اکوان دیو، که می‌تواند نماد گردباد دریایی باشد، و نبردهای گرشاسب در دریای هند، این نه زور بازو، بلکه جوهره عقل بشری است که در نهایت راه‌گشاست و پهلوان را به پیروزی می‌رساند و این خود نمایانگر چیرگی دانایی و خرد، برگرفته از جهان‌بینی ایرانی، بر قوای طبیعت است.

در دوره هخامنشیان به‌ویژه در زمان داریوش بزرگ و خشایارشا، برای نخستین بار لشکرکشی‌ها صورت علمی به خود گرفت و همراه هر ارتش، گروه دانشمندان برای گردآوری اطلاعات و یافته‌های علمی و ثبت آنها همراه می‌شدند.

در این دوره سی‌وسه سفر اکتشافی دریایی ترتیب داده شد که هرکدام اهمیتی به اندازه اکتشافات فضایی امروز داشتند. مهمترین این سفرها، (به گفته کتاب تاریخ علم جورج سارتون) که اسناد و مدارک و سفرنامه‌های آن برجای مانده عبارتند از: سفر ساتاسپ، به معنی فرمانده یک صد نفر چابک‌سوار، به پیرامون افریقا و رسیدن به عرض جغرافیایی اسب و دماغه سبز (کیپ ورد)، دو سفر اسکیلاکس، یکی برای یافتن راه دریایی دریای پارس به مصر و دیگری برای یافتن راه دریایی دریای پارس به دریای مازندران، سفر دریایی هانون پیرامون افریقا، سفر دریایی هامیلیکار جهت کشف سواحل ناشناخته دریای مدیترانه، سفر دریایی هامیلیکون به انگلستان، ایسلند و جزایر آزور، سفر دریایی ماسیلیوتس به سواحل اسپانیا، سفر دریایی برادران دریانورد مهرداد و سپهرداد به دریای شرقی، کشف راه دریایی چین، رسیدن مهرداد به سواحل ژاپن و رسیدن سپهرداد به سواحل استرالیا (نخستین گزارش از خرگوش‌هایی که نوزاد خود را در کیسه روی شکم نگه می‌دارند!) و …

به این فهرست می توان نامهای هیدراسپ، بگیوس و مازان دریاسالاران سالهای پایانی دوران شکوهمند هخامنشیان را هم افزود.

نئارک (نئارخوس)، دریاسالار اسکندر مقدونی، در سفرنامه خود نوشته است که در طول سفر دریایی خود (از هند به بابل)، هیچ ساحلی را مانند خلیج فارس، آباد ندیده. این دریا شهرهایی آباد دارد، پر از نخل و کشت‌زار.  نئارک (نئارخوس) در این سفرنامه از جزایر گتس و بارکانا نام می‌برد. او درباره جزیره گتس یا گته که همان گپ‌سبزو یا بوموسی است می‌نویسد: این جزیره حوزه نفوذ ماهیگیران ایرانی و چراگاه دام‌های ایشان است. همچنین در این جزیره پر از گوسفند و بز وحشی است که ایرانیان آنها را در این جزیره رها ساخته‌اند. این خود مدرکی انکارناپذیر در ایرانی بودن این جزایر سده‌ها پیش از ورود تازیان است. او همچنین از جزیره بارکانا یا آواراکانا یا به زبان امروزی بارکنار نام می‌برد، که جزیره لارک و یا کیش است. به گفته او کثرت جمعیت ایرانی در همه جای دریای پارس چشم‌گیر است. او در این سفر در بندر هرمز لنگر انداخت. در هم این سفرنامه است که نئارک (نئارخوس)، شرحی مبسوط بر خشاب‌ها یا چراغ‌های دریایی دریای پارس نوشته و از عظمت آنها اظهار شگفتی نموده است.

در دوران اشکانی، بازرگانی دریایی رونق چشم‌گیر یافته و راه‌های دریایی ابریشم، ادویه و بخور که به مدت دوهزارسال بنادر مهم جهان را به هم‌دیگر پیوند می‌داد، رهپویان دریا را به سوی خود فراخواند. ستیغ کشتی‌های بازرگانی ایران، هفت دریا را می‌شکافت و کالاهای شرق و غرب جهان، از همه مهمتر ادویه و ابریشم را، جابجا می‌نمود. نبردهای دریایی ایران با سلوکیان، روم و دزدان دریایی عرب در دریای پارس بن‌مایه داستان‌های پهلوانان در دریا شد. برپایه گزارش ابن حوقل، پرورش ماهی در ماهی‌خانه از این دوران آغاز شد و برپایه گزارش آپولونیوس ایرانیان در این دوران مروارید پرورش می‌داده‌اند. در این دوره دریای شمالی ایران شاهد اختراع نوعی کشتی به نام آگربان یا آگرپات (قرواط) است.

به دربند آن ناحیت ره نیافت

به قرواطها سوی دریا شتافت

(نظامی گنجوی)

در دوران ساسانی، که میتوان آن را دوران اوج فنسالاری و مهندسی در ایران نامید، نخستین دانشگاه علوم دریایی جهان در سواحل دریای پارس، به نام ناوارتشتارستان، راه‌اندازی شد. (شاهنشاهی ساسانی ـ تورج دریایی) در کل تاریخ هیچگاه این دریا تا این اندازه ایرانی نبوده است. نیایشگاه آناهیتا در جزیره خارک مقدس‌ترین جای این دریا بود. نبردهای ایران و «روس‌های وارنگی» که از دوران کهن آغاز شده بود به صورت نبرد پهلوانان ایرانی با دیوان اشغال‌گر مازندران در این دوران ثبت شدند.

ناوگان‌های بازرگانی ایران در دوران اسلامی، به مرکزیت خلیج فارس، در دریای سرخ و رودهای دجله و فرات تا سواحل سیلان و چین و زنگبار در تکاپو بودند. دریانوردان ایران، به ویژه خاندان‌های سیرافی، از سفر نمی‌هراسیدند و با کشتی‌های خود به سرزمین‌های دور و ناشناس سفر می‌کردند. افسانه‌های این دوران سرشار از ماجراهای دلاویز وصف‌ناپذیر دریانوردان و بازرگانان و درگیری‌های آنان با جانوران عجیب و باورنکردنی دریاها و جزایر دوردست بود.

برداشته‌شدن مرزهای پیشین و یکپارچگی مناطق گسترده‌ای از جهان آن روز، یکی از عوامل مؤثر در رونق و پیشرفت دریانوردی و بازرگانی در آن دوران بوده است. (تاریخ علم در ایران ـ مهدی فرشاد)

دریانوردانی که از این سفرهای پرمخاطره در هفت اقلیم و هفت دریا بازمی‌گشتند، هرکدام خاطرات و داستان‌هایی با خود آوردند که در طی زمان پربارتر شده و در نقل سینه به سینه با اوهام و افسانه‌ها درهم‌آمیخت. و دریای پارس (خلیج فارس و دریای مَکُران) به عنوان دریای مرکز ایران و جایی‌که دریانوردان ایرانی بیش از هرکسی و هرجایی با آن آشنا بودند در قلب این ماجراها جای می‌گرفت.

همه کارسازان دریا به راه

ز چین و ز مکران همی برد شاه

به‌فرمود تا توشه برداشتند

ز یک ساله تا آب بگذاشتند

به شش‌ماه کشتی براندی بر آب

کزو ساختی هر کسی جای خواب

به هفتم چو نیمی گذشتی ز سال

شدی کژ و بی‌راه باد شمال

به آب اندرون شیر دیدند و گاو

همه داشتی شیر با گاو تاو

همان مردم و موی‌ها چون کمند

همه تن پر از پشم چون گوسفند

یکی سر چو ماهی، تنش چون پلنگ

یکی سر چو گاو و تنش چون نهنگ

یکی را سر خوک، تن چون بره

همه آب از ایشان بدی یکسره

(فردوسی)

 

 

ماهی آدم‌خوار دریای پارس، استخری

ابواسحاق ابراهیم استخری، دانشمند ایرانی، در کتاب مسالک‌الممالک درباره دریای پارس می‌گوید: «… در نزدیک جنابه (گناوه) و بصره، که آن‌را هورجنابه خوانند، گردابی عظیم است که اگر کشتی در آن گرداب افتاد، خلاصی از آن ممکن نیست و کشتی از آنجا کم به سلامت گذرد. زمانی یک کشتی بزرگ در این گرداب افتاد، هر روز ماهی آدم‌خواری به‌گرد کشتی می‌آمد و خود را به کشتی می‌زد و یک تن از سرنشینان را می‌ربود و به قعر دریا فرو می‌رفت. وحشت بر مسافران مستولی گشت. پس از چند روز مرد دانایی که در میان سرنشینان بود گفت: اگر کسی پیدا شود که آنچه من گویم بکند، من شما و کشتی را برهانم. یکی از سرنشینان از جان‌گذشته داوطلب شد، مرد دانا دستور داد تا آنچه ابریشم در کشتی است جمع کنند و از آن طناب ابریشمین استواری بسازند و آن‌را به کمر آن مرد ببندند و سر دیگرش را در کشتی و دکل‌ها سخت محکم سازند. چون روز دیگر ماهی آدم‌خوار بیامد، آن مرد را که رسن بر کمر داشت به دریا افکندند. ماهی بی‌درنگ او را فروخورد و به درون گرداب شد. چون رسن از یک سر به دکل‌های کشتی استوار بود و از سوی دیگر به درون شکم ماهی رفته بود، ماهی که می‌خواست از گرداب به‌در رود تکانی داد و کشتی به سلامت جست و راه خود را در پیش گرفت…» (خلیج فارس ـ احمد اقتداری)

……………………………..

راه دریایی ابریشم: از بندر خانفو (کانتون، کوانگ‌جو) در چین آغاز و از راه بنادر ایرانی خلیج‌فارس به جاده ابریشم می‌پیوست. مهمترین کالای بازرگانی در این راه ابریشم بود.

راه دریایی ادویه: از هندوستان، سیلان و همچنین شرق  افریقا به‌ویژه زنگبار آغاز و از راه بنادر ایرانی خلیج فارس به جاده ابریشم می‌پیوست. مهمترین کالای بازرگانی در این راه ادویه از جمله فلفل بود.

راه دریایی بخور (کُندُر): از هندوستان و شرق افریقا آغاز و از راه بنادر عدن و جده به جاده ابریشم می‌پیوست. مهمترین کالای بازرگانی این راه گیاهان معطر و مواد خشبوکننده‌ای مانند کُندُر، عود و اسپند بود که در نیایشگاه‌ها و پرستش‌گاه‌ها سوزانیده می‌شد.

هفت دریای میان ایران و چین به ترتیب از غرب به شرق عبارتند از: ۱ دریای پارس (خلیج فارس)، ۲ دریای مَکَران (دریای عمان یا اُومانه)، ۳ دریای هند، ۴ دریای بنگال (خلیج بنگال)، ۵ دریای اندامان (ساحل برمه)، ۶ دریای سیام (خلیج تایلند)، ۷ دریای چین جنوبی.