هنگامیکه از تهران و از راه جاده هراز به سمت سرزمین همیشه سرسبز جنوب دریای خزر میروید، و تونلهای آن را پشت سر میگذارید، نهچندان دور از روستای آباسک لاریجان، به تونلی به نام وانا خواهید رسید. در این محل کوه در سمت چپ و دره رودخانه هراز در سمت راست شما قرار میگیرد. در ۱۰۰ متری تونل، در سمت چپ جاده و محلی که رانندگان کمتر به آن توجه میکنند، تابلویی با نام «شکل شاه» قرار گرفته است. گردشگرانی که از سمت شمال میآیند این تابلو را نمیبینند چون پشت تابلو به سمت آنان است و آنهایی که از سمت جنوب به شمال در حرکتند، چون تابلو در سمت چپ جاده قرار دارد کمتر به آن توجه میکنند.
جاده هراز یکی از کهنترین جادههای ایران (و شاید جهان) است که از دیرباز مازندران سرسبز و زیبا را به دیگر بخشهای این کهن دیار پیوند میداده است. در دوران اشکانی به این جاده توجه ویژهای شد. در دوران سلوکی مهاجمانی از تبار روسهای وارنگی این سرزمین زرخیز را برای مدتی در اشغال گرفتند که در اسطورهها با نام دیوهای اشغالگر مازندران نام برده شدهاند. دلاوران ایرانی از مسیر هراز و از دامنه دماوند به نبرد با دیوان پرداختند. از این رو جادهای برای حرکت سریع لشکریان به ویژه سواره نظام سبک اسلحه ساخته شد.
در دوران نخستین حکومت اشکانی که تمام توجه به درهم کوفتن جانشینان اسکندر مقدونی و سپس نبرد با روم بود، این دیوها مدتی برخی سواحل زرخیز شمالی ایران را در اشغال خود داشتند. تا اینکه در سال ۳۹ تا ۴۳ میلادیگودرز پادشاه گرگان و فرمانروای دلاور اشکانی، که «تاسیتوس» تاریخنگار رومی او را میهندوستی دارای شهامتی بیمانند توصیف کرده و به شدت به سنتها و مراسم ملی پایبند بوده است، در نبردی خردکننده دیوهای اشغالگر را در این منطقه و سپس در «نبرد دریای مازندران» در هم کوبید و مازندران را از شر «دیوان دشخدا» نجات داد. این نبرد به شکل ماجرای «رستم و دیو سپید» وارد اسطورهها شد و خاندان گودرز هم به دلیل جانفشانیهایی که در راه نجات ایران داشتند در اسطورههای مردم ایران جاودانه شدند.
شاید سروده نظامی گنجوی در اسکندرنامه اشاره به اینیورش روسها داشته باشد. نظامی در این سروده به نوعی کشتی به نام قِرواط اشاره میکند که برای حمل کالا به کار می رفته است. اصل این واژه آگِرپات و یا آگِربان به معنی آتشبان و یا آتشبرفراز آن بوده است. آگِر در فارسی باستان به معنی آتش است و از آنجایی که این کشتی در دوسو و همچنین بر فراز دکل محلی برای نگهداری فانوس داشته تا در تاریکی و یا در مه شناسایی شده و از برخورد با آن جلوگیری شود، این نام بر آن گزارده شده است.
در دوران ساسانی که دوران شکوفایی فنسالاران و خردورزان ایرانی است، این مسیر بازسازی بنیادین و جاده آن سنگفرش شد که امروزه بخشهایی از آن در همین محل شکل شاه وجود دارد. این جاده سنگفرش تا زمان ساخت جاده آسفالته هراز استفاده میشده است.
به دستور ناصرالدین شاه قاجار، مسیرهای کهن و مالرو در درههای هراز و چالوس بازسازی و به راه ارابه رو تبدیل گشتند. در سال ۱۸۷۴ میلادی، ناصرالدین شاه دوباره دستور به بهسازی مسیر لاریجان (جاده هراز) داد و “حسین علیخان وزیر” را به سرپرستی این کار منصوب کرد. او نیز با همکاری “گاستیگیرخان”، مهندس اتریشی که در خدمت دولت ایران بود، جاده را به اندازه ای پهن کرد که دو ارابه بتوانند از آن گذر کنند. در سال۱۸۷۹ م و با پایان گرفتن عملیات ساخت این راه، به عنوان یادبود نقشی از ناصرالدین شاه قاجار در یکی از دشوارگذرترین نقاط این مسیر به نام «تنگهِ بندِ بریده» حجاری شده است. در این تصویر ناصرالدینشاه قاجار سوار بر اسب در وسط و ده تن از بزرگان کشوری و لشکری با پوشاک رسمی«سرداری» در دو سوی او دیده میشوند. نام این ده نفر در این کتیبه عبارتند از: ۱- نواب وجیه الله میرزا. ۲ – مقرب الخاقان آجودان مخصوص (رضاخان اقبال السلطنه عکاس باشی). ۳ – وزیر فواید (حسنعلی خان امیرنظام گروسی). ۴ – جناب سپهسالار اعظم (میرزاحسین خان سپهسالار). ۵ – جناب آقا (میرزایوسف خان مستوفی الممالک). ۶ – آقای نایب السلطنه (کامران میرزا). ۷ – اعتضادالسلطنه (علیقلی میرزا). ۸ – جناب معتمدالممالک (علیرضاخان). ۹ – جناب امین الممالک (علی خان). ۱۰ – مقرب الخاقان مهدیقلی خان (مجدالدوله).
پس از رسیدن به تابلو شکلشاه باید به یک جاده خاکی وارد شد که پس از چند دقیقه به نقش شکلشاه خواهید رسید. این واپسین نقش سنگ نگاره تاریخ ایران، یادگار زیبایی از هنرمندان ایرانی در دوران ناصری و از جمله میراث فرهنگی ما بشمار میرود. یکبار دیدن آن به رنج سفر کوتاه در جاده شوسه و یا حتی پیادهروی از کنار راه اصلی تا آن به راستی میارزد. پس از آن میتوانید با یک کوهپیمایی در طبیعت زیبا، به ویژه در روزهای پایانی بهار و یا آغازین تابستان، از راه بامشی دره (دره گربه وحشی) به روستای زیبای تینه (تینا) بروید.
روستای زیبای تینه (تینا) :
مردم روستای تینه لاریجان آمل بر این باورند که «… ما از تبار فریدون هستیم و نام روستای تینه از آبتین و فریدون می باشد چراکه آبتین و اقوامش این روستا را آباد کردند در نتیجه به نام «تینه فریدون» شهرت یافت.
فریدون دو ماهه بود که ستارهشناسان به ضحاک ماردوش که در اوج قدرت بود خبر دادند که قاتل تو شخصی به نام فریدون است. در لاریجان شایع شد که ماموران ضحاک در جستجوی کودکی به نام فریدون هستند. وقتی که آبتین خبر یافت به همسرش دستور داد که کودک را به جنوب تینه که دامنه شمالی قله است ببرد چرا که دو خانواده درتمام روزهای بهار و تابستان برای چرای گوسفند در آن جا به سر میبرند. آن جا دارای آب و هوای مطبوع امنیت کامل از طرفی چراگاهی سرسبز و خرم بوده و ارتباط حسنهای بین آنها و خانواده آبتین برقرار است. همچنین ماموران ضحاک به آن طرف ها نمیروند و آن ها هم محرم و رازدار خوبی هستند و فرزند را در پناه خودشان حفظ خواهد کرد. سحرگاه پس از گذشتن از راههای سخت و دشوار بچه را به مقصد رساندند، اما از بد حادثه زنان آن خانوادهها کسی تازه زایمان نکرده بود تا شیر کودک را تامین کند. فقط یک گاو زاییده بود. به دستور پیرمرد ایل کودک را به نزدیک گاو بردند و پستان گاو را به دهانش گذاشتند تا اندک اندک عادت به مکیدن کند. کم کم فریدون عادت کرد و هم زمان هم فردی گاو را تیمار می کرد. به دستور پیرمرد ایلیک پستان گاو را نمیدوشیدند و مخصوص فریدون بود. آری چنین شد که در این هوای آزاد و مفرح کودک رشد یافت و به تمرین و ورزش پرداخت. فریدون سوار همان گاوی می شد که شیرش را می خورد. گاو هم عادت کرده بود که فقط فریدون سوارش شود. فریدون که بزرگتر شد به یاری کاوه آهنگر و خانوادههایی که مغز بچههای ایشان خوراک دو مار ضحاک گردید بود بر او شوریدند و ضحاک را شکست دادند.
زمانی که قیام آغاز شد، جوانان روستا پیمان بستند به محض این که ضحاک دستگیر شد به قله کوهها رفته و به نشانه پیروزی، گون را به ریسمان بسته آتش بزنند دور سر بچرخانند تا این گونه مژده دستگیری ضحاک را به مردم ایران بدهند. شن آتش “بیست شش نوروزماه” در لاریجان انجام میگیرد.
در نیم فرسنگی تینه در جهت مغرب روستایی به نام «کرف» وجود دارد در این روستا جایی به نام ضحاکچال معروف است چرا که مردم معتقدند فریدون ضحاک را در«کرف» زندانی کرده و از این رو محل زندانی او به ضحاکچال معروف است. همچنین مرغزاری که فریدون در آن جا پرورش یافت به تخت فریدون شهرت دارد…».
پیشینه باستانشناسی این روستا به بیش از چهار هزار سال میرسد.گورستان معروف به گورستان زرتشتیان که آثاری از آیین مهر را در خود دارد گواهی دیرینگی این روستا است. از دیدنیهای طبیعی این روستا چند چشمه زیبا نظیر لالس و ملکچشمه و همچنین غار زیبا با دهانه بز شکل کرج کلی (Kerj Keli) و همچنین کوه استوار و زیبای برزی (Berzi) را میتوان نام برد.
در بازدید از شکل شاه می توان بازدید از آبشار شاهاندشت و دژ تاریخی «ملک بهمن» و آبگرم لاریجان را در برنامه داشت.